کد خبر : ۳۰۱۹۶
تاریخ انتشار : ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۳

پیشنهاد ثبت معنوی نیمه‌شعبان در یونسکو

رئیس مرکز تخصصی مهدویت با اشاره به ضعف عمومی برای موقوفات هنری گفت: منتظران امام عصر(عج) بایستی با تمام تلاششان در اقتصاد حضور داشته باشند، منتها اقتصاد هدف‌دار نه اقتصاد بی‌هدف، زیرا اقتصاد بی‌هدف به پوچی می‌انجامد.

عقیق:«فرهنگ انتظار» حرکت‌آفرین، امیدبخش، تلاش آور و نشاط آور است و تمام ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی، یأس و نومیدی و خستگی و پوچ‌گرایی را از بین می‌برد، این فرهنگ رویش و پویش و دریچه‌ای به جهان آینده و راه نجات فردی و اجتماعی از بن بست‌ها و گرفتاری‌های جسمی و روحی به شمار می‌آید و در واقع فرهنگ مهدویت سکوی پرواز به جهانی آزاد و بهتر است.

به منظور اهمیت موضوع «فرهنگ مهدویت» در سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نشستی با همین عنوان با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی رئیس مرکز تخصصی مهدویت و قائم مقام ستاد اقامه نماز برگزار کردیم که مشروح آن در ادامه می‌آید:

دلایل نامگذاری دهه مهدویت/ ماه شعبان تنها ماهی است که سراسر شور و شعف است

*در ابتدا درباره دهه مهدویت و دلیل انتخاب نام این ایام توضیح می‌فرمایید، آیا این نامگذاری بر اساس فکر و هدف‌های خاصی گذاشته شده است؟

-از سال گذشته دهه مهدویت وارد تقویم جمهوری اسلامی شد، شورای فرهنگ عمومی به این نتیجه رسید که با توجه به اینکه ماه شعبان سراسر شادی و شعف است، یک دهه‌ای را از سالروز ولادت امام سجاد(ع) که برابر با پنجم شعبان و سالروز ولادت حضرت حجت(عج) در پانزدهم شعبان را به نام دهه مهدویت نامگذاری کند.

البته با توجه به اینکه در کشور ما -اگر چه در ماهیت بحث یکی هست و برای این است که بیشتر با مکتب اهل بیت(ع) آشنا شویم- رنگ و بوی عزا بیشتر است و تابلوی نشاط و شادمانی‌های به اصطلاح معقول و منطقی کم است، این در حالی است که دهه محرم، صفر و فاطمیه و از این دست مناسبت‌ها زیاد است، اما یک مناسبتی که بحث شادی، شعف و نشاطی که از این مسیر به دست می‌آید، در جامعه نیاز است، شاید ظرف شادی‌های حساب شده کم دیده شده است. بنابراین این پیشنهاد از سوی ستاد هماهنگی‌های فعالیت‌های مهدوی به شورای فرهنگ عمومی داده شد و آن‌ها هم استقبال کردند و در نهایت تصویب شد.

همان طور که قبلاً گفتم، ماه شعبان ماهی است که بر حسب آنچه که در تاریخ ثبت است، شهادت ائمه نداریم، در حالی که در ماه‌های دیگر دیگر کما و بیش شهادت ائمه(ع) واقع شده است، در ماه مبارک رمضان شهادت امیرالمؤمنین(ع)، ماه شوال شهادت امام صادق(ع)، ماه ذی‌القعده، ذی‌الحجه، محرم، صفر و در ماه ربیع‌الاول هم شهادت امام عسکری(ع) را داریم، ولی آن ماهی که تمام آن شادی است و ولادت‌های مهمی هم در آن هست و یک اقتران زیبایی هم دارد- از ولادت سید‌الشهدا(ع) تا ولادت حضرت ولی عصر عجل‌ الله تعالی فرجه الشریف- خیلی شباهت دارند، آن هم از جهات مختلف!

این صلاح و مصلحت دیده شد که دهه مهدویت باشد و جشن‌های نیمه شعبان به یک روز ختم نشود، بلکه یک فرصتی باشد تا به این موضوع پرداخته شود، با این وجود نامگذاری این دهه طبیعتاً بر اساس یکسری مطالعات انجام شده است، مثلاً روز اول دهه مهدویت که مصادف با ولادت امام سجاد(ع) و روز پنجم شعبان است به عنوان «مهدویت، اخلاق و معنویت» نامگذاری شده، زیرا  امام سجاد(ع) مظهر معنویت و عرفان بودند-گرچه تمام ائمه هستند- اما امام سجاد(ع) به دلیل آثار به جا مانده از حضرت مانند صحیفه سجادیه و ادعیه دیگر یک جایگاه ویژه‌ای در این زمینه دارند، البته با لحاظ اینکه در شرایط امروزی جامعه بسیار به این مورد نیاز دارد؛ یعنی جامعه ما تشنه معنویت و عرفان است.

به این علت که هنوز در جامعه کسانی در عرفان مدعی می‌شوند و یک عرفان کاذبی را عرضه می‌کنند و مشتری پیدا می‌کنند؛ یعنی یکی از عطش‌های جامعه معنویت، عرفان و معرفت عمیق است و مهدویت در این زمینه پاسخ دارد.

*راز دوام صفویه/ نقشی که ولایت فقیه در قرن‌های متمادی ایفا کرد

یا روزی دیگر به عنوان «مهدویت و ولایت فقیه» نامگذاری شده است، در پس پرده انتخاب این موضوع فلسفه‌ای نهفته است، چون سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) است، امام خمینی(ره) شخصیتی است که مسأله ولایت فقیه را در آن برهه از زمان عینیت بخشید، خب! می‌دانید مرجعیت و ولایت فقیه منشعب از مهدویت است، یعنی فقیه نواب عام حضرت ولی عصر(عج) است، به واسطه نیابت عام است که ولایت و مباحث دیگر شکل می‌گیرد، اگر به دیده انصاف بنگریم نه تنها در تاریخ بلکه در سده اخیر این موضوع نقش عمده‌ای در تحولات و پیشرفت کشور دارد.

ببینید یک زمانی سلسله صفویه -با تمام نقدها و معایبی که داشته- یک حکومت ابرقدرت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است و هم قدرت مطرح در جهان است، چه عواملی موجب شد که صوفیه سال‌ها بتواند در کشور حاکم باشد و یک ابرقدرت در جهان باشد، به خاطر این است که متکی به همین موضوع است و باز در نهضت‌های مختلف مانند در نهضت مشروطه، نهضت تنباکو، 15 خرداد و جنگ تحمیلی باز نقش ولایت فقیه پررنگ است، حتی اگر امروز شاهد خیزش اسلامی در کشورهای اسلامی هستیم باز مرهون همچین حرکتی است.

طبیعتاً این نامگذاری‌ها یک مطلع و یک نقطه شروع است تا فرهیختگان و رسانه‌ها به آن بپردازند و این را رابطه را توضیح دهند والا اگر کلماتی روی کاغذ باشد، بود و نبودش فرقی نمی‌کند.

*پس عناوین دهه مهدویت متناسب با موقعیت هر سال انتخاب می‌شود؟

- بله! این نامگذاری هر سال متناسب با ایام انتخاب می‌شود، مثلاً یکی از عنوان‌ها رابطه مهدویت با فرهنگ و اقتصاد است، توجه به این نکته که مهدویت چه نقشی در فرهنگ و اقتصاد ما ایفا کرده و یا می‌کند، این‌ها قابل بحث و قابل گفت‌وگو است.

سخن از مهدویت و فرهنگ یعنی سخن از کل تاریخ/فرهنگ مهدویت مبتنی بر امید به آینده با ملاک‌های روشن است

*به نظر می‌رسد که در خصوص ارتباط میان مهدویت و فرهنگ و اقتصاد باید بیشتر توضیح دهید، چرا که در نگاه عامه مردم مهدویت شاید تنها دعا و یا برگزاری جشن نیمه شعبان باشد یا بحث اقتصاد را فقط در بعد کلان در نظر بگیرند که مثلا نرم افزار مهدوی را به فروش برسانند یک فعالیت اقتصادی بدانند؟!

- بله! این مقوله از مقوله‌های ناشناخته است و یکی از دلایلش همین تصورات ابتدایی است، این در حالی است که مهدویت یک مؤلفه‌هایی دارد که دقیقاً با فرهنگ و با اقتصاد جامعه مرتبط است، در این رابطه مثالی را مطرح می‌کنم، در بحث مرجعیت دینی نه تنها در بین شیعیان بلکه در میان همه مسلمانان وجود دارد، در تشیع مرجعیت دینی که به عنوان نیابت امام عصر(عج)- یک عنوان جامعی است- مطرح می‌شود، مسأله مرجعیت نشأت گرفته از مسأله مهدویت است که ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ امروز ما دارد، که قبلاً عرض کردم این ارتباط به قرن‌ها پیش باز می‌گردد، حال این خطر مرجعیت در فرهنگ ما چه نقشی را ایفا می‌کند، بایستی این نقش را به صورت پیوسته به آن نگاه کنیم که بارزترینش بحث انقلاب اسلامی است که مرجعیت پایه و اساس آن است، خب! وقتی از مهدویت و فرهنگ سخن گفته می‌شود، تمام این تاریخ را در بر می‌گیرد.

بنابراین اگر ملتی آینده‌ای روشن برای خود ترسیم کند و بر اساس آن آینده‌نگری حرکت بکند، موفق خواهد شد، به عبارتی دیگر هر چقدر این چشم‌انداز گسترده‌تر و عمیق‌تر باشد، مؤلفه‌های فرهنگی آن جامعه شکل می‌گیرد، از آنجایی که موضوع مهدویت به حاکمیت جهان و عدالت در جهان و رفع ظلم و حرکت به سوی امنیت و سعادت در کل هستی منتهی می‌شود، یک جامعه‌ای که این هدف را به معنای حقیقی دنبال می‌کند، موفق خواهد شد، چرا پویایی و آینده‌نگری از شاکله اصلی این جامعه است و این نوع نگاه بسیار متفاوت از نگاه ابتدایی به مهدویت است.

در واقع فرهنگ مهدویت امید به آینده و حرکت به سوی آینده با ملاک‌های روشن و تمهید برای تحقق آن شرایط است، در نتیجه قابل ملموس است که مهدویت با فرهنگ گذشته، حال و آینده عجین است.

جامعه منتظر یعنی جامعه‌ای که خودش را برای دوران ظهور آماده می‌کند/ صهیونست‌ها موعود را به نفع خودشان مصادره کردند!

یا در بحث اقتصادی که بخشی از آن مربوط به روابط اقتصادی است، در مهدویت به عنوان شاخه اصلی مطرح است، در روایات و آیات که موضوع عدالت مطرح می‌شود، بخش عمده‌ای از آن را عدالت اقتصادی شامل می‌شود، در واقع اقتصاد شالوده اصلی مهدویت است، زیرا اگر قرار است آینده‌نگری صورت بگیرد، جامعه منتظر باید از لحاظ توان اقتصادی بالا باشد

بخش اقتصاد مهدویت شاخه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد، که من فقط یک شاخص مهم را ذکر می‌کنم، جامعه منتظر یعنی جامعه‌ای که خودش را برای دوران ظهور آماده می‌کند، بنابراین مسئولیت‌های عظیمی را بر عهده دارد، در اینجا برای نزدیک شدن مطلب متأسفانه باید از صهیونیسم‌ها مثال بزنم.

صهیونیست‌ها با سرقت موعودی که در تورات است- همان موعودی که در قرآن هست، ولی آن‌ها به نفع خودشان مصادره و تفسیر غلط کردن- بر اساس این موعودباوری آمدند و گفتند ما باید در سرزمین فلسطین مستقر شویم، سال‌ها برای آن برنامه‌ریزی کردند، با این وجود خبرگزاری‌های مهم دنیا در دست آن‌هاست، به عبارتی دیگر صاحب افکار عمومی جهان هستند و تمام گلوگاه‌های اقتصادی جهان را در اختیار دارند، یعنی شما هر شرکت مهمی که در دنیا می‌بینید در دست آنهاست.

اگر کسی نبض اقتصاد در دستش باشد، نبض فرهنگ و سیاست هم در دستش خواهد بود

حال سؤال این است که صهیونیست‌ها یک شبه به این موقعیت رسیده‌اند یا نه  برنامه‌ریزی کردند؟ قطعاً برای این هدف برنامه‌ریزی داشتند و آینده را دیدند و گفتند: برای اینکه به این آینده برسیم - هرچند که این آینده آن‌ها موهوم است؛ موهوم یعنی بنا به دلایلی به آن نخواهند رسید- اما برنامه‌ریزی اقتصادی کردند و نبض اقتصاد دنیا را در دستشان گرفتند، آن‌ها خوب فهمیدند که اگر کسی نبض اقتصاد در دستش باشد، نبض فرهنگ و سیاست هم در دستش خواهد بود، بنابراین در همین رابطه هالیوود و بالیوود و ... را تأسیس کردند که توضیح مفصل می‌طلبد.

در نتیجه اگر ادعا داریم  که منتظر امام عصر(عج) هستیم، خیلی چیز‌ها باید تغییر پیدا کند؛ یعنی باید در اقتصاد به جایگاهی برسیم که این جایگاه بتواند آن آینده مورد نظر را تأمین کند، به عبارت دیگر با یک اقتصاد ورشکسته، درب و داغون و بی ‌در و پیکر نمی‌شود منتظر امام عصر(عج) بود. بنابراین بحث اقتصاد و مهدویت کاملاً با هم مرتبط هستند.

بودجه‌هایی که یک سال هست و سال دیگر نیست، مسائل فرهنگی را به زمین می‌زند/ اقتصاد هدف‌دار ویژگی‌جامعه منتظر است

*خب! اشاره کردید صهیونیست‌ها و لابی‌های یهودی برای هدف موهوم خود این همه هزینه می‌کنند، آیا شما برای این دهه مهدویت توانسته‌اید از مجلس ردیف بودجه بگیرید، یا نه هر مؤسسه و نهاد مهدوی با کمک مردم و هیأتی به فعالیت می‌پردازند؟!

نه اقدام نشده است.

*در نظر ندارید نسبت به اتخاذ بودجه در خصوص مهدویت اقدام کنید؟!

  -در ذهن‌مان هست! ولی اتصال به بودجه‌ها در مسائل فرهنگی موجب زمین خوردن آن می‌شود؛ یعنی یک سال هست و یک سال نیست. حالا شاید اکثر مؤسساتی که با ما همکاری دارند، هیچ کدامشان بودجه دولتی ندارند، یعنی ردیف بودجه‌ای تصویب شده در مجلس ندارند، گرچه بودجه برای این کارها لازم است، اما الزاما نباید بودجه دولتی باشد، سعی کردیم مردمی باشد.

با این وجود طبیعتاً دستگاه‌هایی که به ما کمک می‌کنند از همان بودجه خودشان استفاده می‌کنند، اگر صدا و سیما در این قضیه وارد می‌شود، هزینه می‌کند یا اگر سازمان تبلیغات در این مسأله ورود پیدا می‌کند از بودجه‌اش هزینه می‌کند.

پیرو سؤال قبلی آنچه که من عرض کردم فراتر از این‌ها هست، شاید تصور کنیم انسان فقیر و محتاج، آدم خوبی است! نه خیر! این گونه نیست! بلکه منتظر واقعی کسی است که تمام همتش را در بحث اقتصاد بگذارد. برای اینکه امروز یک نبرد است و بحث اقتصادی هم یک نبرد و یک کار سرنوشت‌ساز هست؛ یعنی اینکه باید قدرت و نیرومندی اقتصادی باشد، این یک اصل است، اگر این اصل نباشد، نمی‌توان کاری را انجام داد و پیشرفت هم در زمانی محقق می‌شود که جامعه قدرت اقتصادی داشته باشد، این یک اصل انکار‌ناپذیر است، اینکه عرض کردم از صهیونیست‌ها باید یاد گرفت، به همین جهت است، یعنی بچه‌های شیعه و منتظران امام عصر(عج) بایستی با تمام تلاششان در اقتصاد حضور داشته باشند، منتها اقتصاد هدف‌دار نه اقتصاد بی‌هدف، زیرا اقتصاد بی‌هدف به پوچی می‌انجامد. اما پول برای هدف یعنی اقتصادی است که در مسیر انتظار قرار می‌گیرد، این یک اقتصاد مقدس و یک اقتصاد معنا‌دار و جهت‌دار است، پس جامعه منتظر باید اقتصاد منتظرانه داشته باشد.

پدیده‌های فرهنگی پدیده‌های اختراعی نیستند/ چرا مرکز تخصصی مهدویت تأسیس شد

*شاید در زمینه فرهنگی بعضی از کارها نیاز به هزینه نداشته باشد، به طور مثال مرکز تخصصی مهدویت برای معرفی چهره‌های مهدوی به جامعه چه اقدام‌هایی را انجام داده است و برای نشر معارف مهدوی به چه میزان آینده‌نگری داشته است؟

- این طبیعت کار است که بایستی افرادی و مراکزی به عنوان مرجع در زمینه مهدویت معرفی شوند که تا حدودی این کار صورت گرفته است، گرچه تعدادشان از انگشتان یک دست هم تجاوز نکند، یکی از اهداف مرکز تخصصی مهدویت همین بوده است که نیروهایی تربیت شوند و در نهایت در موضوع مهدویت شاخص شوند.

*با توجه به تغییر نیاز و سلیقه مردم و حضور پررنگ رسانه‌ها، آیا برای اشاعه معارف مهدوی باید افرادی مانند مرحوم کافی مطرح شود، یا نه تنها مختص آن زمان بوده‌ است؟!

- ببینید محصول هر زمانی متأثر از شرایط و موقعیت آن عصر است، یک زمانی مرحوم فلسفی به عنوان خطیب توانا و سخنور ماهر در کشور پیش از انقلاب و حتی پس از انقلاب مطرح شد، خب ایشان یک پدیده‌ای بودند یا مرحوم کافی در بعد احساسی مهدویت وارد شدند، بنابراین باید توجه کنید که این پدیده‌های فرهنگی پدیده‌های اختراعی نیستند، پدیده‌هایی هستند که به صورت بسیار پیچیده‌ای شکل می‌گیرند و تبلور پیدا می‌کنند.

می‌خواهم بگویم همچین انتظاری که یک بار دیگر این واقعه اتفاق بیفتد و فردی همانند مرحوم فلسفی در نطق و بیان باشد، دیگر تکرار نمی‌شود؛ یعنی ممکن است کسی از لحاظ محتوا، نطق و بیان چه بسا نیرومند باشد، اما الزاماً به آن معنا نیست که به آن جایگاه برسد، اما بالاخره بایستی چهر‌ه‌های علمی در جامعه حضور داشته باشند، حتی فلسفه تشکیل مرکز تخصصی مهدویت در قم نیز همین بوده است.

یعنی وقتی بنا بود که این کارها دنبال شود، بررسی کردیم و دیدیم کارشناس نداریم، یعنی اگر هم کارشناسی مانند مرحوم دوانی، آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی و آیت‌الله امینی که در مهدویت آثار و کتاب‌هایی دارند، هستند،‌ اما باید کارشناسان جوانی باشند که بتوانند در صداوسیما، مطبوعات، دانشگاه، مجامع علمی و همایش‌ها افرادی نظر بدهند، به همین منظور قرار شد مرکز تخصصی مهدویت شکل بگیرد.

حال با گذشت چندین سال از تأسیس مرکز و تربیت صدها نفر نیروی متخصص توانسته‌اند در رسانه‌ها، مجمع علمی و دانشگاه‌ها ورود پیدا کنند، حتی مبلغ مهدوی به خارج از کشور اعزام کرده‌ایم.

*یکی از موضوعات مهمی که به نشر معارف مهدوی کمک می‌کند، استفاده از ابزار هنر است، با این وجود دیده شده که برخی مؤسسات مهدوی تنها به نقد آثار مرتبط با موضوع مهدویت می‌پردازند، چرا به عرصه هنر ورود پیدا نمی‌کنید؟ زیرا استفاده از زبان هنر در ماندگاری معارف ناب مهدوی تأثیر شگرفت دارد!

-مقوله هنر، مقوله بسیار مشکلی است، البته یک کارهایی در فیلم‌نامه‌نویسی، داستان نویسی، انیمیشن  و تولیدات رسانه‌ای انجام شده است، اما واقعیت این است که سرمایه‌گذاری فکری، معنوی و مادی در این زمینه نشده است.

ضعف عمومی برای وقف‌های هنری/هنر عقب‌مانده‌ترین قسمت‌ در مهدویت/سرمایه‌گذاری بیش از حد غرب درباره آخرالزمان

*به نظر شما اشکال کار به چه چیزی بر می‌گردد؟

- به همه! اگر همین الان شما مطرح کنید که می‌خواهیم یک ساختمان به طور مثال مهدیه بسازیم، تقریباً بانی پیدا می‌شود، اما اگر بگوییم قرار است فیلمی ساخته شود، کمتر افراد رغبت می‌کنند، یعنی حاضر هستند برای امور ملموس و محسوس هزینه کنند، اگر گفته شود که برای ساخت یک فیلم چند میلیارد هزینه لازم است،‌ حاضر هستند که این کمک را برای ساخت یک ساختمان هزینه کند، بنابراین در این زمینه ضعف عمومی وجود دارد.

گرچه تولیدات خوبی در کشور ما صورت می‌گیرد، اما نسبتش با تولیدات هنری اعم از انیمیشن، صوت و تصویر، فیلم، سریال و انواع و اقسام این موضوعات بسیار اندک است، البته ما دوست داشتیم در این مورد حرکت‌هایی صورت گیرد، به بعضی نهادها قول دادیم، بعضی جاها مذاکره کردیم، اما اکنون با یک کار فاخر راه به جایی نمی‌برید، مصداق با یک گل بهار نمی‌شود، هست،

با ساخت یک فیلم نمی‌شود که گفت کار فرهنگی صورت گرفته است، بلکه باید مستمر، پیوسته و با شیوه‌های مختلف انجام شود، پس این مقوله، مقوله مهمی است چرا هنر عقب‌مانده‌ترین قسمت‌هاست.

یک زمانی درباره فیلم‌های تولید شده درباره موضوع آخرالزمان در غرب جستجو می‌کردم، دیدم که فهرست این فیلم‌ها از هزاران مورد فراتر رفته است و اصلاً نمی‌شود شمارش کرد، معلوم می‌شود که نگاه‌هایی به آینده دارند و اهدافی را دنبال می‌کنند و به شدت در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌کنند تا نبض افکار عمومی را در دست خود بگیرند، در حالی که ما تازه در خطوط اول هستیم.

*در مرکز تخصصی مهدویت تا حالا تدابیری اندیشیده‌اید که از چند کارشناس خبره که قلم روانی در زمینه داستان‌نویسی دارند، بهره بگیرید و انیمیشن‌های مهدوی تولید کنید؟

- تا حدودی یکسری کارها انجام شده است، مثل این می‌ماند یک فواره داشته باشید و بخواهید همه شهر را آب بپاشیم.

انتقاد از اثر هنری دینی در گذشته مانعی بزرگ برای ساخت فیلم‌های مذهبی است

*از بسترهایی که جشنواره‌های مهدوی می‌تواند برای تولید آثار هنری مهدوی داشته باشند،‌ بهره بردید؟

- جشنواره‌هایی در استان‌های مختلف در زمینه‌های گوناگون مانند فیلم‌نامه‌نویسی، داستان‌نویسی، گرافیک، نقاشی و شعر فراوان هست، اما تبدیل کردن فیلم‌نامه به فیلم مراحل سختی دارد، با این وجود آن‌ها که اهل هنر هستند زیر بار این تولیدات نمی‌روند، شاید درآمد لازم را نداشته باشند یا  مشکلات عدیده‌ای دارد که یکی از آن‌ها می‌تواند، مباحث اعتقادی باشد که خود جمع‌های هنری بنا به دلایل مختلف کمتر زیر بار کار دینی می‌روند، یکی از همین مشکلات نقد و انتقاد از اثر تولیدی است.

حال به نظر می‌رسد به فرض هم مشکل هنر در مهدویت حل شود، اما این احتیاج به کار عظیمی دارد، در آینده شاید ستاد هماهنگی فعالیت‌های مهدوی بتواند کاری انجام دهد، ولی حقیقت این است که خیلی در این کار عقب هستیم، شاید اصطلاحش درست نباشد، باید در این زمینه هالیوود اسلامی ایجاد شود.

*تصویب ردیف بودجه از سوی مجلس می تواند در این رابطه راهگشا باشد؟

-شما بگویید! شاید از شما بشنوند.

* ورود به کار هنر و تولید فیلم‌های مهدوی یک کار کلان است و مردم نمی‌توانند انیمیشن یا فیلم بسازند، در حالی که این اثر هنری است که در خارج از کشور می‌تواند نمود داشته باشد نه برگزاری مردمی جشن نیمه شعبان؟!

-بله! همین طور است، شکی نیست بودجه سهم‌ اساسی دارد، البته کنار آن انگیزه‌ها، باید برنامه‌های مناسب باشد، وگرنه بودجه به هدر می‌رود، الان هم نمی‌شود گفت دستگاه‌های فرهنگی بودجه ندارند، بودجه‌هایی دارند، ولی جهت‌دار کردن بودجه‌ها خیلی مهم است، قطعاً اگر کنار هم قرار بگیرند و مجلس هم بودجه‌ای قرار دهد، مسلماً راهگشا خواهد بود.

درست است که می‌شود کاری انجام داد، اگر در این کار انگیزه‌های فردی باشد و یک کارگردان یا نویسنده موفق علاوه بر اینکه ممکن است منافع اقتصادی در کار برایش مهم باشد، ولی به دلیل علاقه و انگیزه با تمام مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند و بالاخره موفق می‌شود، بله! ما به انگیزه‌های نیرومند، هنر متعالی و بودجه مناسب قطعاً نیاز داریم و شکی در آن نیست و بایستی دستگاه‌های مرتبط تا آنجایی که می‌توانند این کار را سامان دهند، مثلاً حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی، صبا و ... در این زمینه ورود پیدا کنند تا با یک استراتژی مشخص إن‌شاءالله تولیدات ما بیشتر شود.

چرا نیمه شعبان ثبت معنوی نمی‌شود/ نیمه شعبان با فرهنگ این سرزمین عجین است

*در پایان اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید.

- این ستاد هماهنگی فعالیت‌های مهدوی که متشکل از چندین مؤسسه و دستگاه با محوریت تولیت مسجد مقدس جمکران و پشتیبانی علمی حوزه است، می‌تواند در آینده این نقش‌‌ها را ایفا کند و طبیعتاً اگر مسیری پیدا شود و بودجه‌هایی به این ستاد اختصاص پیدا کند، می‌تواند به صورت فراگیر و جامع اقداماتی را انجام بدهد، شما هم که ظاهراً بیشتر از ما دلتان می‌سوزد که یک کاری انجام و بودجه‌ای تخصیص یابد و ما تشکر می‌کنیم.

اما نکته مهم اصل فرهنگ مهدویت است، ما گاهی از کنار برخی مسائل به سادگی عبور می‌کنیم، شاید در خبرها شنیده باشید بازی چوگان به نام فلان کشور ثبت شده است یا ژاپن فلان افسانه خود را ثبت معنوی کرده است، ظاهرا! در خود کشور هم می‌بینیم یک حرکاتی شده است، مثلاً مراسم تعزیه‌خوانی ثبت جهانی شود کار درستی هم است، حال چرا این حساسیت در این زمینه‌ها قابل قبول است و کسی توبیخ نمی‌کند که چرا می‌خواهید این را ثبت کنید.

حضور پررنگ کودکان در جشن‌ نیمه شعبان نشان از ریشه عمیق فرهنگ مهدوی دارد

اما راجع به بحث نیمه شعبان چنین ثبتی انجام نمی‌شود، در حالی که جشن نیمه شعبان جزو فرهنگ عمومی مردم این سرزمین است، به طور مثال کودکان و نوجوانان برای اینکه بتوانند کوچه خودشان را چراغانی کنند، با پخش شیرینی و شربت هدایای مردمی را جمع‌آوری می‌کنند، این پدیده، یک پدیده ساده نیست، نشان از ریشه‌های عمیقی دارد که بسیار ارزشمند است.

در حالی که گاهی ما از این موضوع غافل هستیم و از همین پدیده‌ها غفلت می‌کنیم، باید توجه کنیم که اصل موضوع مهدویت چه سرمایه فکری و ارزشی برای آینده ما ایجاد می‌کند، این خیلی جای بحث و گفت‌وگو دارد. حضور میلیونی مردم در شب نیمه شعبان در مسجد مقدس جمکران تنها گوشه‌ای از ظرفیت فرهنگی مهدویت است که آثارش تا مدت‌ها ادامه دارد که حتی رسانه‌های ما به این اثرات واقف نیستند که این موضوع یک پدیده‌ بی‌نظیر است، توجه ندارند که مبنای تفکری این پدیده در رقابت‌های جهانی چه جایگاهی دارد، علاوه بر اینکه مهدویت یک مقوله اعتقادی بسیار غنی متکی به قرآن و حقیقت تاریخ است، یک پدیده عظیم فرهنگی است که باید شأنش شناخته و زیبایی‌هایش بیان شود

لذا من عرضم این است که اگر قدر یوسف(ع) شناخته نشود، به چند درهم سیاه فروخته می‌شود، آن‌هایی که یوسف را نشناختند و جایگاه او را ندانستند مفت از دستش دادند، همین یوسف(ع) را در بازار مصر هم وزنش سکه دادند، آن‌ها هم قدر یوسف را نشناختند، پادشاه مصر وقتی یوسف(ع) در زندان خواب را تعبیر کرد، گفت: یوسف را پیش من بیاورید، تازه این هم اندازه یوسف نبود، اندازه یوسف آن بود که قران می‌فرماید:‌«کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ».

موضوع مهدویت هم همین است؛ یعنی نگاه هنرمند، نگاه مجلس، نگاه فرهیختگان، اساتید، دانشگاهیان، حوزویان و توده مردم بایستی ارزشمندی این تفکر و این اندیشه را درک کند، باید این پدیده را به درستی شناسایی کنیم و امیدواریم خداوند این توفیق را به همه عنایت کند.

 

منبع:فارس

211008


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین