۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۹ : ۲۲
عقیق: مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت امام هادی علیه السلام در مسجد جعفری برگزار شد.
در این مراسم عزاداران
نماز خود را به امامت آیت الله رئیسی اقامه کردند، پای منبر ایشان نیز نشستند و
سپس از مداحی حاج عبدالرضا هلالی و حاج روح الله بهمنی فیض بردند.
در ادامه گزیده ای
از سخنرانی آیت الله رئیسی را بخوانید:
* جوانان عزیز، هیچ راهی
برای وصول الی الله جز انجام واجبات و ترک محرمات نیست، اگر کسی به شما راهی را
معرفی کرد که در آن راه نماز نبود، اگر به یک دختر خانمی راهی را معرفی کردند که
در آن حجاب نبود، این سراب است. راه نیست، فکر می کنید راه است. مگر می شود جز از
طریق انجام دادن نماز و جز از طریق روزه و جز از طریق انجام واجبات و ترک محرمات
انسان ظرفیت پیدا کند. اصلا ظرفیت پیدا کردن در همین راستا است.
* خدا رحمت کند حضرت آیت
الله بهاءالدینی را، می فرمودند: آیت الله بهجت یکی از سرمایه داران بزرگ کره زمین
هستند، سرمایه ایشان چیست؟ ما هر وقت مال در دستمان است و سندش به ناممان فکر می
کنیم این از آن ماست، امیر المومنین علیه السلام وقتی مالی را می دادند می رفت، می
فرمودند: تازه این سندش به نام من خورد به عکس ما. ما فکر می کنیم هر چیزی که سندش
به نام ماست، از آن ماست.
* یکی از راه های مهم
ظرفیت سازی برای انسان توسل و زیارت است، زیارت جامعه کبیره
به عنوان جامع ترین نسخه امام شناسی و معرفةالحجة است. امروز اگر ما سندی نداشتیم برای
امام شناسی، غیر از این سخنان امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه برای امام
شناسی کافی بود.
* ما اگر دستمان را از دست
ائمه اطهار رها کنیم، لازم نیست کسی ما را هول بدهد، اصلا زمین افتاده ایم. چرا
اینقدر به ما تاکید کردند زیارت و چرا اینقدر دشمنان ما با زیارت مخالفند؟ برای
این که انسان های سالک الی الله ظرفیت مقاومت و ایستادگی و عبودیت و دلدادگی به
خدا و تکبیر و تسلیم پیدا نکنند. اصلا رمزش این است.
* زیارت برای یک انسان
زائر، ظرفیت ساز است، شما 4 ساعت می روید در حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف
التحیة والثناء، به کربلا می روید خدمت وجود مقدس اباعبدالله علیه السلام، وقتی می
آئید بیرون مثل گل شکفته می شوید.
از روی دست های پدر بال و پر گرفت
خنـــدید و خنده را ز لبـــان پدر گرفت
احســاس کرد تیر پـــدر را نشانه کرد
با حنجرش برای امامــش سپر گرفت
آری بــزرگ زاده بـه بـابـاش می رود
یک پر، دو پر، نه مثل پدر بیشتر گرفت
شش ماهه بود و بند دل مادرش رباب
از طـرز دست و پــا زدن او شـرر گرفت
وقتی که غنچه های زیر گلویش شکوفه کرد
عطـــری عجیب در همه ی دشت در گرفت
خون گلوش رفت به هفت آسمان و بعد...
از حــال زار عـرش نشــینان خبر گرفت
بـابــا میـان معرکه حیــران شــد و سپـس
زیر عبـــای خویــش پســـر را به بر گرفت
می گفت مادر دل خــــــون و مضطــرش
طفلم قشــــنگ بود و گلم را نظر گرفت
***
مجمع زینبیون اهل بیت اهواز
بیت آیت الله موسوی
zeynabiyooneahlebeyt.blogfa.com
مشهدالرضا فلکه هفده شهریور خیابان شیرودی شیرودی 2 بنای بزرگ جعفریه
هیات جوانان جوادالاءمه مشهدالرضا