عقیق: فاطمه علی آبادی: در روزگاری که گاهی شور بر شعور میچربد و ظاهر بر حقیقت سایه میافکند، سخن از اصالت و اخلاق، سخت اما ضروری است. جامعه هیئتی، با همه گستردگی و تأثیر فرهنگی خود، امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازخوانی بنیادهای معنوی و تربیتی خویش است؛ بنیادهایی که روزگاری دانش، ادب، تقوا و خدمت، ارکان اصلی آن بود و اکنون در برابر وسوسه شهرت، مادینگری و سطحیگرایی، به مراقبت و تبیین دوباره نیاز دارد.
در همین زمینه، گفتگویی با سعید نسیمی دبیر علمی و داور مسابقات ستایشگری که عرصه ستایشگری اهلبیت (ع) و مداحی را نه حرفهای برای معیشت، بلکه راهی برای معرفت و تعالی روح میداند انجام دادیم که بخش دوم آن در ادامه تقدیم مخاطبان میشود.
* با توجه به اینکه در سخنان شما ریشه بسیاری از آسیبهای عرصه مداحی، دوری از اخلاق، گرفتار شدن در دام شهرت و مادّینگری و نیز بیتوجهی به آموزش اخلاقمحور دانسته شد، به نظر شما چگونه میتوان در فضای امروز هیئتها میان حفظ شور و جذب مخاطب از یکسو و صیانت از اخلاص، گمنامی و تربیت اخلاقی ذاکران از سوی دیگر تعادل برقرار کرد تا هیئت از رسالت اصلی خود دور نشود؟
این دشمنی که در برابر جریان هیئت و ستایشگری اهل بیت وجود دارد، از جبهه جن و انس برخاسته است؛ از ابلیس خبیث و لشکریانش تا انسانهایی که در بند نفس گرفتار ماندهاند. آنان وقتی میبینند هیئت به عنوان یک ظرف معنوی چنین ظرفیتی دارد که میتواند اربعینساز و غدیرساز و مباهله ساز شود، میتواند به یاری خدا جریانساز شده و حتی زمینهساز انقلابهای الهی باشد، آرام نمینشینند. همین ظرف مقدس بود که روزی توانست رژیم ستمشاهی را براندازد و بساط شرق و غرب را از کشور برچیند، و امروز نیز این ظرفیت در آن زنده است. از همین رو دشمن بیکار نمیماند، دام میگستراند، اگر بتواند هیئت و مداحی را حذف میکند و اگر نتواند، با چند واسطه همراه میشود تا مسیر آن را از راه درست و اصیل منحرف کند و نهایتاً آن را منفعل و بیاثر کند. عزاداری پرشور عاری از شعور، یک هیئت خنثی و بیاثر که نه عالمانه و انسانساز است و نه کنشگر و ظلم ستیز.
در این عرصه ابلیس و هوای نفس از یک سو و دشمن زخم خورده از تأثیر هیئت از طرف دیگر طراحی میکنند و نقشه میکشند. یکی از ترفندهای شیطان شهوت شهرت است. و میدانیم که شیطان در پوشش نیتهای بهظاهر مقدس به وسوسه دینداران میپردازد و انسان گاه گمان میکند میخواهد برای رضای خدا مشهور شود تا اثرگذار باشد، در حالی که حقیقت چیز دیگری است. اساتید اخلاق به ما آموختهاند که باید گمنام بود و خالص ماند تا خداوند انسان را در آسمانها مشهور کند نه در زمین.
راه نفوذ دیگر شیطان دام ثروت است؛ و با این توجیه که اهل بیت علیهم السلام بالاترین صلهها را اعطا میفرمودند، پاکت محوری را توجیه میکند. البته دادن صله به ستایشگران از شیوههای معصومین است و تقدیر از خدمتی شایسته، وظیفه بانیان و مردم. اما من مداح نباید انتظار داشته باشم و در بند کم و زیاد آن باشم. متأسفانه شنیده شده که برخی مبلغ را طی میکنند یا قبل از ورود به مجلس وجه را مطالبه و دریافت میکنند.
*آیا میتوان براساس شنیدهها گفت، این مدل زیاد اتفاق افتاده است؟
انحرافاتی که امروز در این عرصه دیده میشود، اندکاند، اما صدایشان بلند است. حقیقت این است که بسیاری از مداحان و ذاکران اهل بیت بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکنند. برخی هدیهای را که به آنان داده میشود نمیپذیرند یا بخشی از آن را صرف امور خیریه و هیئت میکنند چرا که مداح مورد مراجعه نیازمندان است. بزرگان ما در گذشته حتی نمیدانستند چه مبلغی در پاکتها بوده است تا مبادا نیت خدمتشان آلوده شود. نسل جدید نیز کم از این بزرگان ندارد و جوانانی هستند که با همین روح اخلاص میخوانند. هرچند تعداد لغزشها اندک است، اما چون از هیئت انتظار خطاناپذیری میرود، جلوه پررنگی پیدا میکنند.
اما راه اصلاح در حذف نیست. علاج خطا، تخریب پدیده مقدس هیئت نیست. همانگونه که اگر کسی بیمار شد، مرگ درمان او نیست، بلکه باید بیماری را درمان کرد. پس باید جوانان مداح را به آموزش جهت داد. آموزش زمانی مؤثر میشود که استاد آموزشدهنده خود اهل اخلاق باشد. من همواره بر اصول فنی و ظرایف هنری مداحی تأکید دارم، اما باور دارم که همه اینها فرعاند و اصل، اخلاق است.
در طول تاریخ مداحانی را دیدهایم که صدای خارقالعادهای نداشتند اما مداحی و دعاخوانی آنان دل را میلرزاند. یاد مرحوم آیتالله دستغیب یا مرحوم حاج سید علی میرهادی در ذهنم زنده است که با صدایی معمولی، اما با دل بیدار دعای کمیل میخواند و شنونده را متحول میکرد؛ در حالی که امروز ممکن است کسی یک ساعت با همه قدرت بخواند، ولی حتی خود او نیز دگرگون نشود. آموزگاری که محور تعلیمش اخلاق باشد، به شاگرد میآموزد که مدح، ذکر نام چه کسانی است و خواندن در حضور چه شأنی اتفاق میافتد.
*نقش اساتید در این مقوله چه میزان است؟
استاد حقیقی نخست تواضع را یاد میدهد. به شاگردش میگوید تو در این عرصه هیچ نیستی و تنها واسطهای برای رساندن پیام نور هستی. اگر مردم برای دعا به سراغت میآیند و از تو میخواهند برای مریضشان دعا کنی، بدان که در حقیقت به جایگاهی که تو بر آن ایستادهای ارادت دارند، نه به شخص تو. پس مداح نباید خود را صاحب شأن مستقل بداند و بلکه او فقط یک نوکر است و خادمان ارادتمندان حضرت ارباب.
من موظفم که شعر و روضهام را به تأیید عالمان دین برسانم. باید بپرسم آیا این شعر از نظر معنا و اعتقادات و تاریخ صحیح است یا نه، آیا روضهای که میخوانم در شأن اهل بیت است یا افزودهای نادرست در آن راه یافته است. روضهای که میخوانم باید در کتابی معتبر آمده باشد؛ این دقتها جلوی بسیاری از آفتها را میگیرد. گرچه این آفتها اندک اند و همانند لکهای بر پیراهن سفید جلب توجه میکنند، اما نباید نادیده گرفته شوند.
راه پیشگیری از این لغزشها، آموزش اخلاقی به دست استادان صالح است. استادی که تنها فنون خواندن را درس دهد اما از تهجد و نماز شب و دائمالوضو بودن سخن نگوید، رسالتش را کامل انجام نداده است. مشایخ ما میگفتند مداحی که اهل نافله شب نباشد، اصلاً نباید بخواند. کسی که عهد شبانهروزی تقوا را پاس ندارد، نمیتواند صاحب نفس شود و مداحیش تأثیرگذار باشد. یاد مرحوم هاشمی بخیر که همیشه سفارش میکرد روزهای پنجشنبه را از اشتغالات خالی بگذار، تا روح خود را برای خواندن دعای کمیل شب جمعه آماده کنی.
*یعنی مداح نیز مثل منبری باید برنامه مراقبت از نفس داشته باشد؟
اگر مداحی در طول هفته اهل مراقبه، تقوا را در رفتار و نگاهش حفظ نکند، سپس با همان روح خسته و غبارگرفته به هیئت یا مجلس مناجات بیاید، اثر نمیگذارد. ریشه مشکل اینجاست که برخی مداحی را صرفاً یک شغل میپندارند که باید از راه آن امرار معاش کرد یا از طریق آن مشهور شد و صاحب موقعیت شد. مداحی نه حرفه و نه تجارت است؛ بلکه سلوک است. هرکس با نگاه بازاری به این مسیر بیاید، دیر یا زود میرود و ماندگار نمیشود. آنان که ماندند، چه رفتگانشان که رضوان الهی شامل حالشان باد، و چه آنان که هنوز در میان ما هستند، تنها به سبب زندگی سالم و سبک زیست اهل بیتی خود ماندگار شدند.
من وقتی دم از سیدالشهدا میزنم، وظیفه دارم سبک زندگیام را به او نزدیکتر کنم. هر چه شباهتم با مکتب او بیشتر شود، سخنم در دل مردم مینشیند و نفسم اثرگذارتر میشود. هر چه فاصله بگیرم، اثرم از میان میرود. همین باور است که مسیر مداحی را مقدس و ماندگار میسازد.
ادامه دارد...
منبع:مهر