۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۹ : ۰۲
عقیق:امیرالمؤمنین (ع) در حکمت 42 «نهج البلاغه» به یکی از اصحابش که بیمار شده بود، فرمود: خداوند بیماری تو را سبب ریزش گناهان تو قرار دهد، زیرا بیماری پاداشی ندارد، بلکه گناهان را مانند ریختن برگ درختان میریزد. اما پاداش در یاد خدا و حرکت زبان و کار با دست و پاست.
آداب عیادت از بیمار
بنا به سخن امام علی(ع) عیادت از بیمار، کار پسندیده ای
است، زیرا عیادت بیمار و شرکت در تشییع جنازه ، انسان را به یاد آخرت می اندازد.
روایت است هرکس به عیادت بیمار برود 70 هزار فرشته به استقبال او می روند تا
برگردد. نکته دیگر اینکه عیادت، بیمار را به زندگی دلگرم و امیدوار می کند تا به
جنگ بیماری برود. عیادت کننده نیز به یاد سلامتی افتاده، از سرمستی بیرون می آید،
قدر نعمت را میداند و زندگی به کامش شیرین می شود. در این حکمت به آداب عیادت نیز
اشاره شده، اینکه عیادت، کوتاه باشد مگر اینکه بیمار دوست داشته باشد بیشتر
بمانید. برای بیمارهدیه ببرید، روحیه بدهید و تشویق به صبر کنید. همچنین گفته شده
به علت بیماری، حساب کفاره گناهان و عذاب انسان به آخرت نمی افتد، زیرا خداوند
انسان را به خاطر یک گناه دو بار مجازات نمی کند. نکته دیگر اینکه بیماری پاداش
ندارد، زیرا بیمار کاری انجام نمی دهد، بلکه براساس نص قرآن صبر بر مصیبت و بیماری
است که اجر دارد. اگر در روایتی آمده است تب یک شب برابر عبادت یک سال است، این
ثواب برای بیماری است که صبر کرده است و در اثر فعالیت اختیاری مثل رفتن به جبهه،
بیمار و یا مجروح شده است. در سوره توبه آمده است ثواب عمل صالح به اعتبار نیت، به
کسی داده می شود که در مسیر جنگ و خدمت برای خدا دچار تشنگی ، گرسنگی ، گرفتاری،
رنج و زخم شده تا حدی که برای تک تک قدمهایش در این راه ثواب نوشته می شود. کار
قلبی هم برای بیماری که نیت خیر داشته اجر دارد.
در روایت است نیت صادق و باطن شایسته، عامل ورود انسان
به بهشت است. در اهمیت نیت در خطبه ها نکاتی گفته شده است که ما را امیدوار به نیت
شایسته می کند. کسی پس از پیروزی در جنگ جمل به امام علی(ع) گفت که کاش دوستم
نیز در این پیروزی در کنار ما بود. حضرت فرمود اگر او نیتش همراهی با ما بوده است
نه تنها او، بلکه نسلهای پس از او نیز در ثواب این پیروزی شریکند. همان گونه که
روایت خلود در بهشت داریم، خلود درجهنم نیز هست. از امام صادق(ع) روایت شده اهل
جهنم جاویدان شدند درجهنم چون نیت شان این بود که تا ابد گناه و خلاف کنند. در این
رابطه درقرآن آمده است اگر جهنمی ها به دنیا برگردند، باز هم درانجام گناه اصرار
دارند.
درس دیگر این حکمت این است که راضی به رضای خداوند
باشیم، بهداشت را در زندگی رعایت کنیم و اگر به بیماری دچار شدیم آن را غنیمت
بدانیم.همان گونه که امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه خداوند را برای بیمارشدنش ستایش
می کند. ضمن اینکه بیماری فوایدی هم دارد، از جمله کاهش بارگناهان و نوشتن ثواب در
کارنامه انسان است. در دعای ابوحمزه ثمالی می خوانیم که خدایا به من حیات طیبه بده
که ویژگی آن شادی مداوم است. هنرآن است که در گرفتاریها شاد و در شادیها هم شاد
باشیم. یعنی مؤمن باید هر گرفتاری و بیماری را سکوی پرش معنوی و روحی خود قرار دهد.
چرایی طلب رحمت امیرالمؤمنین(ع) برای «خباب»
در حکمت 43 امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «خدا رحمت کند
«خَبّاب» را که با کمال میل اسلام آورد و برای فرمانبرداری از خدا مهاجرت کرد، به
کم قانع ، از خدا خشنود و در زندگی مجاهد بود. خوشا کسی که به یاد قیامت باشد و
برای روز حساب کار کند و به کم قانع و از خدا راضی باشد.» یکی از ویژگیهای فردی «خَبّاب» این بود
که او جزو 6 نفری بود که ابتدا اسلام آورد و دردوران جاهلیت برده و شمشیرساز بود،
در مکه به دست کافران شکنجه فراوانی دید و در جنگهای صفین و نهروان در کنار امام
علی(ع) جنگید.
نکته ای که از این حکمت می توان گرفت اینکه نام آدمهای
خوب را همیشه زنده نگه داریم. قرآن برای کسانی که بدیها را پخش میکنند وعده عذاب
داده است. آنچه از این حکمت نتیجه می گیریم این است که دو نوع اسلام داریم اسلام
ظاهری که خرج زیادی ندارد و تنها با اسلام قلبی و از صمیم دل، انسان هم مسلمان و
هم مؤمن می شود. اسلام واقعی، همان ایمان است و جنبه قلبی دارد.اسلامی که انسان
وارد آن شود نفاق است، دین باید در دل انسان برود. امیرالمؤمنین(ع) اسلام «خباب» را اسلام درونی
می داند که درایام خطر به آن روی آورد و وقتی عرصه بر مسلمانان تنگ شد از آنچه به
آن دلبسته بود دل کند و مهاجرت کرد و برای ایمانش حاضرشد غرامت بدهد.
همین امروز هم هجرت در زندگی ما معنا دارد. اگر امروز کسی
درمحیط بدی زندگی کند درروز قیامت از او می پرسند زمین خدا وسیع بود چرا هجرت
نکردی. هجرت هم خالصانه و هم منافقانه است. همه همراهان امام حسین(ع) هجرت خالصانه
نداشتند، به همین دلیل وقتی از منافع مادی خبری نبود او را تنها گذاشتند. در روایت
کناره گیری ازگناه هجرت قلبی است و هجرت به سوی خدا و رسول خدا(ص) هجرت عملی گفته
شده است. بنا به این روایت امیرالمومنین(ع)، هجرت همیشه معنا دارد. از ویژگیهای
دیگر « خَبّاب » قناعت بود. امروز هم یکی از کارهایی که زندگی را شیرین می کند،
قناعت و داشتن اعتماد به نفس در زندگی خود در برابر زندگی دیگران است به داشته هایمان
قناعت کنیم و زندگی را به خودمان تلخ نکنیم، اما در مسایل معنوی قانع نباشیم و
هرچه بیشتر وبهتر باشیم.
2 راه برای قناعت
دو راه برای قناعت وجود دارد: اول؛ اینکه یاد مرگ باشیم،
درحکمت است کسی که زیاد یاد مرگ است اگر انسان قانع باشد دنیایش بهتر و آخرتش
بهبود می یابد.
راه دوم را نیز امیرالمؤمنین(ع) گفته است؛ نگاه به
زیردست در قدرت و توان مالی تو را قانع می کند. ما در زندگی روزمره همیشه می گوییم
کاش مثل آنها بودیم در سوره قصص آمده است مردم می گفتند خوش به حال قارون، کاش
آنچه داشت مال ما بود. اما وقتی قارون در گل فرو رفت فهمیدند این گونه داشتن ها
خوب نیست. راه دیگر کسب قناعت، سر زدن به فقرا و گرفتاران و کمک به آنهاست، بی آنکه دیگران
بفهمند، کمک کنیم که آثار مفید فراوانی دارد. آدمهایی که قانع نیستند ذلیلند. آنها
غم مادی ندارند، غم معنوی دارند. امام صادق (ع) فرمود : قناعت، راحتی بدن است. اضطراب و استرس
سبب کاهش توان روحی و بدنی می شود.
« خبّاب » با مجاهدت زندگی کرد. اینکه انسان از ابتدای
زندگی تا آخرین نفس، جهاد کند ارزشمند است. هیچ کاری به ثواب جهاد نمی رسد. حتی آب
دادن به حاجیان و خدمت به حاجیان با «جهاد» یکی نیست، جهاد زندگی را شیرین میکند. جهاد و تلاش
ارزشهایی دارند که دیگران نمی فهمند، جهاد علما، زحمتها و شب بیداریهای فراوانی
بود که در راه کسب علم برای دین کشیدند.
برای زندگی برنامه ریزی داشته باشیم تا به همه چیز
برسیم. زندگی پرهیجان لذت دارد.
جهاد مقطعی به درد نمی خورد. جهاد پیوسته ارزشمند است.
امیرالمومنین (ع) می فرماید: خوش به حال کسی که یاد معاد
است. چون یاد معاد فوایدی دارد که ابتدا انسان را یاد خدا ، یاد نعمتها و یاد
خوبان مثل پیامبر(ص) می اندازد و نخستین فایده اش، اخلاص است. اعمال ریایی ارزش
ندارد. دوم اینکه سبب کنترل خشم می شود و سوم اینکه چشم را از هرزگی باز می دارد.
در خطبه 32 امیرالمومنین می فرماید: یاد بازگشت به خدا چشمهای او را فرو داشته است. همچنین بازگشت یا
بازگرداندن به سوی خدا، انسان را فعال می کند برای دوعمل برای حساب پروردگار و
برای حساب مردم کار خود را انجام دهد. انسان برای هر کاری که انجام می دهد باید یک
پاسخ خداپسند داشته و حجت درست کنیم و کارهایمان برای روز حساب باشد.
منبع:قدس
211008