کد خبر : ۲۳۷۶۰
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۳:۲۷

گمشده حقیقی انسان‌ها؟!

بیشتر مردم نمی‌دانند که گمشده آن‌ها خدا است و با رسیدن به او روح ناآرامشان به قرار و آرامش می‌سد. اندک کسانی را می‌توان یافت که دل در گرو حقیقت هستی دارند و شب و روز در طلب اویند.

عقیق: متن زیر در خصوص شناخت صحیح راه کسب عرفان برگرفته از کتاب "در کوچه های عرفان؛ جستاری در عرفان اسلامی" اثر علامه محمد تقی مصباح یزدی مرور می شود:
انسان آن گونه که خدای سبحان در قرآن می فرماید، به طور فطری طالب خدا است و آن یگانه را می جوید گرچه دنیاطلبی و توجه آدمی به انواع شهوات و لذایذ مادی بر این اصیل ترین گرایش انسانی حجابی می شود و او را از پرداختن به آن باز می دارد: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ؛ روی خود را متوجه آئین خالص پروردگار کن این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش خدا نیست این است دین و آئین محکم و استوار ولی اکثر مردم نمی‏دانند. ( آیه 30 سوره روم)
آری بیشتر مردم نمی دانند که گمشده آنها خدا است و با رسیدن به او است که روح ناآرامشان به قرار و آرامش می سد. اندک کسانی را می توان یافت که دل در گرو حقیقت هستی دارند و شب و روز در طلب اویند و او را می جویند. هر چه غیر از این است را لذت نمی بینند و نمی دانند.
گزاف نیست اگر بگوییم مهم ترین مساله و مشکلی که سالک با آن روبه رو است پیدا کردن اصل راه است؛ چه آنکه اگر مسیر انتخاب شده اشتباه باشد، سالک از کوشش ها و مرارت های خود طرفی نخواهد بست و طی طریق حاصلی جز دوری برایش نخواهد داشت.
از یکسو محبت خدای متعال به بندگانش اقتضاء کرده است که عزیزترین مخلوقات و بندگانش را برای هدایت و دست گیری آنان مبعوث فرماید. از سوی دیگر نیز انبیای الهی هر گونه رنج و خطری را متحمل گردیده و به جان خریده اند تا بهترین و نزدیک ترین راه به مقصد خلقت را که همان قرب الی الله است به بشر معرفی کنند. از سوی دیگر انبیای الهی نیز که از جانب خداوند برای رساندن این هدایت مامور شده اند معصوم هستند و در ابلاغ این پیام هیچ خللی از ناحیه آنها وارد نشده است.
با این همه را به گونه ای نشان داده اند که هر کس بسته به توان و همت بیشتر و عالی تری دارد در این راه بیشتر پیش می رود و به نتایج و مدارج عالی تر و ارزشمندتری می رسد. سر این که در قرآن و روایات اصطلاحا مضامین متشابه وجود دارد و یا گفته می شود که ظاهر و باطن (و حتی چند بطن) دارند همین است که افراد واجد صلاحیت بتوانند از بطون و معارف عمیق و عالی آنها استفاده کنند و کسانی که در مراتب پایین تری هستند از ظواهر استفاده کنند و راه هایی را که مناسب با خودشان است فراگیرند.
به اعتقاد ما شیعیان راه نقلی معتبر در این زمان منحصر در قرآن و روایات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) است.
وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم(سوره نحل، آیه 44)
و ما این قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را که به سوی ایشان نازل شده است، تبیین نمایی.
در این آیه تصریح شده که قرآن باید با تبیین و تفسیر پیامبر اکرم (ص) همراه باشد. از این رو بر اساس این آیه اولا صرف نزول قرآن بدون تبیین و توضیح پیامبر(ص) کافی نیست و ثانیا آنچه که پیامبر(ص) در تبیین و تشریح قرآن بیان می فرماید: مانند خود قرآن برای ما حجت است و اعتبارش همانند اعتبار خود قرآن است که باید از آن پیروی کنیم و یکی از دستوراتی که پیامبر(ص) به ما داده است رجوع به اهل بیت(ع) پس از آن حضرت (ص) است.
از این رو، به علاوه بر پیامبر(ص) امامان معصوم(ع) نیز مبین و مفسر قرآن هستند و سخن ایشان برای ما حجت خواهد بود. همچنین باید توجه داشت که در زمینه تبیین و کشف احکام و معارف اسلام اکتفا به سنت پیامبر اکرم(ص) بدون رجوع به اهل بیت(ع) نیز راهگشا نخواهد بود. بدون سنت ائمه اطهار(ع) و تبیین های آن بزرگواران بسیاری از احکام و دستورات اسلام بر ما نامکشوف خواهد ماند و دچار حیرت و سردرگمی خواهیم شد و نیازهای ما در زمینه مسائل اسلامی رفع نخواهد گردید.
این امر به خصوص هنگامی واضح خواهد شد که بدانیم تمامی روایاتی که اهل تسنن از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند به هزار روایت هم نمی رسد! بدیهی است که با هزار روایت کار ما به جایی نمی رسد و مشکلات و مسائل مان حل نخواهد شد؛ چنان که اهل سنت همیشه دچار چنین تنگنایی هستند.


منبع:شبستان

ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین