۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۹ : ۱۱
عقیق: حكومت
جهانى مهدى قبل از هر چيز نيازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانى است كه بتوانند
بار سنگين چنان اصلاحات وسيعى را در جهان بدوش بكشند; و اين در درجه اوّل محتاج به
بالا بردن سطح انديشه و آگاهى و آمادگى روحى و فكرى براى همكارى در پياده كردن آن
برنامه عظيم است؛ تنگ نظرى ها، كوته بينيها، كج فكريها، حسادتها، اختلافات كودكانه
و نابخردانه، و بطور كلّى هر گونه نفاق و پراكندگى با موقعيّت منتظران واقعى
سازگار نيست.
نكته
مهم اينجاست كه منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمّى هرگز نمى تواند نقش تماشاچى را
داشته باشد؛ بايد حتماً در صف اصلاح طلبان واقعى قرار گيرد. ايمان به نتايج و
عاقبت اين تحوّل هرگز به او اجازه نمى دهد كه در صف مخالفان باشد و قرار گرفتن در
صف موافقان نيز محتاج به داشتن اعمالى پاك و روحى پاكتر، برخوردارى از شهامت و
آگاهى كافى است!
من
اگر ناپاك و آلوده ام چگونه مى توانم منتظر تحوّل و انقلابى باشم كه شعله اوّلش
دامان مرا مى گيرد. من اگر ظالم و ستمگرم چگونه ممكن است در انتظار كسى بنشينم كه
طعمه شمشيرش خون ستمگران است و من اگر فاسد و نادرستم چگونه مى توانم در انتظار نظامى
كه افراد فاسد و نادرست در آن هيچ گونه نقشى ندارند، بلكه مطرود و منفور خواهند
بود، روزشمارى كنم!
آيا
اين انتظار براى تصفيه روح و فكر و شستشوى جسم و جان من از لوث آلودگيها كافى
نيست؟
ارتشى
كه در انتظار جهاد آزاديبخش به سر مى برد، حتماً به حالت آماده باش كامل در مى
آيد؛ سلاحى كه براى چنين ميدان نبردى شايسته است به دست مى آورد؛ سلاحهاى موجود را
اصلاح مى كند؛ سنگرهاى لازم را مى سازد؛ آمادگى رزمى نفرات خود را بالا مى برد؛
روحيه افراد خود را تقويت مى كند؛ و شعله عشق و شوق براى چنان مبارزه اى را در دل
فرد فرد سربازانش زنده نگه مى دارد؛ ارتشى كه داراى چنين آمادگى نيست هرگز در
انتظار به سر نمى برد و اگر بگويد دروغ مى گويد؛ انتظار يك مصلح جهانى به معنى
آماده باش كامل فكرى و اخلاقى، مادّى و معنوى، براى اصلاح همه جهان است.
فكر
كنيد چنين آماده باشى چقدر سازنده است! اصلاح تمام روى زمين و پايان دادن به همه مظالم
و نابسامانيها شوخى نيست! كار ساده اى نمى تواند باشد آماده باش براى چنين هدف
بزرگى بايد متناسب با آن باشد؛ يعنى بايد به وسعت و عمق آن باشد.
براى
تحقّق بخشيدن به چنين انقلابى مردانى بسيار بزرگ و مصمّم و بسيار نيرومند و شكست
ناپذير، فوق العاده، پاك و بلند نظر، كاملا آماده و داراى بينش عميق، لازم است؛ و
خودسازى براى چنين هدفى مستلزم به كار بستن عميق ترين برنامه هاى اخلاقى و فكرى و
اجتماعى است; اين است معنى انتظار واقعى؛ آيا هيچ كس مى تواند بگويد چنين انتظارى
سازنده نيست!
خودياريهاى اجتماعى
منتظران
راستين در عين حال، وظيفه دارند كه علاوه بر اصلاح خويش، در اصلاح ديگران نيز
بكوشند؛ زيرا برنامه عظيم و سنگينى كه انتظارش را مى كشند يك برنامه فردى نيست،
برنامه اى است كه تمام عناصر تحوّل بايد در آن شركت جويد؛ بايد كار به صورت
دستجمعى و همگانى باشد؛ كوششها و تلاشها بايد هماهنگ گردد و عمق و وسعت اين
هماهنگى بايد به عظمت همان برنامه انقلاب جهانى باشد كه انتظار آن را دارند.
در
يك ميدان وسيع مبارزه دستجمعى هيچ فردى نمى تواند از حال ديگران غافل بماند؛ بلكه
موظّف است هر نقطه ضعفى را در هر كجا ببيند اصلاح كند؛ و هر موضع آسيب پذيرى را
ترميم نمايد؛ و هر قسمت ضعيف و ناتوانى را تقويت كند.
زيرا
بدون شركت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزين، پياده كردن چنان برنامه اى امكان پذير
نيست
بنابراين
منتظران واقعى علاوه بر اين كه به اصلاح خويش مى كوشند، وظيفه خود مى دانند كه
ديگران را نيز اصلاح كنند.
اين
است اثر سازنده ديگر براى انتظار قيام يك مصلح جهانى! و اين است فلسفه آن همه
افتخارات و فضيلتها كه براى منتظران راستين شمرده شده است.
حل نشدن در فساد محيط
هنگامى
كه فساد فراگير مى شود، و اكثريّت و يا جمع كثيرى را به آلودگى مى كشاند، گاهى
افراد پاك در يك بن بست سخت روانى قرار مى گيرند، بن بستى كه از يأس از اصلاحات
سرچشمه مى گيرد.
گاهى
آنها فكر مى كنند، كار از كار گذشته و ديگر اميدى براى اصلاح نيست، و تلاش و كوشش
براى پاك نگهداشتن خويش بيهوده است؛ اين نوميدى و يأس ممكن است آنها را تدريجاً به
سوى فساد و همرنگى با محيط بكشاند، و نتوانند خود را به صورت يك اقلّيّت صالح در
برابر اكثريّت ناسالم حفظ كنند، و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوايى بدانند.
تنها
چيزى كه مى تواند در آنها روح اميد بدمد و به مقاومت و خويشتن دارى دعوت كند و
نگذارد در محيط فاسد حل شوند، اميد به اصلاح نهايى است؛ تنها در اين صورت است كه
آنها دست از تلاش و كوشش براى حفظ پاكى خويش و حتّى براى اصلاح دگران بر نخواهند
داشت.
و
اگر مى بينيم در دستورات اسلامى يأس از آمرزش. يكى از بزرگترين گناهان شمرده شده
است و ممكن است افراد ناوارد، تعجّب كنند كه چرا يأس از رحمت خدا اين قدر مهم تلقى
شده ـ مهمتر از بسيارى از گناهان ـ فلسفه اش در حقيقت همين است كه گناهكار مأيوس
از رحمت، هيچ دليلى نمى بيند كه به فكر جبران بيفتد و يا لااقل دست از ادامه گناه بردارد،
و منطق او اين است:
«آب از سر من گذشته است، چه يك قامت چه صد قامت ـ من كه
رسواى جهانم غم دنيا هيچ است ـ بالاتر از سياهى، رنگ دگر نباشد؛ آخرش جهنّم است من
كه هم اكنون آن را براى خود خريده ام؛ ديگر از چه چيز مى ترسم!»
امّا
هنگامى كه روزنه اميد براى او گشوده شود، اميد به عفو پروردگار و اميد به تغيير
وضع موجود، نقطه عطفى در زندگى او پيدا مى شود و چه بسيار او را به توقّف كردن در
مسير گناه و بازگشت به سوى پاكى و اصلاح دعوت مى نمايد.
به
همين دليل، اميد را مى توان همواره به عنوان يك عامل مؤثّر تربيتى در مورد افراد
فاسد شناخت. همچنين افراد صالحى كه در محيط هاى فاسد گرفتارند، بدون اميد نمى
توانند خويشتن را حفظ كنند.
نتيجه
اين كه، انتظار ظهور مصلحى كه هر قدر دنيا فاسدتر مى شود اميد ظهورش بيشتر مى گردد
اثر فزاينده روانى در معتقدان دارد، و آنها را در برابر امواج نيرومند فساد بيمه
مى كند; آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محيط مأيوستر نمى شوند، بلكه به مقتضاى:
وعده
وصل چون شود نزديك آتش عشق تيزتر گردد
وصول
به هدف را در برابر خويش مى بينند و كوششهايشان براى مبارزه با فساد و يا حفظ
خويشتن با شوق و عشق زيادترى تعقيب مى گردد.
* *
*
از
مجموع بحثهاى گذشته چنين نتيجه مى گيريم كه اثر تخديرى انتظار تنها در صورتى است
كه مفهوم آن مسخ و تحريف شود ـ همان گونه كه جمعى از مخالفان، تحريفش كرده اند; و
جمعى از موافقان مسخش ـ امّا اگر به مفهوم واقعى در جامعه و فرد پياده شود، يك
عامل مهمّ تربيت و خودسازى و تحرّك و اميد خواهد بود.
از
جمله مدارك روشنى كه اين موضوع را تاييد مى كند، اين است كه در ذيل آيه:
وعداللّه
الّذين آمنوا منكم و عملوا الصّالحات ليستخلفنّهم فى الارض...؛ خداوند به آنها كه
ايمان دارند و عمل صالح انجام مى دهند، وعده داده است حكومت روى زمين را در
اختيارشان بگذارد... از پيشوايان بزرگ اسلام نقل شده است كه منظور از اين آيه
هوالقائم و اصحابه; مهدى و ياران او هستند.
و
در حديث ديگرى مى خوانيم: «نزلت فى المهدى؛ آيه درباره مهدى نازل شده است» در حالى
كه در اين آيه مهدى و يارانش به عنوان «الّذين آمنوا منكم و عملوا الصّالحات»
معرفى شده اند.
بنابراين
تحقّق اين انقلاب جهانى بدون يك ايمان مستحكم، كه هر گونه ضعف و زبونى و ناتوانى
را دور سازند و بدون اعمال صالحى كه راه را براى اصلاح جهان بگشايد، امكان پذير
نيست و آنها كه در انتظار چنين برنامه اى هستند، هم بايد سطح آگاهى و ايمان خود را
بالا ببرند و هم در اصلاح خويش و اعمال خود بكوشند.
تنها
چنين كسانى هستند كه مى توانند نويد زندگى در حكومت او به خود دهند، نه آنها كه با
ظلم و ستم همكارى دارند!
و
نه آنها كه از ايمان و عمل صالح بيگانه اند!
نه
افراد ترسو و زبونى كه بر اثر ضعف ايمان از همه چيز حتّى از سايه خود مى ترسند!
و
نه افراد سست و بيحال و بيكاره اى كه دست روى دست گذارده و در برابر مفاسد محيط
زندگى و جامعه شان سكوت اختيار كرده و كمترين تلاشى در راه مبارزه با فساد ندارند.
آرى انتظار راستين اين است.