۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۶ : ۲۲
*افکار عمومی مردم با آمدن حضرت رضا(ع) به مرو
دچار یک تردید جدی شد که آن هم ریشه اش در بی معرفتی خود آنها بود و گرنه جریان
حرکت حضرت رضا(ع) و خداحافظی ایشان از حرم نبوی، اتفاقات و حوادث طی مسیر که به
وقوع پیوست اگر قرارباشد در یک جمله تعریف بشود، خط فاصله میان امام حق و امام
باطل ایجاد کردن است.
*خبر
حرکت ایشان هم محرمانه نبود مثال: در مسیر مرو حضرت وارد شهر نیشابور شد که محل
ثقل افکار و اندیشه های همه مذاهب اسلامی بود. آن شکلی که در اخبارآمده با ورود
حضرت رضا(ع) به نیشابور 90هزار نفر در اطراف حضرت رضا(ع) بودند. معلوم میشود نفس
حضور حضرت در میان مردم فراگیر و محل اهمیت بود.
*ولی این جمعیت
کثیر همگی شیعیان حضرت نبودند. بلکه از مذاهب گوناگون بودند اما وجه مشترک آنها
این بود که کلام حضرت رضا(ع) را کلام پیامبر اکرم(ص) می دانستند.
*ایشان در همان حالی که سوار بر
شتر بودند و اطرافشان را این جمعیت کثیر احاطه کرده بود سرشان را از کجاوه بیرون
آوردند و فرمودند از قول پدرشان و ایشان از قول پدرش و همانطور تا از قول
امیرالمومنین(ع) و ایشان از قول پیامبراکرم(ع) و ایشان از جبرئیل از قول حضرت حق
که: کلمة لااله الا الله حصنی و من دخل حصنی امن من عذابی.
*این کلام ایشان بسیار روشن بود و
جای هیچگونه شک و تردیدی در آن نبود و اگر کسی در این کلام شبهه می کرد توحیدش خدشه
دار می شد.
*عملا حضرت
رضا(ع) مردم را نسبت به مسلمات به اقرار گرفت. مردم فکرمی کردند کلمات حضرت پایان
یافته است حضرت سر از محمل بیرون آوردند و فرمودند: بشروطها و انا من شروطها، باب ین حصن و قلعه ما هستیم.
*یکی از محبان حضرت وقتی گفتگوهای
مسجد را شنید خودش را رساند به حضرت رضا(ع) و گفت: در شهر درباره امامت صحبت می
شود و بحث این بوده که با پذیرش ولایتعهدی ایشان دیگر خلیفه پیامبر است. و این همان
چیزی بود که مدتها دنبالش بودند تا بحران مشروعیت را که از زمان بنی امیه تا آن
روز پابرجا بود رفع کنند.
*امام نگاهی به مخبر کرد و فرمود
: شما چه می دانید امام و مقام امامت به چه معناست؟ و اشاره به آیه 124سوره بقره و
داستان جناب ابراهیم نمودند. و سپس ویژگی های امام را مشخص کردند. ویژگی های شگفت انگیزی که
انگار اگر امام حق بر مردم حاکم نباشد هیچ حریتی برای بشر باقی نمی ماند.
*هر جا که مردم از سایه امام حق
گریختند عباداتشان نتوانسته از آنها محافظت کند و کارشان به تباهی کشیده است.
اشعار خوانده شده توسط حاج محمدرضا
طاهری را بخوانید:
عجیب نیست که در
سینه غصه مهمان است
شب فراق شده حرف حرف هجران است
به چشم هم زدنی این دوماه هم رفت
و
بهار گریه ام امشب رو به پایان
است
به این فراق بگرییم یا به دوری تو
بگو چه کار کنم درد و غم فراوان
است
از این لباس جداگشتن آنقدر سخت
است
که در برابر این هجر مرگ آسان است
مرا حلال کن آقا که باز زنده ام و
هنوز در تن من پای روضه ها جان
است
محرم وصفر ما تمام می شود و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است
تو فاطمیه ات این روزها شروع شده
است
دلت شبیه دل مادرت پریشان است
همیشه کرب و بلا بوده ایم ولی
امشب
کبوتر دل ما مقصدش خراسان است