۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۱۶ : ۲۱
عقیق:ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد، فرزند عباس ملقّب به «صاحب» و مشهور به «صاحب بن عبّاد» در 16 ذیقعده سال 326 قمری در اصفهان دیده به جهان گشود.
پدر و اجداد صاحب، از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند.
عبّاس پدر صاحب بدان مرتبه از بزرگى و احترام رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» مىگفتند.
بسیارى از بزرگان به تشیّع و برخى به دوازده امامى بودن او تصریح کردهاند. سیّد بن طاووس، شیخ صدوق، علاّمه مجلسى، شیخ حرّ عاملى، شیخ بهایى، شیخ آقابزرگ طهرانى، شیخ عباس قمى، علامه امینى و بسیارى دیگر از این جملهاند.
تصریح بزرگان، دقت در اشعارى که از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستى ائمه معصومین( ع) بهترین شاهد بر تشیع این شخصیت بزرگ است.
تحصیلات صاحب بن عباد
وى پس از فراگیرى مقدمات به تحصیل فقه، حدیث، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت.
پس از چندى که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بىنیاز دید به «رى» که از مراکز علم و ادب آن زمان بود، مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابن عمید» وزیر دانشمند و شهیر آل بویه پیوست.
ابن عمید توانایى «صاحب» در انشاى متون ادبى را مشاهده کرد و او را از نویسندگان مقام وزارت قرار داد. کاردانى و توانایى صاحب در انجام این امور، راه پیشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا که چون رکن الدوله، فرزندش مؤیّد الدوله را به حکومت اصفهان منصوب کرد، صاحب نیز در مقام دبیرى او و نویسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.
اخلاق «صاحب بن عباد»
کرم و جوانمردى از بارزترین صفات اخلاقى او بود.
وی از تواضع و فروتنى نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامى مىداشت. «صاحب» ضمن برخوردارى از تواضع و فروتنى از جلالت قدر و بزرگى نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت، و بسیارى دیگر از محاسن اخلاقى را مىتوان در صاحب یافت.
سیاست و روش کشوردارى
هنگامى که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور برآمد و در اوّلین گام، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت.
او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وى همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ویرانیها و بناى آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار مىداد، که مىتوان از رونق یافتن شهرهاى قزوین، کاشان، قم و اصفهان یاد کرد.
«صاحب» به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلى شیعیان بود توجه ویژه داشت.
صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور و مردم را رونق بخشید و دارایى خزانه دولت را به مرتبهاى عالى رساند.
وی به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار مىداد.
کارهاى دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمىسپرد و هر زمان آگاه مىشد که فردى شایسته و کاردان بیکار است یک شغل از کسانى را که چند شغل داشتند، مىگرفت و به او واگذار مىکرد.
علم آموزى و دانش «صاحب بن عباد»
وی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایّام اقامت در شهرهاى اصفهان، بغداد و رى و چه در مسافرت همیشه با برخى از دانشمندان و بزرگانِ علم همراه بود و حتّى درمأموریتهاى نظامى نیز مجلس بحث و گفتگو تشکیل مىداد.
وى به تألیفات اهل قلم، عنایت و توجه ویژه داشت و هرگاه از تألیف کتابى جدید آگاهى مىیافت با سعى و کوشش فراوان نسخهاى از آن فراهم مىکرد و براى مطالعه در کتابخانه خویش قرار مىداد.
او با تلاش فراوان توانست کتابخانهاى عظیم و کم نظیر تشکیل دهد. کتابخانه «صاحب»، بیشتر آثار و تألیفات علمى آن دوران را در بر داشت و دانشوران و نویسندگان متعدد از آن گنجینه ارزشمند استفاده مىبردند.
احترام صاحب بن عباد به بزرگان دین و علم
صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامى مىداشت و از احترام به آنان کوچکترین مضایقهاى نمىکرد. برخى از بزرگان به خدمتش حاضر شده، در شمار همراهان او در مىآمدند و برخى دیگر با نامهنگارى به وى اظهار ارادت مىکردند؛ همانند صابى نویسنده مشهور آن دوران، سیّد رضى نیز قصیدههایى در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است.
ابن عبّاد هر سال پنج هزار دینار به بغداد مىفرستاد تا بین فقها و ادبیان آن دیار تقسیم شود.
برخى از دانشمندان و ادبیان ملازم «صاحب بن عبّاد»
ابوالقاسم زعفرانى، ابوالقاسم بن أبى العلاء، ابوالعباس ضبّى، ابوسعید رستمى، ابودلف خزرجى، ابومحمد خازن اصفهانى، بدیع الزمان همدانى و بسیارى دیگر؛
یاقوت در معجم الأدباء مىگوید: صاحب بن عبّاد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است مرا به صد هزار بیت فارسى و عربى مدح گفتهاند.
او دانشمندان و بزرگان مکّه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار مىداد و هر سال با کاروان حجّاج براى هر یک به فراخور شأنش هدایایى مىفرستاد.
ثعالبى نیز در توصیف اهمیت جلسات صاحب با ادبا و بزرگان مىگوید: «در این گونه مجالس ثمرات عقول و افکار و ذوقهاى مختلف بر صاحب عرضه مىشد و از نتایج این اجتماعات بود که سخن صاحب در فصاحت و بلاغت به مرز سحر رسید و داخل در حدّ اعجاز گردید و نظم و نثرش چون خورشید در همه آفاق پرتو افکن شد و شرق و غرب را فرا گرفت».
آثار «صاحب بن عباد»
آثار متعددى در زمینه علوم فوق از صاحب باقى مانده که بدین شرح است:
کتاب الإبانه (در علم کلام)
الأقناع (در عروض)
الأمثال السائره (در علوم ادبى)
التذکره (در کلام و اصول دین)
دیوان اشعار
رسائل صاحب (مباحث اخلاقى، اعتقادى و اجتماعى)
رسالهاى در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنى(ع)
رسالهاى در علم طب
عنوان المعارف
الفرق بین الضاد و الظاء
الکشف عن مساوىء شعر المتنبىء
المحیط( در علم لغت)
المنظومه الفریده.
و ....
استادان «صاحب بن عباد»
از مشخصات تمامى اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخى از اساتید مهم وى عبارتاند از: عبّاد ( پدر او)، ابن عمید، ابن فارس، ابوالفضل عباس بن محمد نحوى، ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافى، ابوبکر محمد بن یعقوب، قاضى ابوبکر احمد بن کامل، ابوزکریّا یحیى بن عدّى، ابوعمر صبّاغ.
شاگردان «صاحب بن عباد»
شیخ عبدالقاهر جرجانى، ابوبکر بن مقرى، قاضى ابوطیب طبرى، ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوّى شافعى، ابوبکر على ذکوانى.
کتابهایى که به نام «صاحب» نوشته شده و به او هدیه شده است
عیون اخبار الرضا(ع) از شیخ جلیل صدوق (ره).
کتاب رجال، از حسین بن على بن بابویه برادر شیخ صدوق.
تاریخ قم، از حسن بن محمد قمى.
لطایف المعارف، از ثعالبى (ادیب مشهور).
الصاحبى، از ابن فارس.
تهذیب، از قاضى عبدالعزیز جرجانى.
الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبى سلیمان.
سرودههاى صاحب
صاحب در تمامى ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، وصف، رثاء، هجاء، هذل، مواعظ و غیره اشعارى سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانى نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است.
او اشعار متعددى در وصف ائمه و امام على (ع) و در بیان مقام والاى آنان سروده است. صاحب در مدح امیرالمؤمنین( ع)، قصیده سروده که در هر یک از قصیدهها یکى از حروف به کار نرفته است. (صنعت حذف) قصیده بیست و هشتم که از حرف واو خالى بود ناتمام ماند.
ابن شهرآشوب در معالم العلماء، «صاحب» را در شمار شعراى شیعى آورده و اشعارى از وى نقل کرده و او را از شعرایى دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول خدا (ص) بىپروا بودهاند.
وى در نثر نیز صاحب فن بود. ثعالبى منشأت «صاحب» را از حیث زیبایى لفظ و معنى به سرحد سحر و اعجاز نزدیک مىدانست.
وفات «صاحب بن عباد»
صاحب در اواخر عمر خویش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر بیمارى افتاد. او در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود و از امور کشور با اطلاع مىشد.
مردم در ایام بیمارى به عیادت او رفته، براى بهبودىاش روزى دو بار مقابل سراى او به درگاه خداوند دعا مىکردند؛ ولى «صاحب» که از زندان تن به تنگ آمده، مشتاق لقاى پروردگار خود بود سرانجام در شب جمعه 24 صفر سال 385 قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و روح متعالى به سراى باقى شتافت.
بامدادان مردم رى از ارتحال وزیر با وفاى دیار خویش با خبر شدند. تمامى بازارهاى شهر بسته شد و دروازههاى رى به هم آمد.
جمعیتى انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند.
ابوالعباس ضبّى از دانشمندان رى که شاگرد صاحب بود بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالى که جامه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزاى آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند.
مدتى تابوت «صاحب» در خانهاش در رى نهاده شد و سرانجام با شکوه و تجلیل فراوان به اصفهان انتقال داده و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
از آن پس مقبره صاحب زیارتگاه خاصّ و عام شد و همه ساله افراد زیادى از شیفتگان اهل بیت (ع) مقبره صاحب را زیارت و حاجات خود را در جوار مرقد او از خداوند طلب مىکنند.
سید رضى شخصیت گرانقدر اسلام که معاصر «صاحب» بود 112 بیت در رثاى صاحب از خود به یادگار گذاشت و ابوالفتح عثمان بن جنّى شرحى بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود.
در عظمت شخصیت صاحب بن عبّاد همین بس که علامه امینى در شأن او مىفرماید: او از کسانى است که شرح حال نویس هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، زبانش در کام مىخشکد.
منبع:فارس
211008