۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۸ : ۲۲
پس
جمله" وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ"- البته تنزلت، به معناى نزلت
است- متصل است به جمله" وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ" و
همانطور که گفتیم روى سخن بر رسول خدا (ص) است، به دلیل اینکه به دنبالش
مىفرماید:" فَلا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخر- پس با خدا خدایى دیگر
مخوان" تا آخر خطابهایى که مختص به آن جناب است، و متفرع بر جمله" وَ ما
تَنَزَّلَتْ بِهِ ..." است.
و اگر روى سخن به آن جناب نمود، نه به
مشرکین، بدین جهت بود که این جمله با علتى تعلیل شده، که مشرکین به خاطر
کفرشان آن را قبول نداشتند و آن جمله" إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ
لَمَعْزُولُونَ- آنان از شنیدن اسرار آسمانى بدورند" مىباشد، کلمه"
شیطان" به معناى شریر است و جمع آن شیاطین مىآید و در اینجا مراد از آن
اشرار جن هستند.
اما تفسیر نمونه هم موضع مشابهی در این باره
دارد و در تشریح این آیات آورده است: محتواى این کتاب بزرگ که در مسیر حق و
دعوت به پاکى و عدالت و تقوى و نفى هر گونه شرک است بخوبى نشان مىدهد که
با افکار شیطانى و القائات شیاطین هیچگونه شباهت ندارد، و شیاطین جز شر و
فساد کارى ندارند، و این کتاب خیر و صلاح است بنا بر این بررسى محتواى آن
به تنهایى بیانگر اصالت آن است بعلاوه" آنها توانایى بر چنین کارى ندارند"
(وَ ما یَسْتَطِیعُونَ).
اگر آنها چنین قدرتى مىداشتند باید سایر
کسانى که در محیط نزول قرآن همانند" کاهنان" با شیاطین مربوط بودند (یا
لااقل مشرکان ارتباطشان را مسلم مىدانستند) بتوانند همانند آن را بیاورند،
با اینکه همگى عاجز ماندند و با عجزشان ثابت کردند که این آیات ما فوق
توان آنها است.