۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۷ : ۱۹
عقیق: نارضایتی
انسان ها از امور زندگی و شرایطی که در آن واقع شده اند، از دغدغه هایی است که گاه
در زندگی افراد پیش می آید؛ در خصوص این موضوع با حجتالاسلام محمدصادق یوسفی
مقدم، رییس مرکز فرهنگ و معارف قرآن کریم به گفتگو نشسته ایم؛ در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید:
انسان ها به طور معمول در هر شرایط و مرتبه ای از زندگی که قرار دارند، از شرایط موجود ناراضی بوده و همواره در پی تغییر و به مرحله ای دیگر عدول کردن هستند، دلیل این موضوع چیست؟
خدا انسان را آفرید و هدف از آفرینش او را کمال و دستیابی
به قله های سعادت قرار داد. در مسیر حرکت به سوی کمال، انسان ها گاهی از اوقات
متوقف می شوند و به دلیل شرایط زمانی یا پیچیدگی های خانوادگی نمی توانند به کمال
دست پیدا کرده و به مراحل بالاتری از سعادت برسند؛ این کمال خواهی انسان ها مبتنی
بر فطرت الهی است. انسانی که کمال طلب نباشد و سعادت را برای خود طلب نکند و
همواره در صدد ارتقا و کمال بیشتر نباشد این انسان از فطرت الهی خود فاصله گرفته
است و طبیعت اصلی خود را رها کرده و از آن دور شده است .بنابراین اصل کمال طلبی امری فطری است و بر
این اساس هیچ انسانی نباید به آنچه دارد، اکتفا کند و همیشه باید سعی در کمال
بیشتر داشته باشد. این اصل مسلمی است در زندگی، منتها در این خصوص دو عرصه از
فعالیت داریم؛ انسانی برای اینکه از نظر مادی زندگی مساعدی داشته باشد تلاش می کند
تا رفاه بیشتر و زندگی مناسب تری داشته باشد و این امر مطلوب و مورد پسند خداست و
او از ما چنین چیزی را خواسته است و ما باید سعی کنیم در این راستا قدم برداریم همان
طور که روایات فراوانی هم در این زمینه داریم که هم فرد باید خود در این مسیر تلاش
کند هم دولت ها را ملزم می کند زندگی مردم را در سطح قابل قبولی از رفاه قرار دهد.
اما
به طور کلی و در کنار این تلاش و کوشش انسان باید به آنچه خدا روزی او کرده و در
شرایطی که قرار گرفته است، راضی باشد چرا که که دنیا و مادیاتش، آن حد اهمیت ندارد
که آرامش خود و خانوده و جامعه را از بین ببرد. اگر آدمی به این امر مقید باشد،
خطری او را تهدید نمی کند چرا که قناعت امری مهم است و رضایت به آنچه خدا داده و
شکر در برابر نعمت هایش بسیار ارزشمند است و البته سپاسگزاری موجب ازدیاد نعمت می شود
و نارضایتی تا حدودی نقصان نعمت ها را به دنبال دارد.
نباید
فراموش کرد آرامش خانواده و جامعه تنها در پی تحقق رفاه و مطالبات مادی نیست، بلکه
آن چه فرد و خانواده و جامعه را در سطح کلان آرامش می بخشد، توجه به آرمان های
خدایی است که سعادت انسان را تامین می کند.
این قناعت در امور معنوی هم باید جاری و ساری باشد؟
در عرصه معنویت طلب کردن ارزش های معنوی و رشد در عرصه
آنچه انسانیت انسان به آن بستگی دارد، لازم است و نباید به آنچه داریم قانع باشیم.
بلکه باید به بالاترها و والاترها اندیشید و روایات هم بیان می کنند انسانی که دو
روز آن مانند یکدیگر باشد، مغبون است؛ لذا این روایات ناظر به فعالیت های معنوی است.
بنابراین و با این توصیف اگر بخواهید به علت اصلی این نارضایتی از زندگی را تعریف کنید، به چه مساله ای اشاره می کنید؟
آن علت اصلی را می توان در این موضوع دانست که ارزش های
اصیل برای ما جایگاه خود را پیدا نکرده و درست تعریف نشده اند. ما باید بدانیم به
سوی چه حرکت می کنیم و قرار است به کجا برسیم. اگر ارزش هایی که تعریف می کنیم
الهی باشد، طبیعی است این طور مسائل کم و زیادش نقش اساسی در زندگی ما ندارد. متاسفانه
ما از اهداف خود تعریف درستی نداریم و گاه در اموری که باید قانع باشیم و راضی،
بالعکس عمل می کنیم.
چه نوع سبک زندگی باید در پیش گرفت تا به آن رضایت واقعی از زندگی رسید؟
برای رضایت از زندگی باید مشخص کنیم برای چه در این دنیا
آمدیم، چه اموری در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی در رابطه با انسان، با خدا و
... ارزش دارد و در مقام تعارض این ارزش ها با یکدیگر کدامیک اولویت داشته و از
نظر کیفی بالاتر است. اگر این اتفاق به وقوع پیوندد، زندگی شیرین و راحت می شود
اما اگر انسان همواره در تعیین ارزش ها سرگردان باشد، یا نتواند در مقام تعارض با
یکدیگر با ارزش ترین آن ها را مشخص کند، زندگی او در تخیر فرو رفته و با تلخی و
ناکامی همراه می شود.
هر
مسلمانی که دارای خانواده است، برای توسعه روزی آنها وظیفه و مسوولیت دارد اما هدف
زندگی تنها این موارد نیست بلکه اینها ابزاری هستند که انسان را برای رسیدن به
کمال و سعادت واقعی کمک می کنند. بنابراین برای رسیدن به آرامش و رضایت از زندگی،
باید تعریف روشنی از رازش ها داست.
منبع:شبستان