۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۲ : ۱۰
مختار در سال اول هجرت، درمدينه متولد شد وي با شرافت نفس و بزرگواري پرورش يافت. از همان آغاز عمرش سرد و گرم زندگي را چشيد و در عصر قدرت اسلام رشد نمود و دوران كفر و جاهليت را نديد و با آداب تربيت ناب پرورش يافت و در مدينه و بالاخره در عراق، تجارب بزرگي از حوادث اسلامي و تحولات سريع آن عصر را كسب نمود. مختار از مشهورترين شخصيت هاي عرب مي باشد. وي نقش بزرگي را در حوادث بزرگ مهم سياسي و اجتماعي ايفا نموده است و با شگردهاي سياسي كه داشت توانست نهضت خود را شكوفا سازد و در يك فرصت مناسب حركت هاي تبليغي را به قيام هاي مسلحانه تبديل سازد. همان طور كه در گرفتن كوفه از دست استاندار ابن زبير انجام داد.
با بررسي تاريخ قيام اين مرد بزرگ مي بينيم كه وي در كارهاي خود كاملا حساب شده و با كياست و تدبير وارد شده و الحق سزاوار لقب "كيس" بوده است. يكي از فضايل اخلاقي و برجسته مختار، بعد معنوي و تقوا و عبادت اوست. ياران وي نقل كرده اند كه مختار در ايام حكومت خود به شكرانه قلع و قمع قاتلين امام حسين(ع) اكثر روزها را روزه مي گرفت و مي گفت اين روزه ها براي شكر است. وي پس از اعدام"حرمله" قاتل طفل شيرخوار امام حسين(ع) از اسب پياده شد و دو ركعت نمازخواند و سجده اي طولاني نمود.
مختار با توجه به اينكه مردي كاردان و پخته و سرد و گرم زندگي را به خوبي چشيده بود، سعي داشت هدف خود انتقام شهداي كربلا را به نحو احسن و كامل پياده كند و البته مختار بي ميل نبود كه اگر فاتح شود و تمام ريشه هاي ظلم را بخشكاند و حكومت هاي باطل و غاصب را ساقط كند و حكومتي انقلابي بر اساس كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) و ولايت اهل بيت(ع) تشكيل دهد. بنابراين مختار در جبهه هاي گوناگون براي تحقق اهداف مقدس خود درگير شد و تا اندازه اي به اين اهداف نائل گرديد و هدف اصلي او كه خونخواهي اهل بيت پيامبر(ص) بود به نحو احسن انجام داد.
شورش داخلي شهر كوفه عليه مختار، در روز چهارشنبه 24 ذي الحجه سال 66 ه.ق با پيروزي مختار به پايان رسيد و دشمن با تلفات سنگين قلع و قمع شد. بقاياي سران قوم و اشراف كوفه به سوي بصره گريختند و در پناه مصعب بن زبير كه از طرف برادرش عبدالله زبير والي آنجا بود درآمدند. مختار درآن هنگام كه تصميم بر قلع و قمع، قاتلان امام حسين(ع) گرفت مي گفت؛ دين ما به ما اجازه نمي دهد كه بگذاريم كساني كه حسين(ع) را كشته اند در اين دنيا با امنيت و آسايش زندگي كنند. آنگاه در حقيقت من ناصر و خونخواه دودمان پيامبر نيستم بلكه من همان كذابي كه به من نسبت مي دهند خواهم بود. براي دستيابي بر آن جانيان از خدا كمك مي طلبم و خداي را سپاسگذارم كه مرا شمشيري بر سر آنان قرار داد و نيزه اي كه برآنان وارد خواهد شد و انتقام گيرنده آنان كرد كه حق اهل بيت پيامبر(ص) را بگيرم و بر خداوند فرض است كه آنان كه دستشان به خون اهل بيت(ع) آغشته شده به قتل برساند و آنان كه حق خاندان پيامبر(ص) را ناديده گرفتند ذليل كند، پس آنان را به من معرفي كنيد تا دنبالشان كنم و ريشه آنان را بر كنم.
مختار فرمان داد كه قاتلان حسين(ع) را تعقيب كنيد و فرمان صادر شد و عمليات آغاز شد و گردان هاي تعقيب تشكيل شد و مختار و فرماندهان، همراه با ياران جان بر كف همچون عقاب شكاري بر جانيان و خائنان كوفه تاختند. مهره هاي سرشناس حادثه كربلا را و جنايتكاران شماره يك را زودتر از همه به سراغشان رفتند و اين با شهر كوفه شاهد حماسه جديد و جالب و ديدني است اشرار و قاتلان بي رحم كربلا يكي پس از ديگري به دست عدالت سپرده مي شوند، گاهي به شكل گروهي و دسته جمعي و گاهي به صورت انفرادي.
كليه كساني كه در روز عاشورا با اسب خود بر بدن مقدس امام حسين(ع) و شهدا تاختند مختار دستور داد آنان را دستگير و به هلاكت برسانند. لازم به توضيح است كه مختار فقط مردان بالغ كه به نحوي در جنايت كربلا شريك بودند به سزاي اعمالشان رساند و در هيچ جاي تاريخ يافت نمي شود كه مختار نسبت به زنان و كودكان و حتي سالخوردگان آنان كمترين تعرض و آزاري رسانده باشد.
استراتژي اساسي قيام مختار اين بود كه ريشه اصلي فساد در جهان اسلام يعني حكومت اموي را از ريشه بخشكاند. بنابراين پس از قتل عام قاتلين امام حسين(ع) و عاملين حادثه كربلا كه در كوفه بودند به سراغ حكومت مركزي شام رفت تا ديگر آمرين و عاملين قاتلين امام حسين(ع) را كه از لشكريان شام بودند به سرانجام خود برساند. اما اين پايان كار نبود زيرا عبد الملك مروان و حكومت اموي، همچنان در شام مستقر و حكمفرما بودند گرچه افرادي چون ابن زياد،جاني شماره يك و تعدادي از فرماندهان ارتش شام كه در ماجراي كربلا زير پرچم ابن زياد و تحت فرمان حكومت اموي بودند به سزاي اعمال خود رسيدند اما اين كافي نبود بايد اساس حكومت غاصبانه امويان منهدم مي شد.
منبع:مهر