عقیق:از این رو امام به رغم درخواست های مکرر مبنی بر نرفتن به عراق لازم دانست
تا برای پاسخگویی به درخواست مردم کوفه و شرایط خاص محیط عراق برنامه خویش
را در این نقطه عملی و پیاده کند و به روال عادی حرکت خود را به مردم کوفه
اعلان کرده و به آنها دستور آمادگی هرچه بیشتر بدهد.
از مکه تا کربلا: در مسیر کوفه ابن
کثیر دمشقی و ابن نما مردی از اهل کوفه نقل کرده اند که من پس از آنکه
اعمال حج را انجام دادم به سرعت به کوفه مراجعت کرده و در مسیر خود به چند
خیمه برخوردم و از صاحب آن خیمه ها پرسیدم، گفتند این خیمه ها متعلق به
حسین بن علی است.
با شنیدن این جمله و به اشتیاق زیارت فرزند پیامبر
حرکت کرده به سراغ خیمه اختصاصی آن حضرت رفتم . او را در قیافه مردی که
دوران پیری را شروع کرده باشد دریافتم و دیدم مشغول قرائت قرآن است و قطرات
اشک از صورت و محاسن شریفش سرازیر است عرضه داشتم پدر و مادرم فدای تو باد
ای فرزند دختر پیامبر! چه انگیزه ای تو را به این بیابان بی آب و علف
کشانده است ؟
امام در پاسخ من چنین فرمود: ˈاز طرفی این بنی امیه
مرا تهدید کردند و (از طرف دیگر) اینها دعوتنامه های مردم کوفه است که به
سوی من فرستاده اند و همین مردم کوفه هستند که مرا به قتل خواهند رسانید و
چون دست به این جنایت زدند و احترام دستورات و اوامر خدا را درهم شکستند
خدا نیز کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که آنها را به قتل برساند و آن چنان
خوار و ذلیلشان بکند که ذلیل تر از کهنه پاره زنان شوند.ˈ
در این
سخن امام (ع) آنچه جالب توجه است پیش بینی آن حضرت درباره مردم کوفه است که
فرمود این مردم مرا به قتل خواهند رسانید و پس از ارتکاب این جنایت ، خدا
نیز کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که به قتلشان برساند و آنچنان به خواری و
ذلتشان بکشاند که بی حیثیت ترین و ذلیل ترین مردم دنیا باشند.
و
این پیش بینی در موارد متعدد از سخنان آن حضرت آمده است از جمله در گفتار
وی در بطن عقبه و به هنگام حرکت از مکه در پاسخ پیشنهاد ابن عباس و همچنین
در دومین سخنرانی آن حضرت که در روز عاشورا و در رویارویی مردم کوفه ایراد
فرمود چنین آمده است: ˈبه خدا سوگند! پس از این جنگ، روی راحت و خوشی
نخواهید دید مگر خیلی کم و گذرا به همان اندازه که اسب سوار بر اسب خویش
سوار است و سپس آسیاب تحولات شما را به شدت به دور خود خواهد چرخانید و
مانند محور آسیاب به تزلزل و اضطرابتان درخواهد آورد.ˈ
در پاسخ حضرت زینب (س) حسین
بن علی (ع) در مسیر خود به کربلا به منزلی به نام ˈخزیمیهˈ وارد شد و یک
شبانه روز در آنجا توقف و استراحت کرد و در این منزل بود که در اول صبح
حضرت زینب علیها السلام به خدمت آن حضرت آمد و عرضه داشت: برادر! این دو
بیت گویا از هاتفی به گوش من رسید که بیشتر موجب نگرانی و تشویش خاطر من
شد.
ˈای چشم من با تلاش فراوان آماده باش برای گریه کردن ؛ زیرا چه کسی بجز من برای شهدا گریه خواهد کرد.
گریه برای گروهی که خطرات ، بر طبق مقدرات ، آنها را به سوی وفای به عهد سوق می دهد.ˈ
حسین
بن علی (ع) در پاسخ زینب کبری علیهاالسلام به یک جمله قناعت ورزید، آری
تنها به یک جمله کوتاه: ˈخواهرم ! آنچه خدا تقدیر کرده حتما به وقوع خواهد
پیوست.ˈ
در منزل ثعلبیه قافله حسین بن علی (ع)
پس از ˈخزیمیهˈ و ˈزرودˈ به منزل ثعلبیه وارد شد و در این منزل ، سه گفتار
از امام علیه السلام نقل شده است که یکی به مناسبت شهادت حضرت مسلم و دو
سخن دیگر در پاسخ دو نفر سوال کننده است.
سخن اول در رابطه با شهادت
مسلم بن عقیل است که این جریان را طبری و مورخان دیگر از عبدالله بن مسلم
به طور مشروح و مفصل نقل کرده اند و خلاصه آن این است: ابن سلیم که از مردم
کوفه است می گوید: ˈمن و همراهم (مذری) پس از انجام مراسم حج ، همت خود را
به کار بستیم که هرچه زودتر به کاروان حسین بن علی علیهما السلام برسیم و
سرانجام کار او را بدانیم ، در منزل ˈزرودˈ بود که به قافله آن حضرت رسیدیم
و در همین محل به مسافری به نام ˈبکیرˈ که از کوفه می آمد برخوردیم و خبر
شهر خود را از وی جویا شدیم . او گفت به خدا سوگند! من از کوفه خارج نشدم
مگر این که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را به قتل رسانده بودند و با چشم
خود دیدم که بدن های آن دو شهید را در بازار کوفه بر زمین می کشاندند.ˈ
عبدالله
می گوید پس از گرفتن این خبر ما به قافله حسین بن علی علیهما السلام ملحق
شده تا به هنگام غروب به منزل ˈثعلبیهˈ وارد شدیم و در این منزل از نزدیک
با امام (ع) ملاقات کرده و خبر شهادت مسلم و هانی را به اطلاع وی رسانیدیم.
ابن سلیم می گوید امام با شنیدن این خبر گفت: ˈانا لله و انا الیه
راجعونˈ آن گاه اشک به صورتش جاری شد. همراهان امام علیه السلام و بنی
هاشم نیز گریه کردند و صدای شیون زنها نیز به گوش می رسید. پس از آرامش
مجلس عبدالله و همراهش به امام علیه السلام عرضه داشتند یابن رسول الله !
جریان کشته شدن مسلم و هانی نشان داد که شما در کوفه طرفدار و هواخواه
ندارید و بهتر این است که از همین جا مراجعت کنید.
و از طرف دیگر
فرزندان عقیل گفتند نه، به خدا سوگند که ما از پای نمی نشینیم مگر اینکه
خون مسلم را از کشندگان وی بگیریم یا همانند او به خون خود بغلطیم.
گفت
و گو و بحث در میان عبدالله و همراهش از یک طرف و فرزندان عقیل از طرف
دیگر به درازا کشید و هریک از آنان برای نظریه خویش دلایلی می آوردند و
تاییداتی ذکر می کردند و در عین حال همه آنان انتظار آن را داشتند که امام
در این باره اظهار نظر و تصمیم خود را بیان کند و آن حضرت در این رابطه
چنین فرمود: ˈپس از اینها (پس از مسلم و هانی و پس از مردان و جوانانی
مانند فرزندان عقیل ) دیگر در زندگی خیر و سودی نیست.ˈ
بنابه نقل
بزرگ محدث شیعه صدوق (ره) و خطیب خوارزمی در همان منزل ˈثعلبیهˈ بود که
شخصی به خدمت حسین بن علی (ع) شرفیاب شد و از آن حضرت تفسیر این آیه شریفه
را سوال کرد: ˈدر روز قیامت هر قوم و ملتی را با امام و پیشوایشان صدا و
دعوت می کنیم.ˈ
امام در پاسخ وی فرمود: آری امام و پیشوایی هست که
مردم را به راه راست و به سوی سعادت و خوشبختی می خواند و گروهی به وی پاسخ
مثبت داده و از او پیروی می کنند و پیشوای دیگری نیز هست که به سوی انحراف
و بدبختی دعوت می کند گروه دیگری نیز برای وی جواب مثبت می دهند که گروه
اول در بهشت است و گروه دوم در دوزخ .
امام سپس فرمود و این است معنای آیه دیگر که ˈگروهی در بهشت است و گروهی در دوزخ.ˈ
سومین
سخن امام است در همان منزل ثعلبیه که یک نفر از مردم کوفه به خدمت آن حضرت
رسید و امام در ضمن گفت و گو از وی پرسید اهل کدام شهر هستی او پاسخ داد
از مردم کوفه .
امام به وی چنین فرمود: ˈآگاه باش که اگر ملاقات ما
در مدینه صورت می گرفت اثر و رد پای جبرئیل و محل نزول او را در خانه ما
به تو نشان می دادم. ای برادر کوفی ! محل فرا گرفتن علم ، خاندان ماست پس
آیا اینها آشنا و دانا و ما جاهل و ناآشنا هستیم آیا چنین چیزی شدنی است ؟ˈ
منبع:ایرنا
211008