عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۱۴۱۳۸
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۶
یکی از شرایط دعا این است که ساير شئون زندگي انسان با دعا هماهنگي داشته باشد، يعني آنها با هدف تكوين و تشريع هماهنگي داشته باشند، دل، پاك و صاف باشد، كسب و روزي حلال باشد و مظالم مردم بر گردن نداشته باشد.
عقیق: هر كسي از دل خود با خدا راه دارد. دري از همه دلها به سوي خدا هست. حتي شقي ترين افراد در موارد گرفتاري و ابتلا، در وقتي كه اسباب و علل به كلي از او منقطع مي شوند تكاني مي خورند و به خدا التجا مي برند. اين يك ميل فطري و طبيعي است در وجود انسان که متاسفانه پرده گناه وشقاوت گاهي روي آن را مي گيرد. در سختيها كه پرده زايل مي شود، خود به خود اين ميل تحريك مي شود و به هيجان در مي آيد.

دعا دارای شرايطي است که شرط اولش اين است كه واقعا خواستن و طلب در وجود انسان پيدا شود و تمام ذرات وجود انسان مظهر خواستن گردد، واقعا آنچه مي خواهد به صورت به صورت يك احتياج و استدعا و حاجت در آيد، همان طور كه اگر در يك نقطه بدن يك احتياجي پيدا شود تمام اعضا و جوارح شروع مي كنند به فعاليت و حتي ممكن است عضوي به مقدار زيادي از كار خود بكاهد براي رفع احتياجي كه در فلان نقطه بدن پيدا شده است.

شرط ديگر دعا ايمان و يقين است. ايمان به رحمت بي منتهاي ذات احديث، ايمان به اينكه از ناحيه او هيچ منعي از فيض نيست. ايمان داشته باشد كه در رحمت الهي هيچ گاه به روي بنده اي بسته نمي شود، نقص و قصور همه از ناحيه بنده است. در حديث است:اذا دعوت فظن حاجتك بالباب؛يعني آنگاه كه دعا مي كني حاجت خود را دم درآماده فرض كن.

یک شرط ديگر دعا اين است كه بر خلاف نظام تكوين يا نظام تشريع نباشد. دعا استمداد و استعانت است براي اينكه انسان به هدف هايي كه خلقت و آفرينش و تكوين براي او قرار داده و يا تشريع و قانون آسمان الهي كه بدرقه تكوين است معين كرده برسد. دعا اگر به اين صورت باشد شكل يك حاجت طبيعي به خود مي گيرد و دستگاه خلقت به حكم تعادل و توازني كه دارد و هر جا احتياجي هست فيض و مدد مي رسد،او را ياري و كمك مي كند.و اما خواستن و طلب چيزي كه بر خلاف هدف تكوين يا تشريع است،مانند خواستن خلود در دنيا يعني عمر جاويدان كه مرگ هر گزبه سراغش نيايد يا خواستن قطع رحم،قابل استجابت نيست، يعني اين گونه دعاها مصداق واقعي دعا نمي باشد.

شرط ديگر اينكه حالتي كه بالفعل دارد و آرزو دارد آن حالت تغيير و حالت بهتري پيدا كند،نتيجه كوتاهي و تقصير در وظايف نباشد و به عبارت ديگرحالتي كه دارد و دعا مي كند آن حالت عوض شود، عقوبت و نتيجه منطقي تقصيرات و گناهان ما نباشد كه در اين صورت تا توبه نكنيم و علل و موجبات اين حالت را از بين نبرد آن حالت عوض نخواهد شد. مثلا امر به معروف و نهي از منكر واجب است.صلاح و فساد اجتماع بستگي كامل دارد به اجرا و عدم اجراي اين اصل.نتيجه منطقي ترك امر به معروف و نهي از منكر اين است كه ميدان براي اشرار باز مي شود و آنها بر مردم مسلط مي گردند.اگر مردم در اين وظيفه خود كوتاهي كنند و به عقوبت و نتيجه منطقي اين كوتاهي مبتلا شوند و آن وقت بخواهند ابتلاهاي خود را با دعا رفع كنند،ممكن نيست. راه منحصر اين است كه توبه كنند و دو مرتبه در حدود امكانات خود امر به معروف و نهي از منكركنند. البته در اين صورت تدرجا به هدف و مطلوب خود خواهند رسيد.

در حقيقت اين گونه دعاها نيز بر خلاف سنت تكوين و تشريع است. همين طوراست آدمي كه عمل نمي كند و تنها به دعا مي پردازد. او نيز كاري بر خلاف سنت تكوين و تشريع مي كند. اميرالمومنين (ع) مي فرمايد:الداعي بلا عمل كالرامي بلاوتر؛ يعني آن كه عمل نمي كند و دعا مي كند مانند كسي است كه با كماني كه زه ندارد مي خواهد تير اندازي كند؛ يعني عمل و دعا مكمل يكديگرند،دعاي بدون عمل اثر ندارد.

شرط ديگر اين است كه واقعا مظهر حاجت باشد؛در موردي باشد كه انسان دسترسي به مطلوب ندارد، عاجز است ناتوان است.اما اگرخداوند كليد حاجتي را به دست خود انسان داده و اوكفران نعمت مي كند و از به كاربردن آن كليد مضايقه دارد و از خدا مي خواهد آن دري را كه كليدش در دست دعا كننده است به روي او باز كند و زحمت به كار بردن كليد از دوش او بر دارد، البته چنين دعايي قابل استجابت نيست. 

منبع:مهر
211008


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین