۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۰ : ۰۱
عقیق: محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی، از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغرا است که در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری از بزرگترین محدثین شیعه به شمار میرفت. کتاب کافی یکی از مهمترین کتابهای حدیثی و نخستین کتاب از کتب اربعۀ شیعه است که توسط ابو جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی (م ۳۲۹ ق) نوشته شده است.
کلینی که از برجسته ترین محدثان جهان اسلام اعم از شیعه و سنی به شمار می رود و لقب ثقة الاسلام گرفته است؛ برای تدوین و تألیف کتاب ارزشمند و معتبر به شهرها و روستاهای مختلف مناطق جهان اسلام مثل خراسان، ایران، شام، عراق و عربستان مسافرت کرده و با دست یابی به کتابهای تألیف شده توسط شاگردان اهل بیت (علیهم السلام) ـ که به اصول اربعمائة شهرت داشتند ـ به فراگیری حدیث و معارف اهل بیت (علیهم السلام) پرداخت. و این کتاب در واقع نخستین کتابی است که به صورت جامع در همۀ زمینه های اعتقادی، فقهی، اخلاقی، تفسیر و تاریخ، روایات معتبر را جمع کرده است. به طوری که تعداد روایات آن برابر و بلکه بیش از همۀ روایات صحاح سته است. کلینی کتاب خود را در سه بخش عمده مرتب کرده است: اصول دین «اصول کافی»، فروع دین «فروع کافی»، متفرقه که با عنوان «روضۀ کافی» شناخته شده است.
کلینی این کتاب را در پاسخ به درخواست برخی از شیعیان تدوین کرد که به علت تعدد و اختلاف روایتها نمی توانستند مسائل و حقایق اسلامی را به طور دقیق و حقیقی تشیخص دهند. بنابر این این کتاب را با هدف گردآوری همۀ فنون دانش های دین تألیف کرد تا عمل به دستورات اهل بیت (علیهم السلام) بر اساس آن برای شیعیان آسان گردد. و به دلیل همین جامعیت، نام آن را کافی نهاد؛ یعنی کفایت کننده از کتب دیگر.
مباحث و مطالب ابواب کتاب به ترتیب زیر است:
کلینی هر مبحث کلی را با نام «کتاب» آورده و در هر یک از این کتابها چند عنوان مرتبط با موضوع به نام «باب» ذکر کرده است. او در ذیل همۀ ابواب کافی حدود شانزده هزار حدیث از چهارده معصوم (علیه السلام) ذکر کرده که همۀ آنها را به طور مسند آورده است.
اصول کافی، به ترتیب کتاب های زیر را در بردارد :
۱ـ «کتاب العقل و الجهل»؛
۲ـ «کتاب فضل العلم» که بیست و دو باب دارد؛
۳ـ «کتاب التوحید» که چهل باب از مسائل مهم عقیدتی را در بردارد؛
۴ـ «کتاب الحجة» که حدود یکصد و سی باب دربارۀ مسائل مختلف امامت و ولایت را در ذیل آن آورده و در پایان آن نیز بیست باب دربارۀ تاریخ زندگانی ائمه «علیهم السلام» با عنوان «ابواب التاریخ» گرد آورده است؛
۵ـ «کتاب الایمان و الکفر» که حدود دویست و بیست باب دربارۀ مسائل مختلف ایمان، اخلاق، تزکیۀ نفس و سیر و سلوک الی الله در ذیل آن منعقد ساخته است؛
۶ـ «کتاب الدعاء» که حدود شصت باب در زمینه ها و ابعاد مختلف دعا در آن آورده است؛
۷ـ «کتاب فضل القرآن» که سیزده باب دربارۀ فضل قرائت قرآن و مسائل مربوط به آن ذکر کرده است؛
۸ـ کتاب العشرة (المعاشرة) که حدود سی باب دربارۀ مسائل مختلف آداب معاشرت و حقوق اجتماعی مسلمانان و سایر انسانها در آن آورده است.
«فروع کافی» نیز بیست و شش کتاب در همۀ ابواب فقهی از طهارت تا دیات را در بردارد که بخش عمدۀ کتاب یعنی پنج جلد را شامل می شود.
روضۀ کافی که شامل مواعظ، خطبه ها، تاریخ و احادیث متفرقه در زمینه های مختلف است و نزدیک به ششصد (دقیقا ۵۸۶) حدیث را در آن آورده است. در مجموع، کتاب کافی سی و چهار کتاب و سیصد و بیست و شش باب را در بردارد.
این کتاب از همان زمان تألیف مورد توجه و عنایت دانشمندان و محدثان جهان اسلام بویژه علمای تشیع بوده و در طول تاریخ همواره توسط بزرگان دانش و معرفت مورد تدریس و تحقیق قرار گرفته است. البته آنچه در میان عامۀ مردم شایع شده است که این کتاب توسط نایب چهارم امام عصر (ارواحنا فداه) یعنی ابوالحسن علی بن محمد سمری (رضوان الله علیه) به امام (علیه السلام) عرضه شده و ایشان در تأیید آن فرموده اند: «الکافی کاف لشیعتنا» (یعنی کتاب کافی برای شیعیان ما کافی است)، چندان مورد قبول علمای بزرگ تشیع نبوده و اصل و اساسی برای این ماجرا وجود ندارد. فقط یک عبارت در میان روایات شیعه دربارۀ تفسیر حرف کاف در ذیل آیۀ نخست سورۀ مریم یعنی (کهیعص) وجود دارد که امام صادق (علیه السلام) فرمود «کاف کاف لشیعتنا» یعنی حرف کاف در این آیه برای شیعیان ما کفایت می کند. و شاید عده ای از افراد نادان این عبارت را تحریف کرده و به صورت «الکافی کاف لشیعتنا» در آورده اند.
به هر حال این کتاب چه توسط امام عصر ارواحنا فداه تایید شده باشد و چه ایشان مطلبی دربارۀ آن بیان نفرموده باشند، بر اصول اربعمائة مبتنی بوده و اعتبار علمی آن از طریق سندهای مزبور در ابتدای هر روایت قابل بررسی می باشد.
شرح های فراوان، تعلیقه و حواشی زیادی بر این کتاب نوشته شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
۱ـ جامع الأحادیث و الأقوال نوشتۀ شیخ قاسم بن محمد الوندی (م۱۱۰۰ ق).
۲ـ الدر المنظوم من کلام المعصوم که توسط شیخ علی بن محمد بن حسن بن زین الدین از نواده های شهید ثانی (م۱۱۰۴ ق) نوشته شده است.
۳ـ مرآة العقول فی شرح أخبار الرسول نوشتۀ علامه محمد باقر مجلسی.
۴ـ الوافی که توسط فیض کاشانی نگاشته شده است .
۵ـ شرح ملاصدرا (صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازی) که بر بخشی از اصول کافی نوشته است.
۶ـ شرح مولی صالح مازندرانی که بر اصول و روضۀ کافی نوشته است.
کتابهای فراوانی پیرامون کافی نوشته شده است که توضیحات و توصیف های کامل آن کتابها در ذیل مجموعه ای با نام آثار گنگره شیخ کلینی توسط دار الحدیث چاپ شده است.
روایات ضعاف نیز در کافی یافت می شود و باید در هر مورد به اسناد روایت مراجعه کرد.
کتاب با عنوان الکافی غیر از کتاب کلینی توسط برخی دیگر از دانشمندان شیعه و سنی نیز نوشته شده است که نباید با این کتاب اشتباه شود.
برخی از این کتابها عبارتند از:
۱ـ الکافی فی الفقه که توسط ابو صلاح حلبی از بزرگان شیعه در قرن چهارم و پنجم در فقه اهل بیت (علیهم السلام) نگاشته شده است.
۲ـ الکافی فی فقه المالکی نوشتۀ ابن عبد البر.
۳ـ الکافی فی فقه الحنبلی.
البته این کتاب توسط برخی از جاهلان و متعصبان وهابیت مورد طعن و تحریف قرار گرفته است و بررسی های عوامانه و غیر عالمانه دربارۀ آن بر نا آگاهان جهان اسلام ارائه کرده اند. در حالی که بزرگان اهل سنت مثل ابن اثیر، سمعانی، خطیب بغدادی، ابن عساکر، ابن حجر عسقلانی و ذهبی که بررسی های عالمانه و تحقیقات تقریبا روشمند و اصولی دربارۀ شخصیتها و کتابها به انجام رسانده اند جایگاه و ارزش والای این کتاب و نویسندۀ آن را مورد اذعان قرار داده و غیر قابل انکار معرفی کرده اند.
این کتاب بارها در کشورهای اسلامی مثل لبنان، عراق و ایران به چاپ رسیده است و امروزه در همۀ مراکز علمی و کتابخانه های سنتی و دیجیتال ( و حتی نرم افزارها ) وجود دارد.بعلاوه به دلیل اهمیت ویژه ای که کتاب کافی در بین مسلمانان دارد، به زبانهای مختلف زندۀ دنیا مثل فارسی، انگلیسی و اسپانیایی، ترجمه شده است.
پی نوشت:
۱ـ خیرالدین زرکلی، الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چ ۸، ۱۹۸۹م ، ج ۷، ص ۱۴۵.
۲ـ شمس الدین ذهبی، تاریخ الإسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چ۲، ۱۴۱۳ق، ج ۲۴، ص ۲۵۰ .
۳ـ ابوالقاسم ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج ۵۶، ص ۲۹۷ و بعد .
۴ـ شیخ آقا بزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق، ۱۷، ص ۲۴۵؛ ج ۳، ص ۱۸۵ ؛ ج ۴، ص ۳۱۰؛ ج ۴، ص ۴۱۵؛ ج ۶، ص ۲۱، ص ۷۸؛ ج ۱۳، ص ۹۵، به بعد؛ ج ۱۴، ص ۲۶ .
۵ـ آیة الله شیخ جعفر سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ۱۴۱۸ق، ج ۴ ، ص ۴۸۰.
۶ـ محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ق (۱۱۰ مجلد) ، ج ۸۹ ، ص ۳۷۷.
۷ـ میرزا حسین نوری، خاتمة المستدرک، گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، بی تا، مقدمه، ص ۳۹؛ ج ۳، ص ۴۷۰.
۸ـ شیخ عبدالرسول الغفار، الکلینی والکافی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۱۶ق.
۹ـ هاشم معروف الحسنی، دراسات فی الحدیث والمحدثین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ۲، ۱۳۹۸ق، ص ۱۲۷ به بعد.
*نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله مکارم شیرازی