۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۳ : ۱۷
عقیق: بعد از اظهارات شیخ محمود امجد علیه نظام و رهبر انقلاب و شهید خواندن روحالله زم، برخی شاگردان وی و همچنین اساتید حوزه، از وی اعلام برائت کرده و از اینکه شخصی که سابق استاد اخلاف و عرفان بوده، به این درجه از سقوط اخلاقی برسد ابراز تاسف کردند.
حجتالاسلام علی اکبر نوری مدرس حوزه علمیه قم و از دوستان سابق آقای محمود امجد، در روزهای گذشته نامهای مهم و منتقدانه خطاب به وی نوشت. بخش دوم نامهی آقای نوری را در ادامه میخوانید:
بسمه تعالی
جناب آقای امجدی
درعین حال که در نامه قبلی نکاتی را درقالب چهار سوال خدمتتان عرض کردم، ولی چند مطلب دیگر درکلیپ کوتاه شما بود که سکوت در برابر آن را جایز ندانستم به همین خاطر دوباره خدمتتان عرایضی را مطرح میکنم.
اول اینکه شما سخن از استبداد رای به میان آوردید که باید ازآن دست برداشت.
اگر جسارت به محضرتان نباشد تعجب خودم از این نصیحت را پنهان نکنم، به گمانم خود شما از همه شایسته ترید که به این نصیحت عمل کنید.
آیا مرحوم آیت الله خوشوقت استاد بزرگوار شما از شما نخواستند خودتان را، فدای فرزندتان محمد آقا نکنید؟ آیا ایشان از شما نخواستند که شما افرادی که با رهبری زاویه دارند را به مجالس و محافل خود راه ندهید و حتی اگر امکانش نیست مجلستان را تعطیل کنید که راه سوء استفاده آنان از ش ما بسته شود؟
آیا مرحوم آیت الله پهلوانی به کارها و راه و روش شما اعتراض نداشتند و شما گلایهتان از ایشان را برای یکی از دوستان در حرم بیان میکردید و بنده هم شاهد گلایه شما از ایشان بودم؟
آیا دوستان قدیمیتان فضلا و علمای کرمانشاهی، به صورت های مختلف شما را نصیحت نکردند و به زبان حال و قال به شما عرض نمیکردند که شما برای ورود به میدان سیاست توانایی لازم راندارید، هرکه را از بهر کاری ساختند. آیا عدهای از دوستانتان با قطع رابطه، به صورت عملی به راه و روش سیاسی شما اعتراض نکردند؟
آیا جناب عالی که استاد بزرگوارتان مرحوم آیت الله خوشوقت و این همه دوستان دلسوز خود از جمله مرحوم آیتالله ممدوحی را با گوش ندادن نصایح دلسوزانه شان دچار ملال کردید و بر نظر و راه و روش خود اصرار ورزیدید استبداد رای به خرج ندادید؟
اصرار بر مواضع و استمرار آن منجر به این شد که اکنون فرانسه را محل زندگی خودتان قراردادهاید، حال آیا درست است که از آنجا نصیحت کنید که باید از استبداد رای دست برداشت؟ رطب خورده منع رطب چون کند؟
دوم اینکه نام امام خامنهای و آیت الله سیستانی حفظهماالله را جفاکارانه به زبان آوردید با این خطای فاحش، شما دو علمدار امام زمان علیه السلام، مقام معظم رهبری در ایران و آیت الله سیستانی درعراق را، نشانه رفتهاید. یادتان هست منبرهایتان راجع به گناه زبان و میزان تاثیر آن که با یک کلمه، انسان را از اعلی علیین به اسفل السافلین میاندازد؟
واقع بینانه بنگرید و منصفانه بگویید، آیا دشمنان اسلام در ایران و عراق، سدی بزرگتر از این دو بزرگوار در مقابل منافع و اهداف نامشروع خود سراغ دارند؟
آیا برای اینکه خدای ناخواسته سایه این دو علم وپرچم از سر ملت ایران و عراق کم شود لحظه شماری نمیکنند؟ شما را چه شده است که در واپسین روزهای حیات در کشور صهیونیستی یا صهیونیست زده فرانسه که در بین همه کشورها به اهانت به شخص پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله شهره آفاق است رحل اقامت افکنده و از آنجا سنگ جفا به پیشانی اسلام پرتاب میکنید.
آقای امجدی اندکی بیندیشید و منصفانه قضاوت کنید آیا این اقدام شما همه دشمنان اسلام و تشیع را از امریکا و اروپا گرفته تا اسرائیل نابکار تا دولتهای مرتجع عرب منطقه که به حق وارث بنی امیه و بنیعباساند تا برسد به خاندان دربهدر پهلوی تا منافقین کوردل و داعش و دیگر علقه مضغههایی که هر شب خواب سقوط نظام را میبینند خوشحال نکرد؟
آیا روح بلند امام راحل و آیتالله بهاءالدینی رضوان الله علیهما را که هردو امام خامنهای را خورشید روشنی بخش و تابنده نامیدند را با این کار آزرده خاطر نساختید؟ اگر چنین است که چنین است بنگرید چه کسانی را با اهانت به چه کسانی خوشحال کردهاید.
آقای امجدی تا راه بازگشت به رویتان بسته نشده، برگردید و در سفینه النجاه انقلاب اسلامی سوار شوید «ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِینَ»
باورداشته باشید که «لَا عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ » من آنچه شرط بلاغ است با شما گفتم خواه از سخنم پند گیر خواه ملال.
سید علی نوری
الان آقای امجد
طلحه است یا زبیر ( قبلا این القاب به میرحسین و کروبی اعطا شد البته)
بنظر محمود امجد را ابوموسی اشعری بنامیم چه بسا ابوموسی از صحابه و ثقات و محدثیت و حفاظ بود
ایران کوفه است و ما صحابی عصر علی ع