کد خبر : ۱۱۶۱۲۷
تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸

۵ نشانه از بلایای آخرالزمانی

کارشناس تمدن اسلامی می‌گوید: شهدا لشکریان غیب خدایند؛ انسان‌ها در بستر جهاد رشد می‌کنند و با شهادت تبدیل به انسانهایی حیّ و اثرگذارتر می‌شوند.

عقیق:طی سال‌های اخیر به دنبال استیصال دشمنان این مرز و بوم و ناامیدی آنها از دستیابی به اهداف شومشان که همان به زانو در آوردن ملت ایران در برابر خواسته‌های زورگویانه و قلدرمآبانۀ وجود منحوسشان است و نیز ناامیدی آنها از مصادرۀ زیرساخت‌های کشورهای منطقۀ غرب آسیا تا تسلط کامل بر این کشورها که با شکل‌گیری جبهه مقاومت اسلامی با محوریت ایران اسلامی شکل گرفت، شاهد ترور نخبگان علمی و نظامی‌مان از سوی این دشمنان بودیم؛ در این راستا طی این یک سال اخیر شاهد از دست دادن ارجمندترین سردار انقلاب یعنی سردار سلیمانی و اخیراً شهید فخری‌زاده از نخبگان هسته‌ای کشورمان بودیم.

اما آنچه در این بین به عنوان سؤال در ذهن‌ها تداعی می‌شود این است چه باورهای مشترکی در نخبگان ما وجود دارد که سبب می‌شود دشمنان ما دست به چنین اقداماتی بزنند؟ سؤال دوم اینکه تداوم راه این شهدای گرامی چگونه حاصل می‌شود؟ سوم اینکه آیا شهداء با کوچ  کردن به سرای باقی، مأموریتشان به پایان می‌رسد یا خیر؟ چه اینکه غالباً تصور ما از شهادت به گونه‌ای است که پروندۀ فرد در این دنیا بسته و دست و بال او برای اقدام علیه دشمنان کوتاه می‌شود.

محمدهادی همایون، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و نویسندۀ کتاب «تاریخ تمدن و ملک مهدوی» در گفت‌وگویی چنین تصوری را مغایر با آموزه‌های قرآن می‌داند و معتقد است خداوند در برزخ به شهداء جایگاهی عطا می‌کند تا آنها به مأموریت خود این بار از آسمان و با توان و وسعت بیشتری ادامه دهند. 

وی معتقد است با تغییر زاویۀ دید نسبت به مسیر انقلاب و دشمنان انقلاب، می‌توان به راحتی به این نتیجه رسید که دشمن آخرین تلاش‌های خود را در راستای بقایش در منطقه به کار گرفته و اقدامات تروریستی آنها نشان از انفعال شدید جبهۀ دشمن است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید

* در این یک سال اخیر شاهد ترور دو نخبۀ نظامی و علمی خود یعنی سردار سلیمانی و شهید فخری‌زاده از سوی دشمنان بودیم. وقتی به ویژگی‌های شخصیتی ایشان نگاه می‌کنیم، عناصر مشترکی را شاهدیم. این اشتراکات از کجا ناشی می‌شود؟ یا چه باور مشترکی در ورای تفکرات ایشان وجود دارد که به خاطر این باورها حاضرند تا پای جان پیش بروند؟

لازم است ابتدا مقدمه‌ای معارفی را خدمت مخاطبان عرض کنم. ما در نظام آفرینش پدیده‎ای محوری به نام امام داریم که تمام رویدادهای تاریخ بشری حول آن محور اتفاق می‌افتد؛ طبق تصریح قرآن نیز در قیامت هر فرد و امتی با امام خود خوانده می‌شود: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم...؛ [یاد کن‏] روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مى‏‌خوانیم.» بر اساس تفکر ناب اسلامی، امام مجرای خداوند برای ادارۀ نظام خلقت است و هر امری در عالم به دست اقتدار او و در شب قدر تقدیر می‌شود و خلایق با این مفهوم به‌سوی مُلک مهدوی، قیامت و بهشت هدایت می‌شوند.

تمرین این حرکت جمعی را در زمان امام (ره) داشتیم. سلوک ایشان سبب تحول قلب‌های پاک‌طینتان و به دنبال آن، همراهی با برنامۀ خدا در پهنۀ عالم شد. ما به جلوداری ایشان و به تبعیت از فرمان ایشان قله‌های دست‌نیافتنی را فتح کردیم. هر آن‌که دل به همراهی با ایشان داد، اقتدار و عزت یافت و خداوند مسیر رشد او را هموار کرد که نمونۀ بارز آن، مجاهدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ما و در فراز ایشان، رهبر معظم انقلاب است. ایشان به مصداق آیۀ «یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏» در راه خدا جهاد کردند و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراس به دل راه ندادند و نمی‎دهند. شهید سلیمانی و فخری‌زاده نیز دستاورد تربیت چنین مکتبی در بستر انقلاب اسلامی بودند و باید به این امر توجه اکید داشت. در مقابل آن، هر آن‌که از آرمان‌های امام فاصله گرفت و تقابل کرد، جز ذلت و خواری نصیب او نشد و این امر، مسئله‌ای است که در صحنۀ عمل مشاهده کردیم و می‌کنیم و نیازی به استدلال و استنباط نیست. بنابراین اگر عنصر مشترکی در این دو شخصیت والامقام مشاهده می‌کنیم، به خاطر مکتب مشترکی است که در آن حضور یافتند که همان مکتب مقدس انقلاب اسلامی است، انقلابی که با نور خدا شکل گرفت و با همین نور انسان‌های وارسته‌ای برای حریم الهی و حریم اهل‌بیت(ع) تربیت کرد.

مقابل این جریان نور، به طور طبیعی دشمنانی قرار دارند که به بهانه‌های مختلف سعی خود را در توقف مسیر کاروان به کار می‌گیرند و عداوت خود را به شکل‌های متعدد نمایش می‌دهند. اما وعدۀ خداوند است که نور خود را تام قرار دهد آنجا که در آیۀ هشتم سورۀ صف فرمود «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ؛ مى‌‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش اُفتد- نور خود را کامل خواهد کرد.» 

برای رسیدن به بهشت موعود باید از فتنه‌های سخت عبور کرد

* یکی از اهداف دشمنان در ترور اندیشمندان ما گسترش ناامیدی در ملت و ایجاد هراس در آنهاست. در کنار آنکه مدام از سوی دشمنان تهدید به حملۀ نظامی می‌شویم و گاهی این تهدیدها به مرز حقیقت نزدیک می‌شود. از چه زاویه‌ای به این دست ماجراها می‌توان نگاه کرد؟

در تمام رویدادها باید از افق بالاتر به آنها نگاه کرد و از نگاه مقطعی و تحلیل صرف سیاسی در آمد. پایه دوربین را گاهی نیاز است در بستر تاریخ گذاشت و از آن عبرت گرفت و گاهی آن را بالا برد و از افق بالاتر به ماجراها نگاه کرد و گاهی به آینده رفت و از آنجا مهندسی معکوس کرد. به طور کلی هر امتی که بناست به سوی سعادت حرکت کند، باید از آزمون‌هایی عبور کند. اگر می‌بینیم خداوند دربارۀ ابراهیم علیه‌السلام می‌فرماید او به مقام امامت بر مردم رسید و یا خداوند او را به تنهایی امت قرار داد، از دل آتش نمرودیان و فتنۀ دشمنان به این مقام رسید. از آخرین آزمون‌های ایشان، ماجرای ذبح اسماعیل بود که می‌بینیم از این آزمون هم سرافراز بیرون می‌آید. اگر موسای نبی امتی را با خود حرکت داد و به ارض موعود رساند، از دل فتنۀ فرعونیان و هامانیان عبور داده شد و اگر می‌خوانیم که بناست منجی عالم، پاک‌طینتان را در قالب کاروان و یا امت به‌سوی سرزمین ظهور و بهشت موعود برسانند، باید از مقطعی به نام آخرالزمان و آتش فتنه‌های آن عبور داده شویم.

 
به طور کلی هر امتی که بناست به‌سوی سعادت حرکت کند، باید از آزمون‌هایی عبور کند. اگر می‌خوانیم که بناست منجی عالم، پاک‌طینتان را در قالب کاروان و یا امت به‌سوی سرزمین ظهور و بهشت موعود برسانند، باید از مقطعی به نام آخرالزمان و آتش فتنه‌های آن عبور داده شویم.
 

بنابراین هر ثمره‌ای، سختی به همراه دارد؛ دلیلش آن است که عمدۀ انسانها در کوره‌های فتنه و بلایا ساخته می‌شوند و رشد می‌کنند که نمونۀ بارز آن را در فتنۀ کرونا دیدیم. گرایش حداکثری مردم اروپا و آمریکا و سراسر دنیا به‌سوی خداوند و دست مناجات برداشتن به درگاه او حقیقتی بر این امر است.

ما که تن به امامِ منسوب از جانب خدا سپردیم و او را پیشوا و ولیّ خود برگزیدیم، باید خود را آمادۀ رویایی با سخت‌ترین فتنه‌ها کنیم و این یک سنت الهی است تا اینکه تبدیل به امت واحده‌ای شویم. بنابراین باید در این مسیر قربانی و شهید داد؛ باید نفس و مال را فدا کرد؛ هرچند در طول تاریخ نمونه‌هایی داشتیم؛ نمونۀ محدود، اما در عین حال عالی آن را در کاروان حسینی داریم که در قالب 72 نفر به امامت امام حسین علیه‌السلام شکل گرفت.

ضمن آنکه خداوند در آیه 155 سورۀ بقره وعده به پنج آزمون و ابتلای سخت داده، آنجا که می‌فرماید «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ‏ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین‏؛ و قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ‏] ترس و گرسنگى، و کاهشى در اموال و جان‌ها و محصولات مى‌‏آزماییم؛ و به صابران بشارت بده».  از امام صادق علیه‌السلام ذیل این آیه نقل است که این بلایا قبل خروج قائم (عج) و برای مؤمنان رخ می‌دهد؛ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ» یَعْنِی الْمُؤْمِنِینَ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلَام‏. و بعد به مصادیق هر یک از این بلایا می‌پردازند.

 
ما که تن به امامِ منسوب از جانب خدا سپردیم و او را پیشوا و ولیّ خود برگزیدیم، باید خود را آمادۀ رویایی با سخت‌ترین فتنه‌ها کنیم و این یک سنت الهی است تا اینکه تبدیل به امت واحده‌ای شویم. بنابراین باید در این مسیر قربانی و شهید داد.
 

شهدا لشکریان غیبی خدا

* در تفکر فعلی جامعۀ ما کسی که از دنیا می‌رود موجودی بی‌خاصیت می‌شود که باید صرفاً در سوگ او گریست. آیا این مسئله دربارۀ شهدای ما صدق می‌کند؟ با چه زاویه‌نگاهی می‌توان به ماجرای جهاد و شهادت نگریست تا آن را به عنوان فرصت رشد تلقی کرد؟

ما معتقدیم شهدا زنده‌اند و کار انجام می‌دهند «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ؛ هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شده‌‏اند، مرده مپندار، بلکه زنده‌‏اند که نزد پروردگارشان روزى داده مى‏‌شوند». اگر دربارۀ بهشتیان می‌خوانیم «إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فی‏ شُغُلٍ فاکِهُونَ‏؛ در این روز، اهل بهشت کار و بارى خوش در پیش دارند»، به این معنا است که رفتن به محضر پروردگار به معنای نشستن و قعود نیست بلکه انسان تازه احیاء می‌شود تا برنامه‌های خدا را پیش ببرد. ما هم به مداخلۀ شهدا و اثرگذاری آنها محتاجیم و ایشان را لشکریان غیبی خداوند می‌دانیم و در نهایت معتقدیم ایشان در مقطعی در قالب رجعت‌ها حقیقتاً باز می‌گردند و در محضر امام عصر خدمت می‌کنند. همین الان هم همگان حضور شهدا را احساس می‌کنیم. وقتی شهیدی را تشییع می‌کنیم، حضور و اثرگذاری او را احساس می‌کنیم. بنابراین شهدا مسیر خود را ادامه‌ می‌دهند و امتی را راهبری می‌کنند.

 
رفتن به محضر پروردگار به معنای نشستن و قعود نیست بلکه انسان تازه احیاء می‌شود تا برنامه‌های خدا را پیش ببرد. ما هم به مداخلۀ شهدا و اثرگذاری آنها محتاجیم و ایشان را لشکریان غیبی خداوند می‌دانیم و در نهایت معتقدیم ایشان در مقطعی در قالب رجعت‌ها حقیقتاً باز می‌گردند.
 

مأموریت سردار از آسمان ادامه دارد

در ماجرای شهید حججی و بالاتر از آن، شهید سلیمانی مشاهده کردیم که قلب مردم چقدر به سمت ارزش‌های خدایی و جهاد در راه خدا متمایل شدند. ایشان همچنان که در حیات دنیایی خود بسیار پر تلاش بودند، خدا آنها را در حیات مبتنی بر شهادتشان بسیار اثرگذارتر از حیات دنیایی‌شان قرار می‌دهد و اگر اینچنین نباشد، دور از قاعدۀ لطف خداوند است.

اساساً هر آنکه در حریم خدا قرار می‎گیرد، مأموریت‌هایی را ایفا می‌کند و بیکار نمی‌ماند و در واقع کارگزار حریم خداوند می‌شود. پس ماجرای جهاد و شهادت به عنوان ساز و کاری برای پیشبرد اهداف تمدنی توسط خداوند متعال است. انسان‌ها در بستر جهاد رشد می‌کنند و با شهادت تبدیل به انسانهایی حیّ و اثرگذارتر می‌شوند.  

منبع:تسنیم


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
مطالب مرتبط
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین