۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۶ : ۱۱
عقیق:شیوع ویروس کرونا و لزوم حفظ مسائل بهداشتی زیارت اربعین امسال را رنگ دیگری داده است. هر سال در همین ایام، عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) راهی سفر عشق میشدند تا پای خسته خود را به کربلا برسانند و عرض ارادتی داشته باشند به ساحت مقدس مردی که شهادتش «غبطه بزرگ زندگانی شد» و عزمش «ضامن دوام جهان».
چه بسیارند عاشقانی که امسال دل را راهی این سفر میکنند و با حسرتی آروز میکنند که روزگار مجالی دوباره به آنها دهد برای درک لحظاتی که بر اهل بیت(ع) از شام تا کربلا گذشت. شاید در این میان مرور خاطرات سالهای گذشته و همراه شدن با نویسندگانی که ستون به ستون طی کردند تا به حرم اباعبدالله الحسین(ع) برسند، خود نوع دیگری از زیارت باشد.
در سالهای اخیر آثار متعددی در قالبهای مختلف ادبی از شعر گرفته تا داستان و خاطره درباره زیارت اربعین و پیادهروی در این ایام منتشر شده است. مرور هر کدام از آنها میتواند در این روزها یادآور لحظات شیرینی باشد که ممکن است هر کدام از ما در زندگی چشیده باشیم.
توجه به جغرافیای اربعین و حضور زائران از ملیتها و فرهنگهای مختلف، توجه به فرهنگی که در راستای زیارت اربعین در کشورهایی چون ایران و عراق ایجاد شده، نگاهی متفاوت به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) و ... از جمله ویژگیهایی است که در این کتابها مد نظر نویسندگانشان بوده است.
«پیاده تا بهشت»
«پیاده تا بهشت» نام سفرنامهای است به قلم حجتالاسلام جواد محمدزمانی، شاعر و پژوهشگر ادبی که در مسیر پیادهروی اربعین سال 1395 به نگارش در آمد و توسط کمیته فرهنگی و آموزشی ستاد مرکزی اربعین حسینی به چاپ رسید. نویسنده در این سفرنامه تلاش دارد حال و هوای زائرین پیادهروی اربعین را به خوبی روایت کند و آداب و رسوم مردم بومی عراق و نوع مهماننوازی آنها نسبت به زائران را به تصویر بکشد.
مرجعیت، محبتهای مضاعف، پیوند با شعائر، معنویت خواهی همگانی، لهجه عراقی، الحشد الشعبی، مهدویت، نماز جماعت، تصاویر شهدا، نخستین زیارتگاه، مسیرهای پیادهروی، شیوههای حضور، احوال پرسی تعارف و دعوتها، دانش آموزان، احزاب سیاسی، اصناف فعال، ایران، پوشش مردان، مشارکت زنان، کولهبار، موکبها، درمان، بهداشت، نوشیدنیهای اربعین، غذاهای اربعینی، دخانیات و خرید سوغات از جمله مسائلی است که نویسنده تلاش دارد به صورت برداشت آزاد درباره آن صحبت کند.
نویسنده در این سفرنامه از مختصات کشور عراق، تاریخ عظیم آن، بناها و معماریها، شخصیتهای تاریخ ساز، روحیات مردم و ظرفیتهای امروز آن غافل نبوده است و در همین راستا اطلاعاتی را در لابه لای صفحات به خواننده منتقل میکند.
«خس بی سر و پا»
حمید حسام، نویسنده، که بیشتر با نگارش آثاری در حوزه ادبیات دفاع مقدس شناخته میشود، در کتاب «خس بیسروپا» روایتی دارد از سفر خود به کربلا در اربعین سال 93. این اثر که به کوشش انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، حاصل مشاهدات نویسنده طی دو سال در راهپیمایی 90 کیلومتری نجف تا کربلا است.
به گفته نویسنده؛ عنوان کتاب برگرفته از غزلی است که علامه محمد حسین طباطبایی در سال 1363 سروده که شاهبیت آن این است: «من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم/ او رفت من را هم به دل دریا برد». هرچند در نگاه نخست، عنوان کتاب ذهن مخاطب آشنا به سفرنامه و خاطرهنویسی را به یاد کتاب مشهور جلال آل احمد با عنوان «خسی در میقات» نیز میاندازد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
«کنار موکب، دقایقی درنگ میکنم و گلویی تر؛ و هنگام سوار شدن به اتوبوس، صاحب موکب برگهای را با یک خرما به من میدهد که روی برگه این حدیث نوشته شده است: «قال الصادق (ع): لوقتل اهل الارض به الحسین ماکان اسرافا.» یعنی اگر تمام اهل زمان به خاطر امام حسین (ع) کشته شوند، اسراف نیست!
سوار اتوبوس میشوم و در دفترم مینویسم: «اینجا هیچکس مالک و متعلق به هیچچیز نیست. اینجا همان آرمانشهری است که در هیاهوی عصر مدرنیسم، غریب و ناشناخته مانده است. دین در اینجا دکان دنیاخواهی نیست. مردم این سرزمین فریاد علی (ع) را از اعماق تاریخ شنیدهاند. دین را، چون پوستین وارونه نپوشیدهاند. ریا و تملّق را کشتهاند. مال و جان را برای معامله با خدا میخواهند. برایشان عروس هزاررنگ دنیا، نقاب از صورت کنار زده است و سیمای حقیقی این عجوزهی سستنهاد را میبینند. با حسین زندگی میکنند و با شوق دیدار او راه میروند.»
«دلت به عشق مبتلا شد»
انتشارات نیستان که در نزد بسیاری از خوانندگان به عنوان یکی از ناشران کتابهای ادبیات آیینی شناخته میشود، کتابی با عنوان «دلت به عشق مبتلا شد»، در زمینه سفرنامه اربعین منتشر کرده است. این اثر که نوشته محمد آقاسی است، سفری را به تصویر میکشد که بیش از هر چیز نمایشی از تسلیم و شوق و شگفتی موجود در پیادهروی اربعین و کربلا است.
آقاسی در نوشتن اینسفرنامه که مربوط به اربعین سال 1396 است، با دیدی مردمشناسانه به ثبت وقایع پرداخته است. وی سعی کرده گزارشی کوتاه و در عینحال دقیق از رفتارهای اجتماعی و فردی مردم حاضر در این سفر ارائه کند؛ گزارشی که به تعبیر او، نوعی پدیدهشناسی از راهپیمایی عظیم اربعین حسینی است.
توجه به حاشیههای جذاب کمتر تجربه و دیدهشده ازجمله ویژگیهای متن اینکتاب است. حاشیههایی که نویسنده به آنها توجه دارد، شامل گزارشی از رفتارهای مردمی و نیز اتفاقات اجتماعی است که در حاشیه اینسفر رخ دادهاند و برای او از همان ابتدای سفر و در راه رسیدن به فرودگاه آغاز و تا پایان سفر ادامه پیدا کردهاند.
«ازدحام بوسه»
نیستان کتاب دیگری نیز با این محتوا با عنوان «ازدحام بوسه»، به قلم نرگس مقصودی، منتشر کرده است. نویسنده این کتاب را برپایه نخستین تجربه خود از سفر پیادهروی اربعین حسینی منتشر کرده است.
«ازدحام بوسه» با وجود در اختیار داشتن راوی زن در دام سانتی مانتالیسم روایت زنانه نیفتاده است. این اثر یک روایت حسبرانگیز و جالب از این رویداد را روایت کرده است. کتاب از شرح چگونگی حرکت در این مسیر برای راوی شروع میشود. از آنچه او طلبیده شدن عنوان کرده است و در ادامه شرحی است پرتعلیق از آنچه بر او برای جمع کردن اسباب و آلات سفر رفته است و فراهم کردن مقدمات مالی و غیر مالی آن.
«موکب آمستردام»
بهزاد دانشگر از جمله نویسندگان پرکار در زمینه زیارت اربعین است که از او تاکنون سه عنوان کتاب در این رابطه منتشر شده است. نویسنده با نگاهی دقیق و با توجه به جزئیات سفر، تلاش دارد به حضور مردمی در این آیین بپردازد. حضور مردمی که بدون بروکراسیهای اداری، به منظور ترویج فرهنگ عاشورا آستینها را بالا زده و دست به کار شدهاند.
حاصل مشاهدات دانشگر در این سالها انتشار سه اثر با عنوان «پادشاهان پیاده»، «موکب آمستردام» و «موکب رنگی پنگی» است که از سوی انتشارات عهد مانا روانه کتابفروشیها شده است.
«پادشاهان پیاده» که به کوشش دانشگر و محمدعلی جعفری نوشته شده، خردهروایتهایی است از زبان کسانی که در راه کربلا قدم گذاشتهاند. جعفری و دانشگر همراه با مترجمان انگلیسی و عربی در سفر اربعین عازم نجف و کربلا شدهاند. آنان در این سفر سراغ نسبت افراد و زائران با امام حسین رفتهاند و خاطراتشان از زیارت اربعین و نحوه پیوند خوردنشان با اباعبدالله (ع) را پرس و جو کردهاند.
همه اقشار را میتوان در این کتاب دید و خواند: ایرانی، عراقی، اروپایی، مسلمان، غیرمسلمان، شیعه یا سنی، زن و مرد و کوچک و بزرگ حتی موکبدارها، پلیس، نویسنده، روزنامهنگار، عکاس، مجری، پزشک. این کتاب داستان دلدادگی این آدمها است به اباعبدالله(ع). داستانهای بسیار جذاب و خواندنی از کشش کربلا و پویش جاده نجف تا کربلا و پاهای تاولزده و دلهای لکزده برای رسیدن به نینوا.
دانشگر پس از انتشار این اثر، کتاب دیگری با عنوان «موکب آمستردام» را منتشر کرد. این کتاب دربردارنده خرده روایتهایی است از زائران دوردست سیدالشهدا(ع)؛ زائرانی که از اروپا به مقصد زیارت پیاده ی امام حسین(ع) رهسپار شدهاند.
زائرانی که امام حسین (ع) را نه در کربلا و نجف و قم و مشهد و...، بلکه در قلب اروپا یافتهاند و دریافتهاند که عشق حسین(ع) زمین و زمان و مکان نمیشناسد و چه بخواهی و چه نخواهی عالمگیر خواهد شد. فقط باید خود را به این دریای عظیم سپرد تا به ساحل آرامش رسید.
موکبی برای بچهها
سومین تلاش دانشگر در این راه، کتاب «موکب رنگی پنگی» است که تجربههای یک موکب متفاوت را در ایام اربعین روایت میکند. این کتاب روایتگر تلاش زنان و دختران هنرمند است که چند سالی است بدون هیچ پشتیبان و در یک حرکت خودجوش و مردمی خودشان را به زیارت اربعین میرسانند تا زائران کوچک این اجتماع باشکوه را دریابند؛ کودکان و خردسالانی که در میان این همه سروصدا و ازدحام جمعیت فراموش شدهاند و کمتر کسی به آنها فکر میکند.
40 خاطره از 40 شهید مدافع حرم
«عمود آخر» از دیگر سفرنامههایی است که در موضوع اربعین منتشر شده است. این اثر شامل 40 خاطره از 40 شهید مدافع حرم در مسیر پیادهروی اربعین است. خاطرات شهدای نامآشنایی همچون سردار شهید حسین همدانی، شهید مجید قربانخانی، شهید حسین معزغلامی و همچنین شهدای گمنامی چون شهید داوود نریمیسا، شهید رضا سنجرانی، شهید جابر حسینپور و... در این کتاب به چاپ رسیده است.
تمامی خاطرات توسط تیم تحریر به صورت مستند از منابع دست اول اعم از خانواده یا دوستان نزدیک هر شهید به دست آمده است. برای تولید این کتاب با بیش از 100 نفر از اعضای خانواده و همچنین دوستان شهدا مصاحبه انجام شده است که این مهم بر عهده شهیده دلیری بوده و محدثهسادات نبییان و نازنین قنبری نویسندگان این کتاب بودند.
«احضاریه»
علی مؤذنی، نویسنده، در کتاب «احضاریه» روایتی جدید از سفر اربعین پیش چشم مخاطب خود قرار میدهد. او برخلاف بسیاری از آثاری که در چند سال اخیر در قالب سفرنامه و خاطرات سفر اربعین را به تصویر میکشند، با بیانی داستانی روایتگر این واقعه است.
«احضاریه» را که سه سال زمان صرف نوشتن آن شده، انتشارات اسم روانه کتابفروشیها کرده است. راوی داستان مؤذنی روزنامهنگاری است که به واسطه اصرار و پیشنهاد یکی از دوستانش راهی سفر کربلا میشود و در حین مقدمه چینی برای این سفر است که خوابی عجیب توسط خواهرش دیده میشود که به سفر او ارتباط پیدا میکند و همین خواب و تلاش خواهرش برای همراه شدن با برادر در این سفر ماجراهای رمان را به پیش میبرد.
«او یافت مرا»
کتاب رضا عیوضی با عنوان «او یافت مرا» از جمله کارهای متفاوت در رابطه با پیادهروی اربعین است. عیوضی در این اثر با زبانی طنز سفرنامه خود را روایت میکند. این کتاب را که از سوی نشر شهید کاظمی روانه کتابفروشیها شده است، میتوان اولین اثر با این نگاه به این سفر دانست.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: من خودم به این نتیجه رسیدم که برای رانندگی در شهرهای عراق، تنها بلد بودن دو چیز کافی است: راننده، اول باید نحوه استفاده از گاز، کلاچ، ترمز و فرمان را بلد باشد؛ دوم باید بلد باشد که بوق بزند! حتی بیشتر از این! به جرأت میتوان گفت که بوق زدن در فرهنگ رانندگان عراق، از اهمیتی برخوردار است که شاید حتی همان گاز و ترمز و کلاچ و فرمان و... هم آن اهمیت را نداشته باشند و به عبارتی، بوق زدن در عراق نیمی از رانندگی است. فلذا اگر شما از رانندهای که کنار جاده پارک کرده و کاپوت ماشین را بالا داده، بپرسید که مشکل و خرابی ماشین از چیست؟ هیچ بعید نیست که او در جواب بگوید: «بوقم کار نمیکنه، زاپاس هم ندارم» یا بگوید: «بوقم جوش آورده زنگ زدم بوقساز از شهر، خودش رو برسونه». آنقدر که بوق چیز مهمی است در اینجا!
منبع:تسنیم