اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چین است و آن چون
---------------
اگر دستم رسد بر جناب ذاکر کریمی:
گویم که ای برادر ذاکر گُل گفتی ، ولی متاسفانه بیست سال دیر از خواب بیدار شدی؛ بماند که چقدر جنابعالی و هم قطارانت مسسب همین مسائل شدید.
غفرالله لنا و لکم
چو رباب از او بنالد چو کمانچه رو درافتم
چو خطیب خطبه خواند من از آن خطاب گویم
به زبان خموش کردم که دل کباب دارم
دل تو بسوزد ار من ز دل کباب گویم
از او پرسم که این چین است و آن چون
---------------
اگر دستم رسد بر جناب ذاکر کریمی:
گویم که ای برادر ذاکر گُل گفتی ، ولی متاسفانه بیست سال دیر از خواب بیدار شدی؛ بماند که چقدر جنابعالی و هم قطارانت مسسب همین مسائل شدید.
غفرالله لنا و لکم
چو رباب از او بنالد چو کمانچه رو درافتم
چو خطیب خطبه خواند من از آن خطاب گویم
به زبان خموش کردم که دل کباب دارم
دل تو بسوزد ار من ز دل کباب گویم