کد خبر : ۱۱۰۴۷۸
تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۸

آنچه سبب شد حضرت زینب (س) در قله معرفت قرار گیرد

بین خوبان از شیعیان افرادی هستند که خودشان مصداق ایمان و عمل صالحند که در اوج آنها ائمه اطهار علیهم‌السلام قرار دارند. حضرت زینب سلام‌الله علیها مصداق بارز این خوبان است.

عقیق:یکی از نکات مهم در بررسی ویژگی‌های ائمه و شیعیان ایشان، بررسی ویژگی‌های قرآنی این بزرگواران است؛ متأسفانه تاکنون غالب رویکردها نسبت به بررسی خصائل این بزرگواران، رویکرد تاریخی و اجتماعی بوده و کمتر به ویژگی‌های قرآنیِ این بزرگواران پرداخته شده است.

به مناسبت سالروز ولادت حضرت زینب سلام‌الله علیها در گفت‌وگو با ناصر خلج، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه سعی کردیم از این منظر به بررسی ابعاد شخصیتی این بانوی بزرگوار اسلام بپردازیم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* یکی از دغدغه‌های مهمی که درباره اهل بیت وحی و شیعیان ایشان وجود دارد، بررسی ویژگی‌های قرآنی این بزرگواران است. به نظر شما چگونه می‌توان از این منظر به بررسی ویژگی زینب کبری سلام‌الله علیها پرداخت؟

خداوند در سوره انشقاق می‌فرماید «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه‏؛ اى انسان، یقیناً تو با کوشش و تلاشى سخت به سوى پروردگارت در حرکتى؛ پس او را دیدار مى‏‌کنى‏»؛ عرب به راه رفتنی که از خودش اثر بر جای گذارد، کَدْح می‌گوید؛ مثل اینکه انسان قصد داشته باشد روی شنزار راه برود؛ هم راه رفتن مشکل است و هم اثر پای انسان در آن باقی می‌ماند. از این جهت خداوند بر لفظ کَدْح دو بار تأکید می‌کند. 

در چنین فضایی کار را سخت‌تر می‌کند و می‌فرماید «سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّة عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ... ؛ سبقت بگیرید به آمرزشى از سوى پروردگارتان و بهشتى‏ که پهنایش چون پهناى آسمان و زمین است‏»؛ یعنی در این میدان سخت و دشوار مسابقه هم بدهید. 

در دیگر آیه می‌فرماید سرعت بگیرید «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین‏؛ و به سوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى که پهنایش [ به وسعتِ] آسمان‏ها و زمین است بشتابید؛ بهشتى که براى پرهیزکاران آماده شده است‏»؛ برخی خودشان توانستند در این مسیر قدم گذارند. ارزش انسان نیز به این است که خودش توانایی طی مسیر را داشته باشد. افراد زیادی از جمله انبیا و اولیای الهی این مسیر را طی کردند. یکی از شخصیت‌هایی که توانسته این مسیر را طی کند، تا جایی که با برترین خوبان مسابقه و سرعت به خرج دهد، وجود مقدس زینب کبری سلام‌الله علیها است.

* لازمه طی کردن این مسیر را در چه گزاره‌هایی می‌دانید؟

خداوند در قرآن نسخه‌های متعددی برای سلوک به سوی خود تعریف کرده است؛ از جمله این نسخه‌ها، مربوط به سوره عصر است. در این سوره می‌خوانیم: وَ الْعَصْر یعنی سوگند به عصاره زمان که همان وجود مقدس امام علیه‌السلام است. امام صادق علیه‌السلام ذیل این آیه می‌فرماید منظور از عصر، عَصْرُ خُرُوجِ الْقَائِمِ است. هر امامی هم در زمان خویش عصاره عصر زمانه‌اش است.

در آیه بعد می‌خوانیم «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ؛ بى‏‌تردید انسان در زیان‏کارى بزرگى است‏؛» یعنی تمام انسان‌ها به صورت بالقوه در خسرانند. هم عقل نظری در عقل عملی اثر دارد و هم برعکس. یعنی ایمانِ انسان سبب می‌شود فرد به عمل کشیده شود. هر اندازه ایمان قوی‌تر باشد، کیفیت عمل بهتر می‌شود تا جایی که اعمال فرد صالح می‌شود؛ از عالی‌ترین درجات ایمان نیز ایمان به ولایت اهل‌‌بیت علیهم‌السلام است؛ ایمانی که در اعمال فرد اثر بگذارد و جنس عمل او را صالح کند.

انسان جهت رشد نیاز به دو بال ایمان و عمل صالح دارد

درباره خسران نکته‌ای عرض کنم. معنای این لفظ در عربی و فارسی تفاوت دارد. در فارسی می‌گوییم انسانها در ضررند جز کسانی که ایمان آورند و عمل صالح دارند. این معنا اشتباه است. ما ضرر داریم و خسران. ضرر آن است که انسان مثلاً 50 میلیون دارد و کاسبی می‌کند و در نهایت ورشکسته می‌شود، اما اگر کسی سرمایه اصلی‌اش یعنی کل 50 میلیون را از دست بدهد، به آن خسران اطلاق می‌شود. خداوند در آیه مربوط می‌فرماید إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی‏ خُسْرٍ؛ یعنی انسان‌ها سرمایه‌ خود را از دست دادند، مگر کسانی که دو بال ایمان و عمل صالح را داشته باشند.

به نظرم برای دستیابی به این دو بال مراحلی را می‌توان طی کرد: اولین مرحله، علم به صفات و اسمای الهی است. دومین مرحله، ایمان است؛ زیرا علم مقرونِ ایمان است. زینب سلام‎الله در اوج ایمانیات است. مرحله سوم، مرحله طمئنینه است. قرآن در این بخش به ابراهیم علیه‌السلام مثال می‌زند؛ آنجا که فرمود «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَ‏ قَلْبی... ؛ و [ یاد کنید ] هنگامى که ابراهیم گفت اى پروردگار من، به من نشان بده که مردگان را چگونه زنده مى‏‌کنى؟ خداوند فرمود: آیا [ به قدرتم نسبت به زنده کردن مردگان ] ایمان نیاورده‌‏اى؟! گفت: بله، اما [ با مشاهده کیفیت این حقیقت را خواستم ] تا قلبم آرامش یابد.»

حضرت زینب (س) از ابتدای کودکی تا بزرگسالی داغ پنج تن آل‌عبا را دیدند؛ ایشان که در عین علم و معرفت بالایی که خداوند به ایشان عطا کرده بود، دارای احساسات فراوانی بودند. در تمام این دوران‌ها با عنایت خداوند و ائمه اطهار علیهم‌السلام مانند کوه استوار بودند.

زینب (س) شاهد ابعاد غیبی جریان عاشورا است

مرحله چهارم، مرحله شهود است. یعنی جاهایی از عالم غیب که انسان‌های معمولی توان دسترسی به آن را ندارند. از این منظر است که زینب(س) می‌فرمایند «مَا رَأَیْتُ‏ إِلَّا جَمِیلا» درباره این جمله نکته مغفولی را عرض کنم. حضرت نمی‌فرمایند (رَأَیْتُ‏ إِلَّا جَمِیلا؛ من زیبایی دیدم). در این صورت گویی مسائل دیگری بوده و در بین اینها رویداد زیبایی را مشاهده کرده است؛ بلکه می‌فرماید مَا رَأَیْتُ‏ إِلَّا جَمِیلاً؛یعنی چیزی جز زیبایی ندیدم و یا به این معنا که فقط زیبایی مطلق دیدم. با این نگاه می‌توان گفت زینب سلام‌الله علیها شاهد ابعاد غیبی ماجرای کربلا است به گونه‌ای که در قیامت از شاهدان اصلی این رویداد عظیم تاریخ بشریت شناخته می‌شوند. این مسئله جز در پرتو ایمان و عمل صالح حاصل نمی‌شود. انسانی که در خُسر باشد، بال و پر او بسته است و توان پرواز در آسمان معنویات را نخواهد داشت.

* جالب است که خداوند برخی مفاهیم و گزاره‌ها را در قرآن پررنگ جلوه می‌دهد که از جمله آنها ایمان و عمل صالح است به گونه‌ای که در بیش از 60 آیه نسبت به آنها تأکید شده است.

ایمان دارای درجات و شئونات مختلف است. در هر مرحله انسان باید متناسب با آن عمل کند. خداوند در قرآن از ایمان به الله، رسول‌الله و خلفای پیامبر و نیز ایمان به کتاب و ملائک و رسولانش و سایر گزاره‌های دیگر سخن می‌گوید. یکی از شئونات مهم آن، ایمان به هادیان الهی و در اوج آنها، ایمان به پیامبر و ائمه اطهار علیهم‌السلام است.

به عنوان نمونه در داستان نوح علیه‌السلام خداوند وقتی قصد معرفی فرزند ایشان را دارد، او را عمل غیر صالح معرفی کرده و می‌فرماید «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح‏؛ خدا فرمود اى نوح، به یقین او از خاندان تو نیست؛ او عمل غیر صالح است‏.» بر اساس این آیه، فرزند نوح علیه‌السلام عمل غیر صالح معرفی شده است، چرا که عملش منطبق با خواست رسول زمانه نبود و نسبت به او تبعیت نداشت؛ از این رو قبلش می‌فرماید إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ؛ او از اهل تو نیست؛ در حالی که کنعان جزو فرزندان نوح علیه‌السلام بود.

از آن سو، افرادی هستند که خودشان مصداق ایمان و عمل صالحند که در اوج آنها ائمه اطهار علیهم‌السلام قرار دارند. ایشان شاگردان و شیعیان خویش را نیز همین‌گونه تربیت می‌کنند که در اوج آنها حضرت عباس علیه‌السلام و علی‌اکبر و زینب کبری سلام‌الله علیهم قرار دارند.

عمل صالح پشتوانه ولایی دارد

بنابراین اصل ماجرا مربوط به ایمان نسبت به هادیان زمانه است. هر عملی که در این راستا قرار گیرد، عمل صالح اطلاق می‌شود. عمل صالح، همان عملی است که پشتوانه ولایی داشته باشد وگرنه حسنه است. عمل صالحی که در سوره عصر وجود دارد، مبتنی بر ایمانی است که در ابتدای سوره مطرح شده است که همان مصداق والعصر یعنی وجود مقدس امام عصر(عج) است.

در کل، صالحیت مقوله مهمی است. انبیای الهی از خداوند درخواست صالحیت دارند. حضرت ابراهیم حتی برای خود و هم فرزندانش درخواست صالحیت می‌کند و می‌فرماید «رَبِّ هَبْ لی‏ مِنَ الصَّالِحینَ‏؛ اى پروردگار من، مرا فرزندى که از صالحان باشد عطا کن‏.» یا درباره خود دعا می‌کند «رَبِّ هَبْ لی‏ حُکْماً وَ أَلْحِقْنی‏ بِالصَّالِحین‏؛ خدایا به من حکم عطا کن و مرا در جرگه صالحان قرار بده». یا حضرت یوسف نبی (ع) می‌فرماید «... تَوَفَّنی‏ مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی‏ بِالصَّالِحین‏؛ مرا در حال تسلیم از دنیا ببرد و به جرگه صالحان ملحق کن.»

نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد، ایمان به اهل بیت وحی در عصر غیبت است. ارزش این نوع ایمان و عمل منطبق بر این درجه از ایمان بسیار زیاد است. در آیه سوم سوره بقره خداوند درباره این افراد که از متقینند، می‌فرماید «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْب‏؛ کسانی که ایمان به غیب دارند.»

روزی رسول خدا(ص) در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند «خدایا دیدار برادرانم را نصیبم کن.» اصحابی که دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمود: خیر، شما یاران منید و برادران من قومی‌اند که در آخرالزمان به من ایمان می‌آورند در حالی که مرا ندیده‌اند. خداوند اسامی آنها و پدران آنها را قبل از آنکه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج کند، به من آموخته است. آنها کسانی‌اند که پایداری‌شان بر دین خود، از راه رونده برخار مغیلان و از نگهدارنده آتش سوزان در دست بیشتر است. آنها در ظلمات، چراغ‌های هدایتند و خداوند آنها را از هر فتنه‌ای در زمینِ پر از ظلمت نجات می‌دهد.

منبع:تسنیم


ارسال نظر
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پربحث ها
پرطرفدارترین عناوین