۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۱ : ۰۰
عقیق:سوره قمر پنجاه و چهارمین سوره قرآن است و در جزء بیست و هفتم آن قرار دارد.
سوره قمر به معجزه شقّ القمر پیامبر اسلام (ص) اشاره میکند. آیات این سوره بیشتر مربوط به انذار و تهدید است و از اقوام پیشین و بدحالیشان در روز قیامت هنگام بیرون شدن از قبرها و حضورشان براى حساب قیامت یاد میکند.
اقوامی که نامشان در این سوره آمده قوم عاد، قوم ثمود، قوم لوط و قوم فرعون هستند.
پیامبر (ص) در کتاب مجمع البیان درباره فضیلت خواندن سوره قمر میفرماید:
کسى که سوره قمر را یک روز در میان قرائت کند، در حالی وارد قیامت میشود که صورتش مانند شب چهارده میدرخشد و هر کس آن را هر شب قرائت کند، بهتر است و در قیامت در حالی میآید که چهرهاش از سفیدی میدرخشد.
همچنین ابن عباس از پیامبر (ص) نقل میکند: قاری سوره قمر در کتاب آسمانی تورات سپیدرو نامیده شده و در روزی که چهرهها سپید یا سیاه میشود، چهره قاری آن سپید و نورانی است.
امام صادق (ع) نیز درباره فضیلت سوره قمر فرمودند: هر کس سوره قمر را قرائت کند، خداوند او را در حالی از قبرش خارج میکند که بر مرکبی از مرکبهای بهشتی سوار شده است.
محبوب شدن و آبرومند شدن نزد مردم و آسان شدن کارهای سخت از خواص تلاوت سوره قمر است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خدای بخشاینده مهربان
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ ﴿١﴾
نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه (۱)
وَ إِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ ﴿٢﴾
و هر گاه نشانهاى ببینند روى بگردانند و گویند: سحرى دایم است(۲)
وَ کَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ ۚ وَ کُلُّ أَمْرٍ مُّسْتَقِرٌّ ﴿٣﴾
و به تکذیب دست زدند و هوسهاى خویش را دنبال کردند و [لى] هر کارى را آخر قرارى است (۳)
وَ لَقَدْ جَاءَهُم مِّنَ الْأَنبَاءِ مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ ﴿٤﴾
و قطعا از اخبار آنچه در آن مایه انزجار از کفر است به ایشان رسید (۴)
حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ ۖ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿٥﴾
حکمت بالغه حق این بود ولى هشدارها سود نکرد (۵)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ ۘ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَىٰ شَیْءٍ نُّکُرٍ ﴿٦﴾
پس از آنان روى برتاب روزى که داعى حق به سوى امرى دهشتناک دعوت مىکند (۶)
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ ﴿٧﴾
در حالى که دیدگان خود را فروهشتهاند چون ملخ هاى پراکنده از گورهاى خود بر مىآیند (۷)
مُّهْطِعِینَ إِلَى الدَّاعِ ۖ یَقُولُ الْکَافِرُونَ هَـٰذَا یَوْمٌ عَسِرٌ ﴿٨﴾
به سرعت سوى آن دعوتگر مىشتابند کافران مىگویند: امروز چه روز دشوارى است(۸)
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَ قَالُوا مَجْنُونٌ وَ ازْدُجِرَ ﴿٩﴾
پیش از آنان قوم نوح نیز به تکذیب پرداختند و بنده ما را دروغگو خواندند و گفتند: دیوانهاى است و بسى آزار کشید (۹)
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانتَصِرْ ﴿١٠﴾
تا پروردگارش را خواند که: من مغلوب شدم به داد من برس (۱۰)
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ ﴿١١﴾
پس درهاى آسمان را به آبى ریزان گشودیم (۱۱)
وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُیُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَىٰ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿١٢﴾
و از زمین چشمهها جوشانیدیم تا آب زمین و آسمان براى امرى که مقدر شده بود به هم پیوستند (۱۲)
وَ حَمَلْنَاهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَ دُسُرٍ ﴿١٣﴾
و او را بر کشتى تختهدار و میخآجین سوار کردیم (۱۳)
تَجْرِی بِأَعْیُنِنَا جَزَاءً لِّمَن کَانَ کُفِرَ ﴿١٤﴾
کشتى زیر نظر ما روان بود این پاداش کسى بود که مورد انکار واقع شده بود (۱۴)
وَ لَقَد تَّرَکْنَاهَا آیَةً فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿١٥﴾
و به راستى آن سفینه را بر جاى نهادیم تا عبرتى باشد پس آیا پندگیرندهاى هست (۱۵)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ ﴿١٦﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارها ى من (۱۶)
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿١٧﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پندگیرندهاى هست (۱۷)
کَذَّبَتْ عَادٌ فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ ﴿١٨﴾
عادیان به تکذیب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارهاى من؟ (۱۸)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا صَرْصَرًا فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ ﴿١٩﴾
ما بر سر آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستادیم (۱۹)
تَنزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾
که مردم را از جا مىکند گویى تنههاى نخلى بودند که ریشهکن شده بودند (۲۰)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَ نُذُرِ ﴿٢١﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارهاى من؟ (۲۱)
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿٢٢﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردهایم پس آیا پندگیرندهاى هست؟ (۲۲)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿٢٣﴾
قوم ثمود هشداردهندگان را تکذیب کردند (۲۳)
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِّنَّا وَاحِدًا نَّتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَّفِی ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿٢٤﴾
و گفتند:آیا تنها بشرى از خودمان را پیروى کنیم؟ در این صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهیم بود (۲۴)
أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿٢٥﴾
آیا از میان ما وحى بر او القا شده است؟ نه بلکه او دروغگویى گستاخ است (۲۵)
سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿٢٦﴾
به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ کیست (۲۶)
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ ﴿٢٧﴾
ما براى آزمایش آنان آن مادهشتر را فرستادیم و به صالح گفتیم:مراقب آنان باش و شکیبایى کن (۲۷)
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَیْنَهُمْ ۖ کُلُّ شِرْبٍ مُّحْتَضَرٌ ﴿٢٨﴾
و به آنان خبر ده که آب میانشان بخش شدهاست: هر کدام را آب به نوبت خواهد بود (۲۸)
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ ﴿٢٩﴾
پس رفیقشان را صدا کردند و او شمشیر کشید و شتر را پى کرد (۲۹)
فَکَیْفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ﴿٣٠﴾
پس چگونه بود عذاب من و هشدارهاى من؟ (۳۰)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿٣١﴾
ما بر سرشان یک فریاد مرگبار فرستادیم و چون گیاه خشکیده کومههاریزریز شدند (۳۱)
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿٣٢﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردیم پس آیا پندگیرندهاى هست؟ (۳۲)
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿٣٣﴾
قوم لوط هشداردهندگان را تکذیب کردند (۳۳)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ ۖ نَّجَّیْنَاهُم بِسَحَرٍ ﴿٣٤﴾
ما بر سر آنان سنگبارانى انفجارى فروفرستادیم و قط خانواده لوط بودند که سحرگاهشان رهانیدیم (۳۴)
نِّعْمَةً مِّنْ عِندِنَا ۚ کَذَٰلِکَ نَجْزِی مَن شَکَرَ ﴿٣٥﴾
و این رحمتى از جانب ما بود هر که سپاس دارد، بدینسان او را پاداش مىدهیم (۳۵)
وَ لَقَدْ أَنذَرَهُم بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿٣٦﴾
و لوط آنها را از عذاب ما سخت بیم داده بود ولى در تهدیدهاى ما به جدال برخاستند (۳۶)
وَ لَقَدْ رَاوَدُوهُ عَن ضَیْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِی وَ نُذُرِ ﴿٣٧﴾
و از مهمان هاى او کام دل خواستند پس فروغ دیدگانشان را ستردیم و گفتیم مزه عذاب و هشدارهاى مرا بچشید (۳۷)
وَ لَقَدْ صَبَّحَهُم بُکْرَةً عَذَابٌ مُّسْتَقِرٌّ ﴿٣٨﴾
و به راستى که سپیدهدم عذابى پیگیر به سر وقت آنان آمد (۳۸)
فَذُوقُوا عَذَابِی وَ نُذُرِ ﴿٣٩﴾
پس عذاب و هشدارهاى مرا بچشید (۳۹)
وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿٤٠﴾
و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان کردیم پس آیا پندگیرندهاى هست؟ (۴۰)
وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿٤١﴾
و در حقیقت هشداردهندگان به جانب فرعونیان آمدند(۴۱)
کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِیزٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿٤٢﴾
اما آنها همه معجزات ما را تکذیب کردند تا چون زبردستى زورمند گریبان آنان را گرفتیم (۴۲)
أَکُفَّارُکُمْ خَیْرٌ مِّنْ أُولَـٰئِکُمْ أَمْ لَکُم بَرَاءَةٌ فِی الزُّبُرِ ﴿٤٣﴾
آیا کافران شما از اینان که برشمردیم برترند یا شما را در نوشتههى آسمانى خط امانى است؟ (۴۳)
أَمْ یَقُولُونَ نَحْنُ جَمِیعٌ مُّنتَصِرٌ ﴿٤٤﴾
یا مىگویند: ما همگى انتقامگیرنده و یار و یاور همدیگر]یم (۴۴)
سَیُهْزَمُ الْجَمْعُ وَیُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿٤٥﴾
زودا که این جمع در هم شکسته شود و پشت کنند (۴۵)
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهَىٰ وَ أَمَرُّ ﴿٤٦﴾
بلکه موعدشان قیامت است و قیامت بسى سختتر و تلختر است (۴۶)
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی ضَلَالٍ وَ سُعُرٍ ﴿٤٧﴾
قطعا بزهکاران در گمراهى و جنونند (۴۷)
یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿٤٨﴾
روزى که در آتش به رو کشیده مىشوند و به آنان گفته مىشود لهیب آتش را بچشید و احساس کنید (۴۸)
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿٤٩﴾
ماییم که هر چیزى را به اندازه آفریدهایم (۴۹)
وَ مَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿٥٠﴾
و فرمان ما جز یک بار نیست آن هم چون چشم به هم زدنى (۵۰)
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا أَشْیَاعَکُمْ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ ﴿٥١﴾
و هم مسلکان شما را سخت به هلاکت رساندیم پس آیا پندگیرندهاى هست؟ (۵۱)
وَ کُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ ﴿٥٢﴾
و هر چه کردهاند در کتابهاى اعمالشان درج است (۵۲)
وَ کُلُّ صَغِیرٍ وَ کَبِیرٍ مُّسْتَطَرٌ ﴿٥٣﴾
و هر خرد و بزرگى در آن نوشته شده (۵۳)
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ ﴿٥٤﴾
در حقیقت مردم پرهیزگار در میان باغها و نهرها (۵۴)
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ ﴿٥٥﴾
در قرارگاه صدق نزد پادشاهى توانایند (۵۵)
منبع:باشگاه خبرنگاران