۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۹ : ۰۶
عقیق:مالیات بخشی از درآمد یا دارایی افراد یا شرکتهاست که جهت اِعمال اهداف و سیاستهای مالی، پرداخت مخارج عمومی و... توسط دولت وصول میشود.
مالیات در دین اسلام، یکی از واجبات مالی اسلام شمرده میشود چه اینکه بر اساس آیات و روایات، زکات، خمس، خراج و جزیه از این نوع واجبات هستند؛ یکی از فلسفههای پرداخت این منابع، اصل موازنه اجتماعی شمرده شده است. این اصل، از اصولِ سفارش شده قرآن است آنجا که فرمود: «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیل کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُم؛ آنچه خدا از [ اموال و زمینهاى] اهل آن آبادىها به پیامبرش داد اختصاص به خدا و پیامبر و اهل بیت پیامبر و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد تا میان ثرومندان شما دست به دست نشود». (سوره حشر آیه7) این آیه شریفه حفظ تعادل اقتصادی و اجتماعی و توزیع ثروت را بین مردم از اصول و هدفهای اساسی اسلام در جامعه میشمارد.
متأسفانه اخباری مبنی بر عدم دریافت مالیات از جمعی از هنرمندان جامعه از سوی دولت، منتشر شده است؛ امری که سؤالات و شبهاتی را در اذهان عمومی مردم پدید آورده است.
در چنین شرایطی بررسی روش برخورد امیرالمؤمنین با مسئله مالیات در زمان تصدی حکومت اسلامی، افق فکری مناسبی را در اذهان عموم مردم در این باره میگشاید.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با محمدمهدی جعفری، مترجم و شارح کتاب شریف نهجالبلاغه به مسئله مالیات از منظر حکومت علوی پرداخته است.
صاحب کتاب "پژوهشی در اسناد و مدارک نهجالبلاغه" در بخشهایی از این مصاحبه میگوید: در حکومت علوی هیچ ثروتمندی معاف از مالیات نبود مگر اینکه آن ثروتمند دچار زیان میشد؛ در این صورت تا مقداری که به زندگی او آسیب نرسد، مالیات دریافت میکرد. اگر همه ما اعم از مسئولان و مردم، توصیههای امیرالمؤمنین را در نظر داشته باشیم و همواره یاد خدا و آخرت را در دلهای خود زنده نگه داریم و تقوا پیشه کنیم، دنیا و آخرتمان اصلاح میشود؛ در این صورت در کنار یکدیگر و به صورت مسالمتآمیز و برابر زندگی میکنیم.
مشروح گفتوگو را در ادامه میخوانید
امیرالمؤمنین در قبال مالیات به عنوان واجبی شرعی برخورد میکرد
* حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) در دوران زمامداری خویش چه برخوردی با مسئله مالیات داشتند؟
در زمان حکومت امیرالمؤمنین امام علی (ع)، آن حضرت توجه زیادی نسبت به دریافت مالیات از اقشار مختلف جامعه داشت، منتها با هر قشری متناسب با حال آنها برخورد میکرد؛ در صورت کلی موضوع مالیات از منظر حکومت علوی را میتوان در سه حیطه مورد بررسی قرار داد:
* وجوب اخذ مالیات
* روش دریافت مالیات یا برخورد اخلاقمدارانه
* برخورد آن حضرت با متخلفان مالیات
اولین نکته، در وجوب دریافت مالیات به عنوان یک واجب شرعی است؛ بر این اساس همگان مکلف به ادای مالیات -چه کم چه زیاد- بودند.
دومین نکته، درباره روش دریافت مالیات است. نامه 51 نهجالبلاغه مربوط به مکاتبه آن حضرت با مسئولان دریافت مالیات درباره شیوه اخذ آن است. در این نامه پس از ذکر مقدمهای درباره ضرورت یاد قیامت میخوانیم:
«از بنده خدا، على امیر المؤمنین به کارگزاران خراج؛ ... پس خود، داد مردم را بدهید و در معاشرت با آنان انصاف را فرو مگذارید و براى برآوردن نیازهایشان، حوصله به خرج دهید. شما خازنان رعیت هستید و وکیلان امت و سفیران امامان. کسى را که نیازى دارد، در برآوردن آن درنگ نکنید، آنسان که به خشم آید و او را از مطلوبش باز ندارید و براى گرفتن مالیات، جامه تابستانى و زمستانى مردم را یا حیوانی که با آن کار مىکنند یا بنده آنها را نفروشید. هیچ کس را براى درهمى تازیانه نزنید و دست به مال هیچ کس، چه مسلمان و چه ذمى، نبرید، مگر آنکه، اسبى یا سلاحى نزد آنان بیابید که بدان بر مسلمانان تجاوز کنند و مسلمانان را شایسته نیست که این گونه چیزها را در دست دشمن اسلام واگذارد تا سبب نیرومندى او بر ضد اسلام شود. از خیرخواهى دیگران دریغ نکنید و با سپاهیان رفتار نیکو را فرو نگذارید و از یارى رعیت باز نایستید و در تقویت دین درنگ روا ندارید.»
حضرت در فراز بعدی اشاره دارند که حتی دریافت مالیات از واجبات خداست. ایشان فرمودهاند:
«آنچه در راه خدا بر شما واجب است به جاى آورید، زیرا خداوند سبحان از ما و شما خواسته است که در سپاسگزاریاش تا توانیم بکوشیم و تا توانمان هست یاریاش کنیم. هیچ نیرویى جز از سوى خداوند نیست.»
* بنابراین اولین وظیفه کسانی که مأمور دریافت مالیات از مردم هستند، برخورد انسانی و اخلاقمدارانه است.
فراتر از اینها، توجه به خداوند متعال و تقوای الهی است. در جای جای فرازهای مربوط به موضوعِ دریافت مالیات، این نکات ارزشی را میبینیم. در نامه 25 نهجالبلاغه که مربوط به یکی از مأموران اخذ مالیات است، به این نکات اشاره دارند. سید رضی بالای این وصیت توضیح میدهد: جملههایى از آن را در اینجا مى آوریم تا همگان بدانند که على (ع) ستون حق را برپاى مىداشت و نشانههاى عدالت را در کارهاى خرد و کلان و کلى و جزئى آشکار مىکرد.
امیرالمؤمنین در این نامه به مأمور مالیات میفرماید:
«با تقوا از خدایى که یکتاست و همتایى ندارد حرکت کن.» یعنی اساس رفتار تو بر تقوا باشد. بعد ادامه میدهند:
«در سر راه، هیچ مسلمانى را نترسان، یا با زور از زمین او نگذر و افزونتر از حقوق الهى از او نگیر. هر گاه به آبادى رسیدى، در کنار آب فرود آى، و وارد خانه کسى نشو، سپس با آرامش و وقار به سوى آنان حرکت کن تا در میانشان قرار گیرى؛ به آنها سلام کن و در سلام و تعارف و مهربانى کوتاهى نکن. سپس مىگویى (اى بندگان خدا، مرا ولىّ خدا و جانشین او به سوى شما فرستاده تا حق خدا را که در اموال شماست تحویل گیرم)».
حضرت در این فراز مدام به خداوند متعال اشاره دارد و این، یک رفتار موحدانه است؛ یعنی اساس کار بر مبنای حکم الهی است و ولیّ خدا مأمور و مجرای اجرای حکم خداست.
امام ادامه میدهد:
«آیا در اموال شما حقّى است که به نماینده او بپردازید»؟ اگر کسى گفت: نه، دیگر به او مراجعه نکن و اگر کسى پاسخ داد: بله، همراهش برو، بدون آن که او را بترسانى، یا تهدید کنى، یا به کار مشکلى وادار کنی، هرچه از زر و سیم به تو داد، بگیر».
نکته جالب توجهی که نیاز است به آن اشاره کنیم، احترام به بیتالمال و رعایت حق چهارپایان است؛ امیرالمؤمنین علیهالسلام به آن مأمور فرمود:
«پس اگر چهارپایی دارد، جز به اجازه آنها میان آنها نرو، زیرا بیشترش برای اوست و درصدی تخصیص به مالیات دارد؛ هنگامی که میان آنها رفتی، همچون درآمدن کسی که بر آنها چیرگی دارد و مانند درشتکرداری بدخو میانشان نرو؛ مبادا چهار پایی را برمانی و بترسانی و هرگز نباید به دارندگان آن چهارپا آزاری برسانی».
این مسئله از آن روست که آموزههای اسلام بر حفظ محیط زیست و حقوق جانداران نیز تأکید دارد، به گونهای که ترحم بر حیوان موجب پاداش و همچنین آزار و اذیتش، سبب عذاب آخرت است، به گونهای که در کتابهای فقه و حدیث، فصلهای مفصلی در این زمینه نگارش یافته است؛ از جمله ممنوعیت به بند کشیدن حیوانات و شکنجه آنها، حمایت ازحیات حیوانات گمشده و نجات آنها از مرگ و نیز انداختن کالا به دریا برای حفظ حیوانات موجود در کشتی به منظور جلوگیری از غرق شدن آنها.
قانون در خدمت فرد است نه فرد در خدمت قانون
حضرت ضمن توصیههایی درباره روش صحیح آوردن مالیات به خزانه بیتالمال فرمودهاند:
«اگر خدا بخواهد، پاداش تو را بزرگ میکند و این مسئله برای به رشد رساندن تو نزدیکتر است؛ فَإِنَّ ذَلِکَ أَعْظَمُ لِأَجْرِکَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِکَ»
یعنی نه تنها این کار اجر فراوانی از سوی خداوند دارد بلکه تو را به رشد میرساند. بنابراین قانون برای خدمت به افراد است نه اینکه افراد در خدمت قانون و قدرت و حاکمیت باشند.
تا زمانی که من مسئولم، نباید کوچکترین حقی از مردم ضایع شود
* آیا امیرالمؤمنین بین عموم مردم با ثروتمندان در گرفتن مالیات تفاوت قائل میشد؟
همان طور که اشاره داشتم، امام علی علیهالسلام مالیات را حقی واجب میدانست و حتی اگر شده با تخفیف دریافت میکرد. در قسمتی از این نامهها شنیده بودند یکی از خراجگیران، مالیاتی که دریافت کرده بود، به دیگری داده بود و یا از یک ثروتمند به طور شایسته مالیات نگرفته بود. حضرت او را به شدت توبیخ میکند؛ یعنی در مقابلِ حقالناس یا حقوق شهروندان، کوچکترین گذشتی نداشت. روش و مَشی حضرت اینگونه بود تا زمانی که من مسئولم، نباید کوچکترین حقی از مردم ضایع شود.
البته باید توجه داشت که مالیات، حق مردم است و هیچ حکومتی نباید از آن گذشت کند؛ تخفیف یا گذشت زمانی است که ببینند مالیاتدهنده زیان دیده است؛ مثلاً امام علی (ع) ضمن توصیههایی به مالک اشتر فرمود:
«هرگاه از سنگینى خراج یا آفت محصول یا بریدن آب یا نیامدن باران یا دگرگون شدن زمین، چون در آب فرو رفتن آن یا بى آبى، شکایت نزد تو آوردند، از هزینه و رنجشان بکاه، آنقدر که امید دارى که کارشان را سامان دهد. کاستن از مالیات بر تو گران نیاید، زیرا براى آبادانى بلاد تو اندوختهاى شود و زیور حکومت تو باشد».
در حکومت علوی هیچ ثروتمندی معاف از مالیات نبود مگر اینکه آن ثروتمند دچار زیان میشد. در این صورت تا مقداری که به زندگی او آسیب نرسد، مالیات دریافت میکرد. اگر همه ما اعم از مسئولان و مردم، توصیههای امیرالمؤمنین را در نظر داشته باشیم و همواره یاد خدا و آخرت را در دلهای خود زنده نگه داریم و تقوا پیشه کنیم، دنیا و آخرتمان اصلاح میشود؛ در این صورت در کنار یکدیگر و به صورت مسالمتآمیز و برابر زندگی میکنیم.
گفتوگو و تنظیم: سعید شیری
منبع:تسنیم