۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۵ : ۲۲
عقیق:مریم شریفی: تکلیفتان با حسینیه «بیتالزهرا (س)» از همان ورودی ساختمان شماره 2 مشخص میشود. آن درِ چوبی زیبا و آن سَردَرِ کاشیکاریشده چشمنواز را که پشت سر بگذارید، احساس میکنید وارد یک خانه تاریخی شدهاید.
از کفپوشهای سنگی حیاط و دیوارهای آجریاش گرفته تا آن حوض با کاشیهای سبز و آبی با گلدانهای شمعدانی دورش و سماور و قوری که کمی آنطرفتر خودنمایی میکند، میبردت به خاطرات سالهای دور از حیاط دلگشای خانه باصفای مادربزرگ و پدربزرگ. حکایت شبستان حسینیه هم همین است؛ شبستان نهچندان وسیعی که در یک اتاق سرتاسری خلاصه شده اما یک دنیا شور و حال و صفا در آن موج میزند. با همه این اوصاف، وجه تمایز حسینیه بیتالزهرا (س) را باید جایی عمیقتر از خشت و آجرهای آن جستوجو کنی؛ در خاطرات بزرگمردی که سالها در گوش آجربهآجر این خانه، مناجاتهای نیمهشب و دعاهای سحر زمزمه کرد و با مجالس اشک و ماتم در عزای مادر سادات، به سقف و ستونش آبرو داد.
خانه قدیمی مرحوم حجتالاسلام «ابوالفضل شیروانی»، حالا دیگر به عاقلهمردی میمانَد که با کولهباری از تجربه، با محبتی پدرانه، چتر حمایتش را بر سر فرزندان بشماری باز کرده. تفاوت بنیادی حسینیه بیتالزهرا (س) با بسیاری از همنامهایش از همینجا نشأت میگیرد. پایان دهه محرم اگر برای بسیاری از حسینیهها، پایان مأموریت مهم هر ساله است، برای یادگار مرحوم شیروانی، تازه شروع کارهایی است که با برکت مجالس حسینی باید سر و سامان پیدا کند. اینجا در حسینیه بیتالزهرا (س) در محله امیریه و در محدوده پل امیربهادر از فعالیتهایی میشنوید که کمتر انتظارش را دارید. پس، با ما در مرور داستانهای حسینیه اسرارآمیز در گفتوگو با «امیر آشتیانی»، متولی حسینیه بیتالزهرا (س) همراه شوید.
مرحوم حجت الاسلام ابوالفضل شیروانی
خانهای با مهمانان مشهور
«مرحوم حجتالاسلام «ابوالفضل شیروانی» ارتباط نزدیکی با مرحوم پدر و مرحوم عمویم داشت. ایشان از شخصیتهای موجه محله ما، محله امیریه بود که خانهاش را در تهران به نام روضهخوانی فاطمیه میشناختند. آن روزها برگزاری مراسم فاطمیه، چندان باب نبود. یادم میآید، در عالم کودکی و نوجوانی یکبار از مادرم پرسیدم: ایام فاطمیه چه مناسبتی است؟ و ایشان برایم توضیح داد که به ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، فاطمیه میگویند و آقایان علما برای اقامه عزا به همین مناسبت، ۱۰ روز در این خانه دور هم جمع میشوند و بانی این مراسم هم آقای شیروانی است.»
حاج امیر آشتیانی، متولی حسینیه بیت الزهرا(س)
حاج «امیر آشتیانی»، برمیگردد به حدود 50 سال قبل و ادامه میدهد: «گرچه فضای این خانه کوچک است اما کافی است تاریخچه آن را مرور کنیم تا ببینیم چه انسانهای بزرگی در اینجا حشرونشر داشتهاند؛ بزرگانی مانند آیتالله مهدویکنی، آیتالله مصطفی مسجدجامعی (پدر آقای احمد مسجدجامعی)، برادران شاهآبادی، حاج اکبر ناظم، شیخ رجبعلی خیاط، آسید مهدی قوام، آیتالله فلسفی، آیتالله مجتهدی تهرانی، حجتالاسلام ابوالقاسم شجاعی، حجتالاسلام سید مهدی طباطبایی و... برای برپایی مراسم فاطمیه به این خانه رفتوآمد داشتند. علاوهبراین، خانه مرحوم شیروانی، محل زندگی مخفیانه و فعالیتهای انقلابی برخی از این شخصیتها در دوره اختناق حکومت پهلوی هم بود. جالب است بدانید برخی از این بزرگان بههمراه خانواده در این خانه سکونت مخفیانه داشتند و دخترانشان هم در مدرسه دخترانه «جامعه تعلیمات اسلامی» که درست روبهروی خانه مرحوم شیروانی بود، درس میخواندند.»
مرحوم حاج یدالله آشتیانی
نگران نباشید؛ این خانه صاحب دارد
«برگزاری مراسم فاطمیه باعث شد این خانه رفتهرفته بهعنوان خانه حضرت فاطمه و به نام «بیتالزهرا (س)» شناخته شود. همه اینها بهدلیل ارادت بیحد و مرزی بود که مرحوم آقای شیروانی به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) داشت و بر همین اساس، وصیت کرد خانهاش که تمام داراییاش بود، بعد از مرگش، به محل دائمی برگزاری روضه خانم (س) تبدیل شود. اما سال 1383 که حاج آقا از دنیا رفت، همه میپرسیدند: سرنوشت این خانه چه میشود؟»
برای کسانی که همهچیز را با حسابوکتابهای این دنیایی میسنجیدند، جای سئوال و ابهام بود که قرار است در طالع این خانه، بعد از مالکش چه نوشتهشود. اما برای دوستان مرحوم شیروانی مثل روز، روشن بود که طالع بیتالزهرا (س)، بلندِ بلند است. حاج امیر مکثی میکند و در این باره میگوید: «خیلیها میگفتند: حالا که مرحوم حاج آقا شیروانی نه همسری دارد و نه فرزندی، چه کسی میخواهد به وضعیت خانهاش رسیدگی و به وصیت او عمل کند؟ پدرم، مرحوم حاج «یدالله آشتیانی» در جواب آنها میگفت: این خانه، صاحبی دارد که مرده را زنده میکند. اینجا خانه خانم حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) است. نیازی نیست کسی نگران سرنوشت این خانه باشد.»
وقتی از کربلا و مشهد به حسینیه «اسرارآمیز» عنایت شد
القصه، حاج یدالله و پسرانش آستینهای همتشان را بالا زدند تا نگذارند وصیت مرحوم شیروانی روی زمین بماند: «مرحوم عمویم میگفت: این خانه، استثنایی و اسرارآمیز است. راست میگفت. وقتی تصمیم گرفتیم برای عمل به وصیت مرحوم شیروانی، خانه قدیمیاش را بازسازی کنیم، انسانهای استثنایی سر راهمان قرار گرفتند. یکی از آنها، حاج «علی قنداقساز» بود؛ یکی از چهرههای شاخص معماری ایران که تخصصش مرمت آثار تاریخی است و احیای بناهای قدیمی مثل کاروانسرای خانات (معروف به میدان نقش جهان تهران)، مدرسه علمیه مروی، بازسازی بخشی از منزل امام خمینی (ره) در خمین و... را در کارنامه دارد.
دغدغه من این بود که در ساخت بنای جدید، هم اصول معماری اسلامی رعایت شود و هم اصالتهای یک خانه قدیمی ایرانی. وقتی استاد قنداقساز به اینجا آمد و در فضای این خانه قرار گرفت، گفت: «اینجا عطر دیگری دارد. اینجا بوی سوز میآید، بوی گریه و روضه.» اینطور بود که آستینها را بالا زد و بازسازی این خانه را بر عهده گرفت و بهشکلی کار را به سرانجام رساند که حالا این خانه، یکی از خانههای شاخص تهران بهلحاظ معماری اصیل ایرانی اسلامی محسوب میشود.»
داستان ساخت حسینیه بیتالزهرا (س) وقتی جذابتر شد که یارانی، طلبنکرده، به جمع خادمان خانه مادر (س) اضافه شدند؛ یارانی که هرکدام سرآمد یک صنف از هنرهای ساختمانی بودند. حاج امیر آشتیانی که هنوز کامش از این قسمتهای ناب، شیرین است، ادامه میدهد: «استاد «علی نجفی» را با هنر گچبری و کاشیکاریاش میشناسند که زینتبخش حرمهای مقدس سیدالشهدا (ع)، ابوالفضل (ع) و امام رضا (ع) ست. استاد یک روز آمدهبود از روند ساخت حسینیه بازدید کند اما حالوهوای این خانه، حضورش را برای 9 ماه در اینجا تمدید کرد و حاصل این حضور بابرکت، تزیینات زیبایی شد که ایشان با گچ و به خط کوفی بر دیوارهای داخلی حسینیه بیت الزهرا (س) انجام داد. در کنار این تزیینات چشمنواز، دو یادگاری گرانبها و مقدس هم روی دیوار حسینیه نصب شد؛ دو قطعه از کاشیهای صحن مطهر حضرت ابوالفضلالعباس (ع) متعلق به سال 1133 هجری قمری. من بعد از آن بارها از استاد نجفی خواهش کردم در مکانهای دیگر هم از هنرش بهرهمند شویم اما قبول نکرد و گفت: «تمام افتخار من این است که هنرم را فقط در حرمهای اهلبیت (ع) در عتبات عالیات و مشهد به کار گرفتهام. اینجا تنها خانهای است که مرا تحتتاثیر قرار داد و در آن مشغول به کار شدم.»
الطاف استاد به حسینیه مادر سادات به اینجا ختم نشد و با معرفی ما به آقای «نصیری»، تأمینکننده ابزار و وسایل حرم امام رضا (ع)، نور دیگری به این خانه و حسینیه اضافه کرد؛ درحالیکه ما برای حسینیه سفارش در و پنجرههای آهنی معمولی دادهبودیم، آشنایی با آقای نصیری باعث شد ایشان از نمونه در و پنجرههای مسجد گوهرشاد برای حسینیه تهیه کند و به اینجا بیاورد.»
هرکس آمد، روضه بیبی (س) هدیه آورد
«درست است که در و دیوار خانه مرحوم شیروانی از 50، 60 سال قبل با مجالس فاطمیه انس گرفتهبود و با همین سابقه، هنوز هم هیئتهای قدیمی مانند بنی فاطمه (س)، اتفاقیون، جامعه مبلّغین و... در فاطمیه اول به اینجا میآیند، اما در طول ساخت بنای حسینیه، اتفاق عجیبی افتاد. از روزی که کلنگ بازسازی حسینیه را زدیم، تا روز افتتاح، شاید حدود 200، 300 روضه حضرت زهرا (س) در اینجا خواندهشد، آن هم بیآنکه ما برای این کار برنامهریزی کردهباشیم. ماجرا این بود که دوستان مرحوم شیروانی که اغلب واعظ و مداح بودند و دلشان میخواست بدانند سرنوشت این خانه بعد از فوت ایشان چه میشود، گهگاه به اینجا سرمیزدند. آنها وقتی میآمدند و متوجه میشدند ما برای عمل به وصیت آن مرحوم پیشقدم شدهایم و در خانه ایشان حسینیهای در حال ساخت است، همانجا در میان خاکها گوشهای مینشستند و به یاد آقای شیروانی روضه میخواندند و عجیب اینکه بر حسب اتفاق، همه آنها روضه حضرت زهرا (س) را میخواندند. اینطور است که باید بگویم پی و خشت این حسینیه با روضه بیبی دو عالم (س) بیمه شده است.»
صاحب دریادل و عارف این خانه اسرارآمیز، از این سرمایهگذاریهای پربرکت برای خانه کوچکش، فراوان انجام دادهبود. این را خاطرات امیر آشتیانی و همسنوسالانش میگوید: «آن وقتها هر موقع به دیدار مرحوم شیروانی میآمدیم، قبل از خداحافظی از ایشان میخواستیم برای عاقبتبخیریمان دعا کنند. ایشان برخلاف رویه معمول، مستقیماً برایمان دعا نمیکرد اما چیزی میگفت که خودش دستورالعمل عاقبتبخیری بود. میگفت: «من 60 سال است در این خانه، نماز شب و نماز صبح را بدون زیارت عاشورا بهجا نیارودهام.» ما اثرات و برکات این برنامه زیبا در زندگی حاج آقا را موقع ساخت حسینیه با همه وجود لمس کردیم. هر وقت کارهای حسینیه بهشکلی اسرارآمیز، راحت و بیدغدغه پیش میرفت، مرحوم پدرم میگفت: اینها همه از برکات همان زیارت عاشوراهاست...»
سنگ قبر 150ساله که بر دیوار حسینیه الزهرا(س) نصب شده است
راز سنگ قبر 150 ساله در حسینیه چیست؟
یکی از جاذبهها و اسرار حسینیه بیتالزهرا (س)، سنگ قبری است که روی یکی از دیوارهای حیاط خودنمایی میکند! از راز این سنگ قبر میپرسیم و حاج آقا با جوابش حسابی غافلگیرمان میکند: «وقتی نقشه بازسازی خانه مرحوم شیروانی را برای ساخت حسینیه طراحی میکردیم، تصمیم گرفتیم در قسمت آبانبار قدیمی خانه، یک آشپزخانه برای حسینیه درنظر بگیریم. اما کار که وارد مرحله اجرایی شد، با اتفاق عجیبی مواجه شدیم. موقع حفاری در قسمت آبانبار، 9 قبر پیدا کردیم که یکی از آنها دارای سنگ بود؛ همین سنگی که روی دیوار حیاط نصب شده است. روی این سنگ قبر نوشته شده: «مرحوم تراب، ولد محمد خان، شهر رمضان سنه 1281 قمری.» اگر با دقت به این سنگ قبر نگاه کنید، میبینید عکس تفنگ و کیسه باروت روی آن حکاکی شده است. بر همین اساس، به نظر میرسد صاحب قبر، یک فرد نظامی بوده است. بعد از این اتفاق، از مرحوم حجتالاسلام مهدی طباطبایی سئوال و کسب تکلیف کردیم. ایشان توصیه کرد قبر آن فرد را در همین فضا حفظ کنیم. مرحوم طباطبایی آن روز به نکته زیبایی اشاره کرد و گفت: خدا میداند این فرد چه کاری در زندگیاش کرده و چه سعادتی داشته که حالا بعد از 150 سال باید پیکرش در ورودی یک حسینیه دفن شود و هرکس به اینجا میآید، فاتحهای هم برای او بخواند.»
آبسردکن؛ هدیه «یِروان» ارمنی برای عذرخواهی از سقای تشنهلب
«کارهای حسینیه داشت نهایی میشد که یک روز پدرم گفت: یک آبسردکن برای حسینیه بخر به نیت پدر و مادر من. دوست دارم این هدیه من به خانه حضرت زهرا (س) و امام حسین (ع) باشد. از بازار برای این کار استعلام کردیم و بهترین تولیدکننده آبسردکن در کشور را پیدا کردیم که ازقضا یک شرکت ارمنی بود. مدتی از سفارش دادن ما گذشتهبود که فردی به نام مهندس «یروان» به حسینیه آمد و خود را نماینده آن شرکت معرفی کرد. آقای یروان همانطور که داشت فضا را برای نصب آبسردکن بازدید میکرد، از روی کنجکاوی پرسید: ببخشید! اینجا چه جایی است؟ مسجد است یا موزه یا...؟ در تعریف ماجرای حسینیه وقتی گفتم: اینجا خانه قدیمی یک فرد بزرگوار به نام آقای ابوالفضل شیروانی بوده و حالا داریم یک حسینیه در آن میسازیم، یکدفعه حالش دگرگون شد. با حالت خاصی گفت: به من اجازه میدهید چند دقیقه داخل حسینیه بروم و تنها باشم؟ وقتی بعد از چند دقیقه از شبستان حسینیه برگشت، چشمهایش از گریه سرخ شدهبود. با تعجب از علت این حال پریشانش پرسیدم اما بیآنکه چیزی بگوید، رفت.»
متولی حسینیه بیتالزهرا (س) مکثی میکند و لبخندبرلب در ادامه میگوید: «20 روز طول کشید تا راز یروان برایم برملا شد. روزی که سفارشمان را آورد، یکدفعه اشتیاقم فروکش کرد. با دلخوری گفتم: موسیو! شما که همه حسابوکتابهای ما را به هم ریختی! شما که دیدهبودید فضای حسینیه ما کوچک است. ما هم که سفارش آبسردکن یکشیره دادهبودیم. پس چرا آبسردکن 2 شیره آوردهای؟ یروان اما در عالم دیگری بود. در جوابم گفت: «از شما چه پنهان، من یک بیادبی، درواقع یک بدقولی نسبت به حضرت ابوالفضل (ع) کردهبودم. ما 9 سال بود ازدواج کردهبودیم و بچهدار نمیشدیم. به هر جور درمان که بگویید، متوسل شدهبودیم. پیش پزشکان خارج از کشور و حتی موسسه رویان هم رفتهبودیم اما نتیجه نگرفتهبودیم. دیگر زندگیمان داشت به ته خط میرسید. تا اینکه ماه محرم شد و مثل همیشه در محلهمان (مجیدیه) تکیهها و هیئتهای بزرگ و کوچک برپا شد.
کاشی های حرم حضرت ابوالفضل(ع) متعلق به سال1133 قمری که در حسینیه بیت الزهرا(س) نصب شده است
یکی از همان روزها همسرم گفت: از مسلمانان زیاد شنیدهام که خواستههایشان را از حضرت ابوالفضل (ع) میخواهند و ایشان هم مشکلاتشان را حل میکند. بیا ما هم به حضرت ابوالفضل (ع) متوسل شویم و از ایشان درخواست کنیم برای بچهدارشدنمان دعا کند. همین کار را کردیم و برای حضرت ابوالفضل (ع) نذر کردیم. باور نمیکردیم اما نذرمان قبول شد و خدا یک دو قلو به ما داد. اما اتفاق بدی که افتاد، این بود که من آنقدر گرفتار مشغلههای زندگی شدم که بهکلی نذرم را فراموش کردم. گذشت تا آن روز که به اینجا آمدم و نام ابوالفضل را از شما شنیدم. یکدفعه یاد بدقولی خودم درمقابل حضرت ابوالفضل (ع) افتادم. از اینجا که رفتم، تصمیم گرفتم جبران کنم. حالا این آبسردکن 2 شیره را به شکرانه تولد دوقلوهایم و برای ادای نذرم به این حسینیه هدیه میکنم.»
اینجا هنوز چراغ هیئتهای قدیمی روشن است
حاج آقا آشتیانی، پرده دیگری از زیباییهای حسینیه بیتالزهرا (س) را نشانمان میدهد و با اشاره به یک عکس قدیمی چشمنواز میگوید: «این یکی از عکسهای نادر هیئات مذهبی تهران قدیم و مربوط به «جمعیت حسینی» است که پدرم هم یکی از بنیانگذاران آن هیئت بود. آنها به دستور آیتالله مرعشی نجفی آن هیئت را پایهگذاری کردند. در این عکس که مربوط به سال 1336 است، پرچم جمعیت حسینی را هم میتوانید ببینید که از طرف آیتالله مرعشی نجفی به هیئت هدیه شد. مرحوم پدرم، مرحوم حاج مهدی ارضی (پدر حاج منصور ارضی) و آسید مهدی قوام در این عکس دیدهمیشوند. پدرم با شهید نواب صفوی و خلیل طهماسبی هم حشر و نشر و دوستی نزدیک داشت و در مجالس آیتالله کاشانی در پامنار هم مشارکت فعال داشت.
به توصیه مرحوم پدرم، از همان اول، مجالس عزاداری در حسینیه بیتالزهرا (س) به همان شیوه سنتی قدیمی انجام شد و هنوز هم در مجالس دهه فاطمیه، دهه اول محرم و سه شب احیا در ماه مبارک رمضان، مجالس عزاداری و دعا و مناجات را با همان سبک قدیمی و سنتی برگزار میکنیم.»
سهم همسایگان خانه مادر سادات، محفوظ است
«سعی کردهایم حسینیه را در مسیری قرار دهیم که تصور نشود به بنده یا گروه خاصی تعلق دارد. یعنی در برنامهریزی برای حسینیه طوری ریلگذاری کردهایم که بهصورت خودکار در آن کارهای خیر و عامالمنفعه انجام شود.» حاج امیر این را میگوید و یکبهیک مصادیق اثرگذاری این حسینیه در متن محله را برایمان میشمارد: «در روزهای فرد با کمک دانشگاه الزهرا (س) در محل حسینیه برای بانوان محله و بهویژه خانمهای جوان، کلاسهای مهارت زندگی برگزار میکنیم تا به آنها برای مدیریت صحیح زندگی و تعامل درست با همسرانشان کمک کنیم. خوشبختانه این طرح، بسیار موفق بوده و تا امروز 150 زوج جوان از آموزشهای آن استفاده کردهاند. روزهای پنجشنبه هم حسینیه در اختیار کودکان است و مربیان به آنها زبان، نقاشی و ... آموزش میدهند.
کتابخانه حسینیه بیتالزهرا (س) هم از 7 سال قبل، ظرفیت مناسبی را برای علاقهمندان مطالعه در محله فراهم کرده است. این کتابخانه بیش از 7 هزار جلد کتاب و حدود 400 عضو دارد. با توجه به اینکه تربیت فرزندان جامعه از خانواده و زیر نظر مادران شروع میشود، ما اینجا علاوهبر تدارک کتابهای مفید و مناسب برای بانوان محله، برای آنها کلاسهای آموزشی و جلسات مشاوره هم برگزار میکنیم.»
حاج ناصر تهرانی، مدیر داخلی حسینیه بیت الزهرا(س)
حاج «ناصر تهرانی» مدیر داخلی 73 ساله حسینیه هم در تکمیل صحبتهای حاج آقا آشتیانی میگوید: «کلاسهای احکام، تجوید و تفسیر قرآن ویژه بانوان بهطور مرتب در شبستان حسینیه برقرار است. علاوهبراین، ما از هیئتهای محلی هم حمایت میکنیم. هیئتهایی که فضایی برای فعالیتهایشان ندارند، به اینجا میآیند، ما شبستان را در اختیارشان قرار میدهیم و آنها هم با رعایت قواعد و شرایط حسینیه، با خیال راحت مراسم هیئتشان را همینجا برگزار میکنند.»
این حسینیه، 12 مراسم عروسی به خود دیدهاست!
از برکات آشپزخانه مدرن حسینیه بیتالزهرا (س) هم نباید غافل شویم. متولی حسینیه در این باره میگوید: «در این مطبخ پربرکت، شام عروسی زوجهای خاص را میپزیم؛ زوجهای تنگدست و بیخانمان و زوجهایی که وسعشان نمیرسد برای مراسم ازدواجشان ولیمه بدهند یا تالار بگیرند. ما نهتنها در آشپزخانه حسینیه بهتعداد 100 نفر مهمان برایشان شام عروسی تدارک میبینیم، بلکه در همین شبستان حسینیه هم با حفظ شئونات، برایشان مراسم عروسی میگیریم. هدفمان این است که این زوجها با نمک حضرت زهرا (س) زندگی مشترکشان را شروع کنند. خوب است بدانید تا امروز، 12 مجلس عروسی در حسینیه بیتالزهرا (س) برگزار کردهایم.»
روزشماری بچههای معلول ذهنی برای مهمانی شاد بیتالزهرا (س)
اما نمیشود از حسینیه بیتالزهرا (س) بگوییم و یادی نکنیم از حرکت انساندوستانه و زیبایی که برای حمایت از بچههای خاص در این خانه باصفا انجام میشود. حاج امیر آشتیانی میگوید: «ما با چند مرکز بهزیستی و یک شیرخوارگاه در تهران و یک مرکز خیریه در آشتیان که محل نگهداری 350 بچه معلول ذهنی است، همکاری داریم و در حد توان از آنها حمایت میکنیم. ما آنها را هم در حسینیه فراموش نکردهایم و فضای شبستان حسینیه هر سال در چند نوبت و بهمناسبت اعیاد در اختیار این فرزندان عزیز است. این بچهها و مربیانشان را به اینجا دعوت میکنیم، برایشان گروه ارکستر میآوریم و یک روز شاد و مفرح برایشان رقم میزنیم. مربیان میگویند وقتی بچهها در پایان این برنامه به آسایشگاه برمیگردند، آنقدر حالشان خوب است که تا چند روز نیازی نیست به آنها داروی آرامبخش بدهیم.
فقط هم این نیست. ما سالی دو نوبت هم این بچهها را به سفر مشهد و به پابوس امام رضا (ع) میفرستیم. علاوهبراین، با همکاری دو نفر از دوستانمان که ویلاهای بسیار شیک و مجهز در شمال دارند، سالی دو نوبت هم برای این بچهها سفر تفریحی به شمال ترتیب میدهیم.»
اعمالت تعیین میکند خانهات «حرم» میشود یا «زبالهدانی»
«بعد از فوت مرحوم شیروانی میشنیدیم بعضیها پچپچ میکنند که: عاقبت این خانه چه میشود؟ بنده خدا حاج آقا که کسی را نداشت. اصلاً نکند پیکرش بر زمین بماند!... اما به خواست خدا مراسم تشییعی برای او برگزار شد که برای علما نشدهبود و خانهاش و یادش در زمانهای ماندگار شد که بسیاری از افراد ثروتمند این شهر با اموال و فرزندان بسیار، بعد از مراسم هفتم و چهلم فراموش میشوند و دیگر حتی کسی خیراتی برایشان نمیدهد.» متولی حسینیه بیتالزهرا (س) که عاقبتبخیری آن مرد خدا و سرنوشت زیبای خانه او را به چشم دیده، میگوید: «در فضای پشت حسینیه یک خانه ورثهای قرار دارد که سالهاست کسی در آن زندگی نمیکند. در هنگام ساخت حسینیه به فکرمان رسید با مالک این ساختمان وارد مذاکره شویم و اگر میسر شد، این خانه را بخریم و فضای شبستان حسینیه را توسعه بدهیم. اما تیرمان به سنگ خورد چون مالک آن خانه به هیچ طریقی حاضر به معامله با ما نشد و گفت: این خانه را خراب میکنم اما به حسینیه نمیدهم! اینجا اگر حسینیه شود، صدای بلندگویش مردم را اذیت خواهد کرد. من برای خودم دشنام نمیخرم!
خانه متروکه در مجاورت حسینیه بیت الزهرا(س)
این ماجرا گذشت تا روزی که برای مراسم «تربتگذاری» ستونهای حسینیه با تربت سیدالشهدا (ع)، از حاج منصور ارضی، مداح اهل بیت (ع) دعوت کردیم. حاج آقا وقتی به اینجا آمد، ساختمان متروکه مجاور حسینیه نظرش را جلب کرد و گفت: چرا این خانه را نمیخرید و به ملک حسینیه اضافه نمیکنید؟ گفتم: حاج آقا! برای این کار اقدام کردهایم اما هرچه از صاحب این ملک درخواست کردیم ملکش را به ما بفروشد، قبول نکرد و گفت: ملکم را به حسینیه نمیدهم. حاج منصور تا این را شنید، خیلی جدی گفت: دیگر حق نداری در این زمینه با او صحبت کنی. بگذار خدا خودش سرنوشت این دو خانه را معلوم میکند. گذر زمان مشخص میکند سرنوشت این دو خانه چه میشود؛ اینجا حرم میشود و آن خانه، زبالهدانی.
و همانی شد که حاجی گفتهبود. همه دیدند در این سالها، خانه مرحوم شیروانی، محل برگزاری مجالس اهل بیت (ع) و اجتماع دوستدارانشان شد و در مقابل، آن خانه به خرابهای پر از زباله و موش و... تبدیل شد. همه ورثه مالک به خارج از کشور رفتهاند و کسی سراغی از این خانه نمیگیرد. صاحب هر دو خانه، از دنیا رفتهبودند و در ظاهر، صاحب آن خانه، کلی اموال و ثروت و چندین فرزند داشت اما مرحوم شیروانی، نه مالی داشت و نه فرزند و وارثی و جز خدا و اهل بیت (ع)، هیچکس را نداشت. اما حالا سرنوشت دو خانه، قابل مقایسه نیست.»
لبخند حاج امیر آشتیانی نشان میدهد حکایت این دو خانه هنوز ادامه دارد. او نفسی تازه میکند و در پایان میگوید: «به برکت وجود مولا امیرالمؤمنین (ع) و عنایتی که به ما شد، مدتی قبل با کمک یکی از خیران عزیز، توانستیم بالاخره آن خانه متروکه را بخریم و انشاالله در آینده نزدیک، عملیات بازسازی آن خانه و الحاقش به فضای شبستان حسینیه را شروع خواهیم کرد.»