۰۳ آذر ۱۴۰۳ ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۰۷ : ۰۳
عقیق:عفاف در کنار حیا عناصری به هم پیوستهاند که خداوند آن را در وجود تمام انسانها نهادینه کرده است از این جهت هر فردی به صورت ذاتی میداند که مسیر رستگاری و کمال معنوی در گام اول، در گروی التزام به این خصلتهای نیکوست؛ چرا که وجود این دو عنصر به هر فردی، تعالی روحی و عزت نفس میبخشد و در مقابل، هر مقدار این عناصر در انسان کاهش یابد، موجب تنزل روحی و شخصیتی وی میشود. به همین مناسبت، به سراغ عبدالحمید قدیریان مدیر مرکز مطالعات راهبردی حوزۀ هنری و از کارشناسان حوزه حجاب و عفاف در مستند «حجاب راه رستگاری» که در ایام ماه مبارک رمضان از شبکه یک سیما پخش شد، رفتیم تا با وی در این باره گفتگویی داشته باشیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید:
چرایی حجاب باید مبتنی بر قرآن به جامعه ارائه شود
* مدتهاست در جامعه شاهد تقلیل ارزشی والا همچون حجاب و عفاف هستیم. به نظر شما آیا با نظامیگری (ابزار حکومتی) میتوان در جامعهای ارزشها به ویژه ارزشی همچون حجاب را حاکم یا حتی حذف کرد. این در حالی است که سالها پیش وقتی رضاشاه با اجبار میخواست حجاب را در جامعه ایران حذف کند، موفق نشد.
وقتی عملی بر مبنای درست آن بنا نشود، به سرانجام نخواهد رسید. هرگاه مفاهیم الهی، در بُعدِ اجرا دچار اعوجاج میشوند، باید نتیجه بگیریم که مفهوم را درست درک نکردهایم. موضوع حجاب و امثال آن، یکی از همین نوع مفاهیم است. چهل سال است که حجاب برای نظام اسلامی ما حکم پاشنه آشیل را پیدا کرده است، ولی متفکرین و مسئولان فرهنگی ما همچنان مفهوم صحیح حجاب که مبتنی بر قرآن باشد را ارائه ندادهاند و صرفاً در بعد اجرا و لایهی ظاهری، آن هم در سطحیترین نوع آن، یعنی اکتفا و اجبار به یک پوشش سطحی، خود را مکلّف به ادای تکلیف میدانند و به تبع آن، مظلومترین مسئولین نظام در این عرصه یعنی مسئولین انتظامی که باید کمکاری سایر مسئولین را جبران کنند، مجبور هستند برای تحقق این تکلیفی که مسئولین فرهنگی آن را تکلیف کردهاند، وارد میدان شوند و آخرین لایهی رفتاری برای تحقق هر موضوع ارزشی یعنی برخورد انتظامی را به اجرا بگذارند. حال آنکه اگر مسئولین فرهنگی جامعه به صورت صحیح به وظیفهشان بپردازند، به ندرت نیاز به چنین برخوردی احساس خواهد شد.
از سوی دیگر، منش سیاسیون در طول سالهای گذشته به گونهای بوده که صرفاً برای مُحِقّ نشان دادن خود، جامعه را جناحی کرده و از موضوعات دینی برای پیشبرد اهداف و منویات نفسانی خود استفاده کردهاند. این موضوع بهقدری شایع شده، که هر گاه از یکی از ارزشهای الهی صحبت به میان میآید، جامعه جوان ما به جای نگاه ارزشی به آن، نگاه سیاسی دارند و آن را ابزاری برای پیشبرد قدرت و سیاست تلقی میکنند. این باور جامعه جوان ما باعث میشود تا ایشان جایی برای معارف اصیل قرآنی در ذهن خود باز نکنند.
نگاه قرآن در مفهوم حجاب با آنچه در جامعه مطرح میشود، تفاوت چشمگیری دارد
* با توجه به اینکه شما از جمله هنرمندانی هستید که در خلق آثارتان مدتها مطالعات قرآنی و پژوهشی انجام میدهید، میخواهیم برایمان از چگونگی دعوت به حجاب و عفاف در قرآن کریم برایمان بفرمایید.
نگاه قرآن در مفهوم حجاب، بسیار با چیزی که ما مطرح میکنیم، متفاوت است. در نگاه قرآنی، ارزشهای الهی همگی جنسی آسمانی دارند و خداوند با ایجاد آیات متعدد، ما را دعوت به ارتفاع گرفتن و سِیر در آسمانها میکند تا به سوی آن حرکت کنیم و در آن مستقر شویم. در این صورت آن را نشان رستگاری میخواند. اگر علما، متفکرین، مسئولین فرهنگی و دلسوزان اجتماعی میتوانستند ارزش و جایگاه آسمانی شدن را در جامعه به گونهای مطرح کنند که فرهنگ آن ایجاد شود، دیگر برای بیان مفاهیم الهی دچار مشکل نمیشدند. طبیعی است در جامعهای که رسانهها و مدیران آن، دعوت به دنیادوستی و دنیاپرستی کرده و کلام سخنرانان آن کمتر بوی روحانیت دهد، تقید به احکام و ارزشهای الهی، حکم قرار گرفتن در قفس را پیدا کند و کار سخت شود.
خداوند در آیه 29 أحزاب خطاب به زنان میفرماید: «وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظیماً» اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرت هستید، پس به راستى خدا براى نیکوکاران شما، پاداش بزرگى آماده گردانیده است». خداوند در سوره احزاب اعمالی را برای زنان پیامبر مطرح میکند که سه مورد از آن اعمال، در حیطه مفهوم حجاب است. به عبارت دیگر میفرماید، اگر کسی بخواهد قرب به خدا و رسولش پیدا کند و در آخرت رستگار شود و در زمره آسمانیان قرار گیرد، باید اعمالی را انجام دهد تا برآیند آن اعمال، راه رسیدن به آسمان را برای او هموار کند و شخص را در زمان زندگی در دنیا، آسمانی کند.
یکی از نکات ظریفی که از دید ما مغفول مانده این است که دینداری و انجام احکام دینی را صرفاً برای آخرت معنا کردهایم و هیچ سخنی از استفاده از دین و بهره بردن از نعمات خاصه الهی در زمان حیات دنیا نگفتهایم. به تعبیری ما «دین نقد را کنار گذاشتهایم و دین نسیه و بهرهمندی در آخرت» را انتخاب کردهایم. این نوع نگرش، هم با حقیقتِ دین منافات دارد و هم انگیزه حرکت را از انسان میگیرد. مخصوصاً در این دنیای پر فتنه و آلوده به مفاهیم الحادی، این نوع نگرش، انگیزه دینداری را به راحتی از انسان میگیرد.
* به نظر شما چگونه میتوان مردم را به ارزشی مثل حجاب و عفاف دعوت کرد؟
واقعیت این است که ما از دین و مفاهیم آن، تنها بخش کوچکی را ملاک دینیات خود قرار دادهایم و جامعه را مجبور به اطاعت از آن بخش کوچک کردهایم. ما در ارتباط با حجاب فقط تأکید و اجبارمان بر این است که باید افراد و به طور خاص زنان، دارای چادر یا روسری باشند و هیچگاه «چرایی» این موضوع را برای ایشان بهصورت قرآنی و روایی، بیان نکردهایم. اینکه گفته شود «چون خدا فرموده، باید این کار انجام شود»، بدترین نوع دفاع از این دستور دینیِ ربالعالمینِ حکیم و مهربان و تمام دینیات بیان شده از جانب اوست. اگر معنا و مفهوم دینِ الهی، «آداب بهرهمندی از حریم الهی» است.
مسئولان فکری و فرهنگی کشور در ارائه مفهوم صحیح حجاب کوتاهی کردند
افراد باید از رعایت حجاب بهرهمند شوند، همانگونه که باید از خواندن نماز و گرفتن روزه و انجام سایر دینیات، بهرهمند شوند و مسئولیت تبیین و توضیح این بهرهمندی، دقیقاً بر عهده مسئولین فرهنگی و فکری جامعه است که به نظر میرسد در انجام این وظیفه بسیار کوتاهی شده است. مسئولین فکری و فرهنگی ما کمتر به تبیین هدف از زندگی انسان میپردازند. جوان ما و بلکه آحاد ملت ما، اگر هدف یا تبیینی از هدف زندگی خود نداشته باشند، دلیلی نمیبینند تا بعضی رفتارها را انجام دهند، ولو اینکه گفته شود: «دستور خداوند است». وقتی انسان هدف از برنامه زندگی خود را بداند، در راستای تحقق آن و دستیابی به آن حاضر است رفتارهای متنوعی را انجام دهد که در صورت نبود آن هدف، ضرورتی برای انجام آن رفتار برای فرد وجود ندارد.
* پس شما معتقدید باید به گونهای رفتار کرد که افراد خودشان ضرورت حجاب را درک کنند و به سوی آن کشیده شوند.
بله همینطور است، اجازه دهید این موضوع را در قالب یک مثال عرض کنم. برای یک آتشنشان که هدف از کار خویش را میداند، پوشیدنِ لباس آتشنشانی با تمام سختیاش، ضروری و لازم به نظر میرسد و او برای حفاظت و حراست از خویش با رضایت کامل اقدام به این عمل میکند و اگر بخواهید او را از پوشیدن لباس نهی کنید، به هیچوجه زیر بار نمیرود، بلکه او اصرار و درخواست دارد که این لباس را بر تن کند، زیرا او نجات و صحت و سلامت خود را در گرو پوشیدن این لباس میداند. حال آنکه اگر از فردی که آتشنشان نیست، خواسته شود لباس آتشنشانان را بر تن کند، بسیار طبیعی است که زیر بار نرود و مقاومت کند، زیرا این درخواست شما، برای او بسیار نابجا به نظر میرسد.
* آیا شما بر این باور هستید که برای جوانان و بلکه عموم مردم، هدف از رعایت حجاب به خوبی و آنطور که مطلوب اهل بیت (ع) بوده، تبیین نشده است.
دقیقاً همینطور است، ما با مفهوم حجاب کاری کردهایم که وقتی از آن صحبت میشود، تنها تصویر چادر و روسری در ذهن مخاطب نقش میبندد. متأسفانه ما در مورد اکثر مفاهیم و ارزشهای الهی اینگونه رفتار کردهایم و آنها را صرفاً در بعد عمل و ظاهر، مطرح کرده و لازمالاجرا دانستهایم، در صورتی که همه مفاهیم الهی، در راستای هدفی به نام رشد بشر، معنا و جایگاه و ضرورت پیدا میکنند.
* به نظر شما چرا برخی حجاب را یک ارزش و امری دوست داشتنی و برخی نیز حجاب را امری ناپسند تلقی میکنند؟
در پاسخ این سؤال باید عرض کنم که همه مفاهیم الهی دارای روح هستند و اگر به روح آنها توجه نشود، شیرینترین مفاهیم الهی نیز شاید بسیار تلخ به نظر برسد و مانند خاری در گلو جلوه کند. باید توجه داشت که دین دارای فضایی سه بعدی است که ما تنها دو بعد از آن را مطرح میکنیم و از بعد سوم آن که همان روح مفاهیم دینی است، سخنی به میان نمیآوریم.
مثلاً ما مفهوم حجاب را حداکثر از بُعد فقهی، امنیتی و اجتماعی مطرح کردهایم و کمتر به سایر ابعادِ چراییِ آن پرداختهایم که خداوند بر اساس آنها ما را دعوت به عفاف و حجاب میکند. به طور کلی وقتی ما بُعد سوم دین را که همان آسمان دین و روح دین است، از مفاهیم دینی جدا میکنیم، احکام دینی، حکم قفس پیدا میکنند و اصرار بر این نوع دینداری، مومنین را از مسیر خارج کرده و به ناکجاآباد میکشاند. رفتار روحانیون مسیحی در قرون وسطی، نشان از افراط در این نوع نگاه دارد. که البته این نوع رفتار، سرمنشاء انحرافات و دینگریزی مردم در قرون بعد آن شد.
متأسفانه آنقدر سطح فرهنگ را پایین آوردهاند که فراموش کردهایم خداوند به عنوان رب العالمین برای مخلوقاتش برنامه دارد. اگر از این بُعد نگاه میکردیم، شاید جایگاه بسیاری از ارزشها را متوجه میشدیم. اگر این باور را میداشتیم که خداوند به عنوان ربالعالمین، در طی قرون متمادی با ارسال رسولان و قرار دادنِ پیامبران، برای به سرانجام رساندن عالم و هدایت مخلوقات خویش، به خصوص انسان که جایگاه خلیفهاللهی را برای او پسندیده، برنامه دارد، اگر این باور را میداشتیم که به استناد بسیاری از آیات قرآن، مسیر این برنامه خداوندی به سوی ظهور بودهو از اولین اهداف این مسیر، ظهور صفات افراد است که از جنس آسمانهاست! اگر میدانستیم که یکی از مهمترین وجوه برنامهی خداوند رئوف و رحیم، ارسال و بیان یک روش تربیتی است که محصول آن، این است که انسانها از جنس آسمانها شوند، در این صورت شاید بهتر میتوانستیم فهم کنیم که هر حکم دینی یک ابزار و یا مَرکَبی برای حرکت به سوی آن غایتی است که خداوند مدنظر دارد و این حقیقت را میفهمیدیم آن کسی که به واسطهی انجام رفتارهای دینی ما، ذینفع حقیقی خواهد بود، خودِ ما هستیم و خداوند که خالق کل شئ است نیازی به دینداری و اطاعت و عبادت ما ندارد.
اساساً تمام دینیّات مطرح شده از سوی خداوند برای رشد انسان است، لذا دینیّات، منّت و محبتی از جانب اوست. خدای مهربان میتوانست این دینیّات را برای انسان ارسال نکند و در معرض انسان قرار ندهد، اما مهربانی و رحیمیت او اجازه نمیداد که انسان را از آداب رشد و ارتفاع گرفتن محروم کند. از این رو خداوند در جایجای قرآن، با تبیین مقولات عالم، روشهای بهرهمندی از حریم خود را در قالب دینیّات برای انسانها مطرح میکند تا انسانها به سهلترین و سریعترین صورت، راه رشد را بپیمایند.
به عنوان مثال، در همین موضوع حجاب وقتی انسان به آیات سوره اعراف نگاه میکند، میبیند خداوند در همان گام اول و در همان ابتدا، دشمنِ انسان را به او معرفی میکند و پس از اغوا شدن آدم و حوّا (ع)، خطاب به ایشان با بیان این عبارت که «أَ لَمْ ... أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ مگر ... به شما نگفتم که شیطان برای شما دشمنی آشکار است»، شیطان را دشمن انسان میخواند، دشمنی که انسان نباید نسبت به او بیتفاوت باشد، بلکه باید او را دشمن بگیرد. در همان مجموعه آیات، مشاهده میکنیم که خداوند اشاره عجیبی دارد و میفرماید: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان نمایان گرداند» یعنی هدف شیطان از اغوای آدم و حوّا(س) و خوردن از آن درخت، این بود که ایشان را عریان کند و پیکرهای ایشان بر ایشان آشکار شود و این آغازی برای خروج از بهشت و شروع اذیتها و گرفتاریهای ایشان بود.
عریانی، یکی از قویترین ابزارهای شیاطین است
جالب است! در ادامه هم توصیهای برای ما فرزندان آدم(ع) دارد. میفرماید: «یا بَنی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ یَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِیُرِیَهُما سَوْآتِهِما» اى فرزندان آدم، زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیاندازد؛ چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند، تا پیکرهایشان را بر آنان نمایان کند. در این آیه نیز خداوند برای اینکه انسان در مسیر طولانی رشد به زحمت نیافتد و دچار فتنه شیاطین نشود، او را نسبت به فتنه عریانی به عنوان یکی از قویترین و قدرتمندترین ابزار شیاطین آگاه میکند. چراکه اگر انسان دچار این فتنه شود، از جایگاه ارزشی و آسمانیاش اخراج شده و هبوط میکند.
برنامه شیطان در حیازدایی را باید از ماجرای هبوط آدم (ع) آغاز کرد
در حقیقت شیطان با این کارش، قصد زدنِ حیا و عفت در وجود فرزندان آدم (ع) را داشت. حیا و عفاف که در حقیقت همان رعایت حریمها و حدّ و حدودهاست، مانند درختی است که «حجاب»، ثمره و میوه آن است. کسی که دنبال ایجاد فضایی برای رشد و ارتقاء عفت و حیا نباشد و در عوض فشار بر روی پوشش ظاهری و چادر و روسری بیاورد، اساساً با این مقوله بیگانه است. انتظار میوه دادن از درخت خشکی که باغبان به آن رسیدگی نمیکند، انتظاری بسیار بیهوده و دور از عقل است.
وقتی در رسانه ما برنامههایی ساخته و پخش میشود که بیننده جوان را از مقوله حیا دور میکند، وقتی تصویر پسران و دختران جوان و مردان و زنان در برنامههایی دیده میشود که حریمها را رعایت نمیکنند و به راحتی در کنار یکدیگر مینشینند، میخوانند، میخندند و مسابقه میدهند و گپ و گفت صمیمانه دارند، وقتی حریمی به نام محرم و نامحرمی در بین ایشان نگه داشته نمیشود، دیگر زیاد فرقی نمیکند که این افراد در پوشش چادر و یا غیر چادر باشند، زیرا این رفتارها و این عدم رعایت حریمها، باعث از بین رفت حیا و عفاف در بین ایشان میشود و این یعنی آغاز عریانی و بیحجابی و در واقع یعنی آغاز خشک شدن درختی که ما انتظار ثمره و میوهی حجاب را از آن داریم.
اگر حیا نباشد، انسان به ارتفاعات و حریمهای ارزشی آسمانها راه داده نمیشود و به تبع، ارزش و جایگاه آسمانی شدن را فهم نخواهد کرد. همانگونه که شما هم اگر بخواهید میهمانانی را به خانه خود دعوت کنید، یقیناً دقت میکنید فردی را دعوت نکنید که بیحیا باشد و حدّ و حدود را رعایت نکند. پس یقیناً آسمان که حریم پاک خداوندی است، جایگاهی نیست که ملائک، هر بیسر و پایی را به آن راه دهند. هر چند که فرد بیحیا که عفیف نباشد، عملاً آلوده به دنیا شده و این آلودگی او را سنگین میکند و به این ترتیب دیگر خود او نیز قادر به پرواز و اوج گرفتن در آسمانها نخواهد بود و از نعمات خاصهای که خداوند در دنیا برای کسانی قرار داده که آسمانی شدهاند، بهره نخواهد برد.
داشتن اینگونه منظر نسبت به ارزشهای الهی و از جمله رعایت حجاب، به انسان امید میدهد و انسان خود را مکلّف به تقید نسبت به ارزشها میکند، مانند همان آتشنشانی میشود که برای رفتن به درون آتش و یا جراحی که برای رفتن به درون اتاق جراحی و یا غواصی که برای رفتن به اعماق دریا و دستیابی به هدف خویش، لزوم پوشیدن لباس آتشنشانی و جراحی و غواصی و امثالهم را از همه بیشتر درک کرده و اصرار به استفاده از آن دارد.
مصاحبه و تنظیم: امیرمحسن شیخان
منبع:تسنیم