۰۶ آذر ۱۴۰۳ ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۲۶ : ۱۵
عقیق:خداوند بر اساس برنامه آفرینش و در سیر کمال بشریت، انسان را در صحنههای گوناگون زندگی میآزماید؛ از این رو عمر انسان سراسر آزمایش الهی است و در مراحل مختلف زندگی خواسته یا ناخواسته، آزمونهای پی در پی را پشت سر میگذارد. آیات متعددی از قرآن حاکی از ابتلای انسان در صحنههای مختلف زندگی است. از جمله اینکه در آیه35 سوره انبیاء فرمود: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُون؛ هر کسى چشنده مرگ است و ما شما را [چنانکه سزاوار است] به خیر و شر [ که تهیدستى و ثروت، سلامت و بیمارى ، امنیت و بلاست ] آزمایش مىکنیم و به سوى ما بازگردانده مىشوید.
بر اساس منابع دینی انسانها گاهی با مال و جان و گاهی با حوادث طبیعی مثل سیل، زلزله، قحطی و ... مورد آزمون الهی قرار میگیرند تا در این فرآیند به نقصانهای ایمانی، اخلاقی و رفتاری خویش پی ببرند؛ چرا که نوع بشر با قرارگیری در صحنههای سخت زندگی خصلت درونیاش آشکار میشود؛ حال یا با صبر و استقامت در صدد رفع آن بر میآید و یا بیتفاوت از کنار آنها عبور میکند.
اما گاهی افراد با صفات نهفته در وجودشان مورد ابتلا قرار میگیرند؛ منتها وجه تمایز این نوع آزمون با آزمونهای قبلی اینگونه است که فرد ممکن است در تشخیص آن با چالش مواجه شود به گونهای که در وهله اول توانایی تشخیص آن را نخواهد داشت. به عنوان مثال عمده انسانها وقتی به نعمتی دست مییابند، دچار نوعی سرمستی شده و به طور قطع در بلندمدت تبدیل به غرور و خودبرتربینی میشود. یا حتی ممکن است افراد به دلیل خصلتهای خوبی که خداوند در وجود ایشان به ودیعه نهاده است، بدون اینکه ابراز کنند، از درون دچار خودبرتربینی شوند. امیرالمؤمنین (ع) در یک روایت به مصادیق دیگر این نوع از ابتلائات اشاره میکند. حضرت در این روایت فرمود:
چه بسا کسى که با نعمتهایى که به او رسیده، به دام افتد و دچار استدراج شود (یعنی به تدریج به سوی عمق رذالت پیش رود)؛ کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ
و چه بسیار کسی که چون خداوند گناهانشان پوشیده دارد، مغرور شوند؛ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ
و چه بسیار کسانی که خداوند نام نیکشان را بر زبانها اندازد و فریفته شوند؛ وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ
خداوند کسى را همانند آنکه مهلتش داد، مورد آزمایش قرار نداد؛ خداى عزّ و جلّ فرماید: «ما فقط به ایشان مهلت مىدهیم تا بر گناه خود بیفزایند» [سوره آل عمران (3)، آیه 178] وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْما. (حکمتی از نهجالبلاغه؛ تحف العقول، النص، ص203)
این چهار نعمتى که امام علیهالسلام در این گفتار حکیمانه به آن اشاره کرده (احسان پروردگار، پوشاندن خطاها، ذکر خیر بر زبان انسانها و مهلت دادن) قدر مشترکى دارد و آن این است که همه اینها در لباس نعمت است؛ اما در بسیارى از افراد سبب غفلت مىشود.
جمله اول اشاره به افراد طغیانگر و فاسد و مفسدى است که خداوند به آنها نیکى فراوان مىکند و ناگهان همه را از آنها مىگیرد تا مجازاتشان دردناکتر باشد.
جمله دوم اشاره به کسانى است که خدا بر اعمال زشت آنها پرده مىافکند اما آنها به جاى استفاده از این ستر الهى، مغرور مىشوند و به کارهاى خلاف خود همچنان ادامه مىدهند و ناگهان خداوند پرده را بر مىافکند و آنها را رسوا مىسازد.
جمله سوم اشاره به کسانى است که ذکر خیر آنها بر زبان همه مردم جارى مىشود و اینها براثر آن غافل مىگردند و این غفلت سبب انحراف آنان مىشود، ناگهان خداوند وضع آنها را آشکار مىسازد و ذکر خیر تبدیل به ذکر شر مىشود.
جمله چهارم اشاره به کسانى است که کارهاى خلاف انجام مىدهند؛ ولى خداوند همچنان به آنها مهلت مىدهد؛ اما این مهلت الهى نهتنها سبب بیدارىشان نمىگردد بلکه بر غفلت آنها مىافزاید و ناگهان خداوند مهلت را از آنان مىگیرد و چنان مبتلایشان مىسازد که رسواى خاص و عام شوند.
پی نوشت:
پیام امام امیر المؤمنین (شرح و تفسیر نهج البلاغه) ـ آیتالله مکارم شیرازی