۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۵۷ : ۲۱
عقیق:شيطان كه از طايفه جن است و با فرشتگان متفاوت است .
آيات قرآن و روايات اهلبيت(ع) فرشتگان را از زاويههاي مختلف توصيف كردهاند كه ما در دو محور جنس فرشتگان و ويژگيهاي فرشتگان پاسخ را ارائه ميكنيم:
ا: جنس فرشتگان:
از امام صادق(ع) حكايت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.»(1)
از حضرت علي(ع) نقل شده كه در مورد ملائكه فرمودند: «آن ها نه در صلب پدران جاي ميگيرند و نه در رحم مادران و نه خلقت شان از ماء مهين است.»(2)
باز از حضرت حكايت شده كه: «پي در پي آمدن شبها و روزها در آن ها تغييري ايجاد نميكند.»(3)
از برخي روايات به دست ميآيد كه:
1. ملائكه موجوداتي هستند منزه از ماده جسماني، چون ماده جسماني در معرض زوال، فساد و تغيير است، همچنين كمال در ماده، تدريجي است از مبدا حركت ميكند و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتي برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولي ملائكه اين طور نميباشند.(4)
2. در روايات گاهي ديده ميشود كه جبرئيل مثلاً به صورت فلان انسان بر پيامبر(ص) نازل ميشد كه اين از باب تمثّل است؛ به اين معنا كه ظهور ملائكه براي بيننده به صورت بشر است نه اينكه ملك، بشر بشود بلكه تمثل به اين معناست كه چيزي به صورت چيز ديگر ظاهر شود مثلاً در سوره مريم آيهي 19 ميفرمايد: «فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِياً» كه جبرئيل خود را به صورت بشري براي حضرت مريم(س) ظاهر كرد ،يعني جبرئيل در ظرف ادراك ايشان به آن صورت محسوس شد، نه اينكه واقعاً هم به آن صورت درآمده باشد؛ بلكه خارج از ادراك وي صورتي غيرصورت بشر داشت.(5)
3. اينكه در روايات حكايت شده كه ملائكه از نور خلق شدند، اين احتمال ميرود كه ممكن است از يك اشعهي غيرمرئي خلق شده باشند، چون نور فقط به اين نور محسوس اطلاق نميشود، بلكه اشعههايي در اين عالم هستند كه نورند، ولي با چشم ديده نميشوند(6) و البته اين نكته نيز قابل توجه است كه به مقولاتي از قبيل علم، عقل، ايمان و قرآن هم نور اطلاق شده است(7).
4. محل فرود ملائكه وحي، قلب مبارك رسول الله(ص) ميباشد. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ»(8) كه علامه طباطبائي در تفسير الميزان ذيل اين آيه مينويسند:
منظور از قلب در كلام خداي تعالي «جان و نفس» آدمي است . رسول خدا(ص) در همان حالي كه به او وحي ميشد، هم ميديد و هم ميشنيد، اما بدون اينكه دو حس بينائي و شنوائياش به كار بيفتد، همچنان كه در روايت آمده، كه حالتي شبيه به بيهوشي به حضرت دست ميداد،(9) پس همان طور كه ما شخصي را ميبينيم و صدايش را ميشنويم، ايشان فرشته وحي را ميديد و صدايش را ميشنيد اما بدون اينكه دو حس بينائي و شنوائي مادي خود را چون ما به كار گيرد. اگر رؤيت و شنيدن حضرت در حال وحي مثل ديدن و شنيدن ما بود، پس بايد آنچه ميديد و ميشنيد، ميان او و ساير مردم مشترك باشد . اصحابش هم فرشته وحي را ببينند و صدايش را بشنوند و حال آنكه گاهي اصحاب حضور داشتند و فرشته وحي نازل ميشد ولي آن ها چيزي احساس نميكردند(10).
ديدن ملائكه مستلزم اين است كه عالم غيب فرشتگان مبدل به عالم شهود (ماده) شود، زيرا نفوس مردمي كه در عالم ماده گرفتارند و به عالم طبيعت دل بستهاند، طاقت مشاهدهي ملائكه را ندارند، زيرا عالم مردم دنيا با عالم فرشتگان متفاوت است . قرار گرفتن در عالم فرشتگان جز به اين ممكن نيست كه از عالم ماده به ماوراي ماده منتقل شوند(11).
5. قرآن كريم ميفرمايد: «ستايش مخصوص خداوندي است آفريننده آسمانها و زمين، كه فرشتگان را رسولاني قرارداد داراي بالهاي دو گانه و سه گانه و چهار گانه، او هر چه بخواهد در آفرينش ميافزايد...»(12).
اينكه قرآن ملائكه را داراي بال معرفي ميكند، به اين معناست كه فرشتگان نيز مجهز به چيزي هستند كه با آن از آسمان به زمين و از زمين به آسمان ميروند. كه قرآن نام آن چيز را جناح = بال گذاشته ، نامگذاري مستلزم آن نيست كه بگوئيم ملائكه دو «بال» نظير «بال» پرندگان دارند كه پوشيده از «پر» است.
همان طور كه واژه «عرش»، «كرسي» و «قلم» كه در مورد خداوند به كار ميبريم نميگوييم آن ها نظير عرش و كرسي و قلم ما ميباشند.(13)
آري بال داشتن ملائكه و تعداد آن كنايه است از قدرت طيران و پرواز ملائكه.
جمعبندي:
صاحب نظران در مورد جنس ملائكه مطالب گوناگوني بيان كردهاند. گروهي ملائكه را جسم لطيف(14) و گروهي ملائكه را مجرد(15) ميدانند.
برخي بزرگان بين اقوال را چنين جمع ميكنند و مينويسند:
براي ملائكه اصناف فراواني وجود دارد كه بسياري از آن ها مجردند . بسياري از آن ها جسماني برزخي ميباشند. در ادامه موجودات ملكوتي را به دو قسم كلي تقسيم ميكند:
يكي آنكه به عالم اجسام تعلق ندارد و ديگر آن كه به عالم اجسام تعلق دارد. آن دسته كه تعلق به عالم اجسام ندارد ،دو قسم است:
يك قسم آن كه مستغرق در جمال جميل و متحير در ذات جليل ميباشند و از ديگر خلائق غافل و به ديگر موجودات توجه ندارند.
قسم دوم آنان هستند كه خداي تعالي آنان را واسطههاي رحمت وجود خود قرارداده ، اين طايفه را نيز اهل «جبروت» گويند و رئيس آنها، روح اعظم است.(16)
با اوصافي كه براي ملائكه ذكر شده، بدون شك نميتوانند از ماده كثيف عنصري باشند، ولي مانعي ندارد كه از اجسام لطيفي آفريده شده باشند، اجسامي فوق ماده معمولي كه با آن آشنا هستيم.
اثبات «تجرد مطلق» براي فرشتگان حتي از زمان و مكان و اجزا كار آساني نيست. تحقيق در مورد اين موضوع فايده زيادي در بر ندارد، مهم آن است كه ما فرشتگان را به اوصافي كه قرآن و روايات مسلم اسلامي توصيف كرده بشناسيم . آن ها را صنف عظيمي از موجودات والا و برجسته خداوند بدانيم بيآنكه مقامي جز مقام بندگي و عبوديت براي آن ها قائل باشيم.(17)
ب: ويژگيهاي فرشتگان
آيات فراوانى از قرآن كريم درباره صفات، ويژگىها، وظايف و مأموريتهاى ملائكه سخن مىگويد حتى قرآن، ايمان به ملائكه را در رديف ايمان به خدا و انبيا و كتب آسمانى قرار داده است. (بقره / 285) و اين دليل بر اهميت اين موضوع است.
اينك برخى از ويژگىهاى ملائكه كه در قرآن آمده را بر مىشماريم:(18)
1. فرشتگان موجودات عاقل و باشعورند و بندگان گرامى خدا هستند. (انبيا / 26)
2. سر بر فرمان خدا دارند و معصيت نمىكنند. (انبيا / 27)
3. وظايف مهم و متنوعى از سوى خدا بر عهده دارند از جمله:
گروهى حاملان عرشند. (حاقه / 17)
برخى مدبرات امرند. (نازعات / 5)
گروهى فرشتگان قبض ارواحند. (اعراف / 37)
بعضى مراقبان اعمال بشرند. (انفطار / 10 - 13)
عدهاى حافظان انسان از خطرات و حوادث مىباشند. (انعام / 61)
گروهى مأمور عذاب و مجازات اقوام سركشند. (هود / 77)
گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان مىباشند. (احزاب / 9)
و بالاخره گروهى مبلغان وحى و آورندگان كتب آسمانى براى انبيا مىباشند. (نحل / 2)
4. داراى مقامات مختلف و مراتب متفاوت و هميشه در حال تسبيح و تقديس خداوند هستند. (صافات / 164 - 166 و شورى / 5)
5. با اين حال انسان براساس استعداد تكاملى كه دارد ،از آنها برتر است تا آن جا كه همه فرشتگان به خاطر آفرينش آدم به سجده افتادند و آدم معلم آن ها گشت. (بقره / 30 - 34)
معرفي كتاب:
براي جستار بيش تر مراجعه فرماييد به:
1. تفسير الميزان ذيل آيات مورد بحث
2. تفسير نمونه
3. پرواز در ملكوت امام خميني(ره)
پي نوشت ها:
1 . بحارالانوار، ج 56، ص 191.
2 . نهجالبلاغه، خطبة 108، ص 329 (فيض الاسلام)
3 . نهجالبلاغه، خطبة 1، ص 28.
4 . الميزان، ج 17، ذيل آيه اول سوره فاطر.
5 . الميزان، همان.
6 . الملائكه اطوارها، و مهامهّا التدبيريه، تاليف عبدالله الفريحي، ص 41، به نقل از «ملك در قرآن»، ص 7، پاياننامه كارشناسي ارشد تربيت مدرس.
7 . آشنايي با قرآن، ج 4، ص 97.
8 . شعراء(26)آيه 193.
9 . كه به آن «رحاء وحي» ميگويند. (الميزان، ج 15، ص 345)
10 . الميزان، همان.
11 . الميزان، ج 17، ذيل آيات اول فاطر.
12 . «الحمد لله الذي فاطر السموات و الارض جاهل الملائكة رسلاً اولي اجنحة مثني و ثلاث و رباع يزيد في الخلق ما يشاء ان الله علي كل شي قدير». (فاطر / 1)
13 . الميزان، ج 17، ذيل آيه.
14 . علامه مجلسي، بحار، ج 56، ص 202.
15 . واژه «مجرد» به معناي «برهنه شده» ميباشد، كه در اصطلاح فلسفه به معناي مقابل «مادي» است. موجودي كه داراي ويژگيهاي امور مادي نباشد، در واقع به معناي غيرمادي ميباشد.چيزي كه نه خودش جسم است و نه از قبيل صفات و ويژگيهاي اجسام ميباشد. (آموزش فلسفه، استاد مصباح يزدي، ج 2، ص 132.)
16 . پرواز در ملكوت شرح و تفسير آداب الصلوه، حضرت امام خميني(ره)، ص 236 تاليف سيد احمد فهري.
17 . تفسير نمونه، ج 18، ص 176.
18 . نمونه، ج 18، ص 173 با تلخيص.
منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی