۰۴ آذر ۱۴۰۳ ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۲ : ۰۴
شهید اللقیس در رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه آمریکایی بیروت تحصیل کرد و از اوایل دهه 80 قرن بیستم وقتی سید حسن نصرالله یکی از مسئولان حزب در بعلبک بود، رابطه تنگاتنگی با سید داشت. در خانوادهای ثروتمند در بعلبک به دنیا آمد، مدتی در جنبش امل بود تا اینکه به حزبالله ملحق شد.در بعلبک به تواضع، سخاوتمندی و کمک به فقرا شهرت داشت. همواره در صحنههای نبرد در بعلبک و ضاحیه حضور داشت، این فرمانده حزبالله تناسب کامل بین فعالیتهای جهادی خود و نقش اجتماعیاش بهعنوان سرپرست خانوادهای متشکل از 7 فرزند ایجاد کرده بود.
اللقیس تا پیش از شهادتش بارها در معرض ترور قرار گرفت و این نشان از اهمیت جایگاه وی در جنبش مقاومت حزبالله دارد، چنانکه اطلاعات موجود تأکید میکند که شهید حسان در ژوئیه 2006 میلادی و طی جنگ «وعده صادق» یکی از هواپیماهای بدون سرنشین رژیم صهیونیستی را هدف گرفته و ساقط کرده بود. شهید اللقیس رئیس بخش فنآوری و تسلیحات و ارتباطات از راه دور حزبالله بوده و نقش مهمی در تعمیر و ترمیم سیستم ارتباطات راه دور این حزب پس از آسیبهای وارده از سوی رژیم صهیونیستی در طول جنگ 33روزه ایفا میکرد.
او نیمهشب سهشنبه 12 آذرماه 1392 توسط عوامل رژیم صهیونیستی و با سلاح مجهز به صداخفهکن در برابر منزلش در «سن تریز» جنوب بیروت نزدیک به منطقه ضاحیه هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی ــ موساد ــ برای اولین بار در تاریخ جنایتهای ننگین خود، مسئولیت ترور حاج حسان القیس را بهطور رسمی بهعهده گرفت. فرماندهان امنیتی حزبالله میدانستند اللقیس پس از ترور عماد مغنیه هدف بعدی موساد است، با این حال وی اجازه نداد برایش محافظ گذاشته شود، او بدون راننده یا محافظ تنها در بیروت یا بعلبک تردد میکرد. در شب حادثه در حال بازگشت به منزلش بود که با 5 گلوله 9میلیمتری که از مسافت نزدیک شلیک شد، به شهادت رسید.
شهادت القیس زمانی اتفاق افتاد که بهنوشته روزنامه صهیونیستی هاآرتص 30 سال جهاد را پشت سر گذاشته و همه نیرو و توان خود را مصروف تضعیف امنیتی و نظامی رژیم اسرائیل کرده بود. اینکه یک رزمنده پس از حدود 30 سال به شهادت میرسد، نشانه 30 سال خون دل خوردن دشمن برای پیدا کردن اللقیس بوده است.
20 دسامبر سال 2013 سید حسن نصراالله، دبیر کل حزب الله لبنان در مراسم گرامیداشت دوست قدیمی و نابغه حزبالله، از او و سایر شهدای مقاومت یاد کرد. بخشی از سخنان او در ادامه میآید:
اولا این دسته از برادران شهید پیش از شهادتشان جز در میان خانواده، گروههای اجتماعی مشخصی مثل دوستان و نزدیکانشان یا حوزهی مستقیم کاری یعنی برادرانی که با آنها کار میکنند شناختهشده نیستند. ماهیت وظیفهای که بر عهدهدارند به آنها و ما اجازه نمیدهد در هنگام حیات و پیش از شهادت، آنها را به مردم معرفی کنیم. معرفی برخی اعضای شورا، نمایندگان، وزیران، مسئولان سیاسی و برخی مسئولان اجرایی طبیعی است. ولی مشخصا ماهیت شرایط، وظیفه و چالشهای پیرامون برادرانی که مستقیما در حوزهی جهادی کار میکنند این اجازه را نمیدهد. به این دلیل آنها پیش از شهادتشان ناشناخته و غیر مشهور هستند.
پس از شهادت مردم عکس آنها را میبینند، آنها را به نام میشناسند و گاهی از مرتبت و جایگاه این شهیدان در مقاومت شگفتزده میشوند. ولی پس از شهادتشان نیز نمیتوانیم جز به طور بسیار مختصر درباره آنها صحبت و آنها را به مردم معرفی کنیم. دلیل آن هم این است که زندگی آنها و دستاوردهایشان و جزئیات رفتار و شخصیتشان آمیخته، ذوبشده و فانی در این مقاومت و مسیر است. یعنی خارج از حیاتشان در مقاومت حیاتی ندارند.
یکی از انواع فداکاری خانوادههای شهید است. خانوادههای شهید با شهادت وی عزیزشان را از دست میدهند و پس از شهادت هم مجال معرفی حقیقت دستاوردها و عظمت شهیدشان برایشان فراهم نمیشود. در هر صورت این هم بخشی از سرگذشت فداکاریهاست. چون ما از طریق شهادت به دنبال پیروزی برای مقاومت، میهن، ملت و امتمان هستیم. و این بخشی از فداکاریهایی است که همگی باید بر آن صبر کنیم.
این برادر مجاهد و فداکار(حسان اللقیس) که جوانی خود را از اوایل مقاومت در این راه خرج کرد عنصری تلاشگر، خستگیناپذیر، عاشق شهادت، مؤدب، با اخلاق، دوستدار، خوشمحضر و همچنین خلاق بود. وی یکی از ذهنهای شاخص و درخشان مقاومت بود. دشمن در همهی سالهای گذشته از جنگ مغزها میان خود و مقاومت لبنان صحبت میکرده است. حاج حسان لقیس واقعا یکی از این مغزها و ذهنهای مشعشع بود. فرماندهی مسئولیتپذیر بود که شبانهروز کار میکرد. هنگام جنگ در وسط میدان، خط مقدم و زیر آتش و همچنین در دوران صلح، بحث آمادگی، توان و پیشرفت مقاومت وی را کاملا به خود مشغول کرده بود چون جنگ با دشمن هنوز به پایان نرسیده است.
البته -چنان که خیلیها هم میدانند.- ایشان از وقتی در شهر بعلبک جوانهای کم سن و سالی بودیم برای بنده یک برادر، دوست نزدیک و مونس بود. در هر صورت وی خواستار این پایان خوش بود و برای دستیابی به این شرف بزرگ تلاش میکرد که به لحاظ محتوا و زمان میان عاشورای حسین در دهم محرم و اربعین حسین در بیستم صفر به هر دوی اینها دست یافت.
سوم، عملیات ترور. همهی قرائن، نشانهها و اطلاعاتی که به دست ما رسیده نشاندهندهی اتهام اولیهای است که مطرح کردیم. یعنی اتهام علیه دشمن اسرائیلی. اگر تلاشهای پیشین ترور -چون حاج حسان چندین بار در معرض ترور ناموفق قرار گرفته بود و دشمن هم در این باره صحبت کرد.- و رفتار چندروزهی رسانهها، تلویزیونها، روزنامهها و تحلیلگران دشمن اسرائیلی را هم اضافه کنیم میتوانیم بگوییم -بنده مثل همیشه دنبال کردهام.- با آنچه دربارهی حاج حسان و عملیات ترور گفتند تقریبا مسئولیت رسمی این عملیات را بر عهده گرفتند... ترور حاج حسان لقیس یک اتفاق گذرا میان ما و اسرائیل نیست. هیچ دوست و دشمنی توهم چنین چیزی به ذهنش نرسد. این یک اتفاق گذار نیست. قاتلان دیر یا زود کیفر داده خواهند شد. خون شهیدان بزرگ و کوچک ما هیچ گاه هدر نخواهد شد. کسانی که برادران ما را کشتند در هیچ کجای جهان ایمنی نخواهند داشت. هنگام قصاص فرا میرسد...
فرمانده شهید ما، حاج حسان لقیس گرچه هنگام شهادتش و بلکه پس از آن مانند دوران حیاتش در افکار و رسانههای عمومی گمنام بود، به یک نماد شاخص در میان فرماندهان شهید فداکار، مجاهد و سختکوش این مقاومت تبدیل شد. فرماندهان شهیدی که حق بزرگی در پیروزیهای عظیمی که مقاومت برای لبنان، عرب، فلسطین و منطقه رقم زد داشتند. ما با فرمانده شهیدمان، خانواده محترم، همه دوستان، عزیزان، برادران، همسنگران و همکارانش و همچنین فرماندهان شهیدمان از سید عباس تا شیخ راغب، حاج عماد و تک تک شهیدانمان پیمان میبندیم: ای فرماندهان ما، ای عزیزان ما، مقاومتتان در عقلها، ذهنها، قلبها، خون جاری در رگهایمان، هدفهایمان، سرنوشتمان و اولویتهایمان وجود دارد. شما به وصال رسیدید و ما با شما پیمان میبنیدم حتی اگر آسمانها به زمین بیایند مسیرتان را ادامه دهیم و هیچ تغییر نکنیم.
نماهنگی که دوستداران مقاومت از شهید حسان اللقیس و سخنان سید حسن نصراالله درباره او ساختهاند در امه قابل مشاهده است: