۰۵ آذر ۱۴۰۳ ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۳۵ : ۰۸
آنچه در ادامه می آید گفتگوی خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان با آیت الله هاشم بطحایی، تحلیلگر دینی و عضو مجلس خبرگان به مناسبت فرا رسیدن هفته وحدت است.
در هفته وحدت قرار داریم. هفته ای که هم از یک حیث برای مسلمانان بسیار فرخنده است به واسطه میلاد حضرت رسول(ص) و هم تلنگر دوباره ای به توجه در اشتراکات مسلمانی است. اگر حقیقتا مسلمانان می خواهند به وحدت واقعی برسند متوجه چه لوازمی باید باشند؟
با تبریک و تهنیت به مناسبت میلاد رسول اکرم (ص) و فرزد دلبندش امام صادق علیه السلام، همان طور که می دانیم اهل سنت از نظر تاریخی ولادت پیامبر را 12 ربیع الاول می دانند و از منظر پیروان اهل بیت 17 ربیع الاول و این ابتکاری بود که جمهوری اسلامی مابین این ایام یعنی 12 و 17 ربیع الاول را به عنوان هفته وحدت اعلام کرد تا جلوی تفرفه افکنی دشمان اسلام را که نمی توانند وحدت امت اسلام را مشاهده کنند بگیرد.
نکته ای که در هیمن آغاز می توان گفت این است که اساسا اگر امت اسلام نه از سر عادت که آگاهانه به مساله تشیع و تسنن نگاه می کنند می بینند که آن تقابلی که میان این دو فرض کرده بودند در حقیقت وجود ندارد اما چون کسانی که می خواهند از ثروت ها و منابع جهان اسلام به نفع خود بهره برداری کنند حیات شان وابسته به این تقابل هاست مترصد این اختلاف افکنی هستند.
نگاه کنیم به این که تسنن مصدر باب تفعل است یعنی کسانی که به سنت پیشین عمل می کنند حال چه سنی بگوییم و چه تسنن هر دو به یک معناست. سنی یا تسنن یعنی کسانی که منسوب به سنت هستند و اگر دقت کنید می بینیم که تمام فِرق اسلامی و مذاهب پنج گانه از جعفری و حنبلی تا شافعی و حنفی و مالکی یعنی چه شیعیان و چه اهالی تسنن به یک معنا همه این فِرق اسلامی، اهل تسنن هستند. چرا؟ به خاطر این که دنباله رو سنت پیامبر (ص) هستند. آیا شیعیان دنباله رو سنت پیامبر نیستند؟ قرآن کریم به ما می گوید: لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجو الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا . این کلام خداوند است و در آن آمده است که بر شماست به سنت پیامبر تاسی بجویید و به او اقتدا کنید. حال پرسش این است که کدام مسلمانی است بگوید من این دعوت نامه را نمی پذیرم؟ کدام مسلمانی است که بگوید من تبعیت از رسول الله (ص) را قبول ندارم؟ خب پس به این معنا همه مسلمانان اهل سنت هستد و به سنت پیامبر عمل می کنند.
از آن طرف به تشیع توجه کنیم. تشیع مصدر باب تفعل است شیعه یعنی وابستگی به دنباله روی. خب آقایان در سقیفه بنی ساعده ابوبکر را انتخاب کردند و بعد عمر و عثمان را . آن آقایان دنباله رو سقیفه بنی ساعده بودند و بنابراین شیعه آن سه نفر هستند و پیروان اهل بیت می گویند ما دنباله رو غدیر خم هستیم چون پیامبر در غدیر خم جانشین بعد از خود را برای امت اسلامی تعیین کردند. در حقیقت شیعیان دنباله روی از سنت پیامبر (ص) را در پیروی از علی و آل او و اهل بیت می دانند در حالی که پیروان اهل تسنن پیروی از سنت پیامبر را از طریق ابوبکر و عمر و عثمان می دانند. پس آن ها هم شیعه هستند همچنان که ما اهل سنت هستیم در حقیقت هیچ مسلمانی نمی تواند مسلمان باشد چون ما در مسلمانی مان شهادت به پیامبری رسول خدا داده ایم و چطور یک مسلمان می تواند همچنان مسلمان و تسلیم این امر باشد اگر سنت پیامبر (ص) را قبول نداشته باشد.
منتها نکته این جاست که هر کدام از این فِرق اسلام کانال خود را برای دریافت سنت پیامبر (ص) پیدا کرده اند. شیعه این کانال و این اتصال به سنت پیامبر و منش و مسلک او را در دنباله روی از علی ابن ابیطالب (ع) و اهل بیت می داند. می خواهم عرض کنم که اهل تسنن به یک معنا شیعه هستند و شیعیان هم به یک معنا اهل سنت چون سنت راه و رسم پیامبر است و شیعه این راه و رسم پیامبر را با آغوش باز می پذیرد.
اما این نگرش شما را بسیاری از افراد ندارند و به موضوع اختلاف فرق و مذاهب اسلامی این طور نگاه نمی کنند.
بله متاسفانه برخی از علما و اندیشمندان در این باره می گویند شیعه، شیعه باشد و سنی، سنی. اما دقت نمی کنند که این حرف اتفاقا دمیدن دوباره بر اختلافات است. چطور می شود از وحدت سخن گفت اما در عین حال گفت شیعه چیزی دیگر است و سنی چیزی دیگر. چطور می توان در آن واحد جمعِ تفریق کرد. وقتی شما تفریق و تفرقه را می پذیرید چطور می توانید در آن واحد این تفریق را جمع ببندید. چطور می توانید بگویید شیعه، شیعه باشد و سنی، سنی و در عین حال شعاد بدهیم که: اتحدوا اتحدوا . این اتحدوا و دعوت به وحدت زمانی معنا می یابد که ما بر روی اشتراکات خود سرمایه گزاری کنیم و این اشتراکات را ببینیم و بدانیم که شیعه از اهل سنت دور نیست همچنان که اهل سنت از شیعه دور نیستند. تردیدی نکنید اگر ما به لوازم وحدت پایبند نباشیم دشمن هم بر روی این امر سرمایه گزاری می کند کما این که در سال های اخیر و زمان های گذشته همین اتفاق افتاده است.
راه رسیدن به وحدت عملی در میان مسلمانان چیست؟
راه این است که علما و دانشمندان جهان اسلام حکومت هایشان را از دخالت در این امر یعنی نزاع افکنی در میان مسملنان برحذر دارند تا دست دخالت استعمار بسته شود چون استعمار از اختلاف است که سود می برد. اروپا و انگلیس و صهیونیست ها خوب بلدند که از این آب گل آلود ماهی بگیرند. پس اولین راه این است که در را به سوی استعمار ببندیم و علما در درون خود این اختلاف را به بحث بگذارند.
ما در تاریخ داریم که مامون عباسی 40 نفر از اندیشمندان و متکلمان طراز اول روزگار خود را به واسطه یحیی ابن اکثم که قاضی القضات بزرگ بود جمع کرد. به یحیی ابن اکثم گفت این اندیشمندان را دعوت کن تا با آن ها مناظره کنم. می دانید که عباسیون در حقیقت پیروان سقیفه بودند اما ظاهرا خود را از اهل بیت می دانستد. مامون در آن جلسه گفت آقایان نظر من این است که بعد از رسول الله ، علی ابن ابطالب بهترین و افضل افراد برای خلافت پیامبر بود. یحیی ابن اکثم گفت عده ای در این باره با نظر شما مخالفند. سوال شد که دلیل افضل بودن علی ابن ابیطالب چیست و مامون گفت افضل به اعمال و علم و عمل. این مناظره طولانی بود و ادامه یافت و در نهایت همه آن متکلمان طراز اول تسلیم شدند چون به برهان دیدند که علی ابن ابیطالب افضل به خلافت بوده است.
تنها راه وحدت این است که ما برهان اقامه کنیم و وقتی به اتحاد برسیم در آن صورت کید و حیله ورزی های استعمار به جایی نخواهد رسید همچنان که می گویند مورچگان را چو بود اتحاد / شیر ژیان را بدراند پوست. تنها راه برون رفت از وضعیت موجود وحدت واقعی مسلمانان است وگرنه شما نگاه کنید که امت اسلام چقدر تحقیر می شود وقتی استعمار به گردانندگان سرزمین وحی می گوید اگر ما نباشیم شما یک هفته هم دوام نمی آورید. این حقارت جهان اسلام است که به اداره کنندگان سرزمین وحی و محل نزول قرآن و فرشته های آسمانی می گویند شما گاوهای شیرده هستید . تنها راه نجات از این تحقیرها و جسارت ها این است که اولا در زمینه رسیدن به وحدت دولت ها کاری به علما نداشته باشند و در ثانی علما هم منصفانه بحث کنند و نوکر دلیل باشند نه نوکر تعصبات، نوکر عقل و اندیشه باشند نه نوکر هوا و هوس.
منبع:شبستان