عقیق: قلم که روی کاغذ می رود تا شاعر برای اهل بیت شعری بسراید، عوامل مختلفی دست به دست هم می دهند تا واژه ها به مصرع ، بیت، نوحه، دودمه و..برسد؛ دودمه و نوحه های ماندگاری که نسل به نسل می ماند و خاطره می شود.این روزها که شهر، در عزای مادر سادات، رخت سیاه بر تن کرده، سراغ چهار شاعر و سبک ساز آیینی رفته ایم تا از حکایت سرایش نوحه های ماندگار فاطمی شان برایمان بگویند. «محسن عربخالقی»، «مهدی زنگنه»، «محمد رسولی» و «سجاد محمدی»، از نوحه هایی می گویند که دل ها را می لرزاند و اشک را میهمان چشمهایتان می کند.
روایت اول:
نوحه: «بی مادری کشیدم... کسی خبر نداره... چادر خاکی دیدم... کسی خبر نداره!»
انتخاب سبک: سجاد محمدی
اجرا: حاج سید مجید بنی فاطمه
شاعر: سجاد محمدی
سال95:-1394
در کنار همه ی اینها، سجاد محمدی، از شاعرانی است که برای مناسبت هایی که به آنها کمتر پرداخته می شود نیز، قلم زده و سعی دارد تا در زمینه ی شعر، برای همه ی ذوات مقدس اهل بیت، شعر و سبک بسازد. او میگوید: چرا نباید برای وجود حضرت عبدالعظیم حسنی یا امام باقر و امام کاظم کار خوب داشته باشیم؟!
محمدی، در محرم، از مطالعه ی مقاتل گوناگون و در ایام فاطمیه نیز از کتاب «بیت الحزان» نوشته ی «شیخ عباس قمی» بهره می برد و روی این نکته تاکید می کند که شاعر و علی الخصوص شاعر آیینی،بدون مطالعه، دست و بالش بسته است.
سجاد محمدی، سرودن شعر را از سال های کودکی شروع کرده و حالا، اشعاری مثل: «خوشبختی یعنی حسین نگاهم کنه» و بسیاری دیگر را در زمینه ی شعر و سبک، در کارنامه ی خود ثبت کرده است.
روایت دوم:
نوحه: «دل دریا... دل بابا... دل طوفانی ابرا... چشمشون به چشم ماهه... کنار بستر زهرا!»
انتخاب سبک: حاج محمود کریمی
اجرا: حاج محمود کریمی
شاعر: مهدی زنگنه
سال1382
جالب است بدانید در همان روزها، افرادی که اعتقادات مذهبی، کمتری داشتند وقتی با من برخورد می کردند، میگفتند: «نمیدانیم چرا با این نوحه ارتباط برقرار کردیم وبه دلمان نشسته!»
زنگنه، از وضعیت آشفته ی امروز شعر آیینی میگوید و از هوای آلوده ی این روزهای اشعار آیینی، گله مند است. این که ارتباط بین مداح و شاعر، محدود به تلگرام شده و همه چیز در عرض چند ساعت اتفاق می افتد و شاعر و مداح، هم دیگر را ندیده و با شعر ارتباط برقرار نکرده و بعد هم شاهد اجرای سطحی یک شعر توسط مداح هستیم.
او معتقد است باید فضای نوحه، با روضه متفاوت باشد. میگوید: «قالب های مختلف عزاداری مثل زمینه، واحد و شور» این فرصت را به مداح و شاعر می دهد، تا با هنرمندی و خلاقیت، روضه و مصیبت را از زاویه ی دیگری نگاه کند. روضه خوانی و بیان یک مطلب، به یک زبان و فقط با عوض کردن واژه ها، مخاطب را خسته کرده و همه چیز برای مستمع عادی می شود. پس باید از پنجره ی دیگری به ماجرا نگاه کرد.
مهدی زنگنه میگوید:« شاعران امروز، آموزش شعر و موسیقی نمی بینند و به همین علت است که ازشاعران جوان، اثر ماندگار و قابل تحمل و تامل، کم می بینیم. »
روایت سوم
نوحه: «گل جای خود دارد ای کاش... آهن در آتش نماند! من دوست دارم که حتی... دشمن در آتش نماند!»
سبک و ملودی: سجاد محمدی
اجرا: کربلایی حسین طاهری(و دیگر ذاکرین اهلبیت)
شاعر: محسن عرب خالقی
سال1395
انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا مضامین مشترکی در ذهن من نقش ببندد و بتوانم واژه ها را کنار هم قرار دهم. «آتش»، «دود»، «جانباختن» و کلمه هایی از این دست، که با استقبال خوب مخاطبان همراه شد و به حمدلله شنیده شد.
عرب خالقی معتقد است در ایام فاطمیّه، بیش از هر چیز، باید نام «امیرالمؤمنین» شنیده شود. چون حضرت صدیقه طاهره، با تمام وجود، از حضرت امیر(علیه السّلام) دفاع کرد، دفاعی که از شوهر نبود، بلکه دفاع از امام زمانه خودش بود.
شاعر نوحه ی معروف «به سَرِ دارم... میگم؛ علی ولی الله» که در حوالی سالهای 81-82 آن را سروده و «حاج محمود کریمی» آن را اجرا کرده، می گوید: یک شاعر آیینی، باید برای سرودن شعر، زیاد مطالعه و از کتاب های معتبر مذهبی استفاده کند و در کنار آن قوه ی خیال و آرایه های ادبی را به کار گیرد.
او صریح میگوید: «یک شاعر، می تواند درباره ی حوادث روز شعر بگوید و با قوه ی خیال و استفاده از آرایه های ادبی، آن موضوع را هنرمندانه جلوه دهد. همانطور که خودش، درباره ی حادثه ی ناگوار غرق شدن «کشتی سانچی» یا رویداد مختلف دیگر، دست به قلم شده است. »
این شاعر آیینی، سرایش شعر را از سالهای تحصیل در مقطع دبستان شروع کرده و اولین شعری که گفته، مربوط به امام زمان(علیهالسّلام) بوده و در بیت پایانی آن، اشاره ای به حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز داشته است.
روایت چهارم
نوحه: «آخه تکیه ی دستامی... آخه قوّت زانومی... تو با هرچی که بود ساختی... خدایی خیلی خانومی!»
انتخاب سبک: سیدجواد پَرئی
اجرا: حاج سید مجید بنی فاطمه
شاعر: سیدجواد پرئی
حوالی سالهای 91-1390
در این سال ها، که زبان نوحه نزدیک به قالب کلاسیک بوده، از زبان محاوره ای فاصله گرفته و در سرودن این کار، سعی کردم تا به قالب گفت وگوی رسمی بین مردم(محاوره ای)، نزدیک شوم.در عین حال، ملودی و سبک انتخاب شده نیز، تاثیر بسزایی در ماندگاری این کار داشت.
نکته ی دیگر اینکه زیرنظر یک انسان بامعرفت و صاحب فضل، می توان گوشه هایی از زندگانی اهل بیت را به تصویر کشید که هم مستند و مستدل باشد و هم به عاشقانه های زندگی حضرت امیر و حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره کنیم. چرا نباید به کُنج دنج همسرانه ی اهلبیت اشاره کرد؟! چرا همه ش باید سراغ عاشقانه ی شیرین و فرهاد برویم؟! یا مدام از خسرو و شیرین حرف بزنیم؟! در آن سال ها، بسیار به من خرده گرفته و می گرفتند که چرا انقدر سطح شعر و شآن اهل بیت را پایین می آوری؟! در حالی که من اصلا شأن آنان را پایین نیاورده ام که سعی کرده ام گوشه هایی را به تصویر بکشم که کمتر به آنها توجه شده. معتقدم اگر قرار نبود این بخش از زندگی آنها به دست ما نرسد، قطعاً نمی رسید و ما از آن بی خبر بودیم. چه طور وقتی جنگ می شود، به وعاظ و شاعران می گویند حماسی شعر بگویید! پس یک نوحه سرا هم باید به زبان روز شعر بگوید.
چرا
نباید برای دختر و پسر مؤمن و با ایمان، از سبک زندگی حضرت علی و حضرت زهرا سخن
گفت؟! چرا نباید درباره ی سخاوتمندی، مهر و محبت و درکنار هم بودن آنان سخن گفت؟!
در حالی که می توان مرثیه را در قالب عاشقانه گفت! در حالی که می توان علاوه بر
بازگو کردن همه ی مصائب، این نکته را بیان کرد که آنان، یک خانواده ی به تمام معنا
بودند!
منبع: چهارده
نشريه مشترك موسسه قدس و سايت عقيق