امام باقر(ع) و امام صادق(ع) جایگاه مرجعیت علمی امام معصوم را در جامعه اسلامی احیاء کردند و معادله مراجعه مردم برای حل و فصل مسائل فقهی را تغییر دادند.
پیشتر، جامعه شیعه مسائل فقهیاش را از اهل سنت اخذ میکرد، اما در این دوره با احیاء مرجعیت علمی امام معصوم، کار به جایی رسید که بزرگان هر چهار مذهب اهل سنت، در مکتب تدریس امام صادق(ع) حضور پیدا میکردند و از شاگردان آن حضرت به شمار میآمدند.
اگر تتبعی صورت بگیرد که ببینیم فقه اهل سنت بعد از امام صادق(ع) چقدر قویتر از پیش شده، کلام و عرفان اهل سنت چقدر قدرت پیدا کرده، آنگاه مشخص میشود که این امام بزرگوار چگونه عمل کردند تا جهان اسلام را از پرتگاه خطرناکی که پیش آمده بود، حفظ کنند.
این کار، تحقیق چندان پیچیده و سنگینی هم نمیخواهد؛ آدم با ورق زدن کتاب توحید صدوق و مرور سوالهایی که به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) ارجاع داده میشد، میتواند متوجه شود که کار مسلمانها به جایی رسیده بود که درباره توحید و معرفت خداوند متعال، حرفهایی بدتر از یهود می زدند!
این انحطاط، تصادفی نیست! فرقهسازی، ایجاد بدعت، راهاندازی نهضت ترجمه و پدیدآوردن جریانهای انحرافی، همه و همه، کارهای مدیریت شده و توام با برنامهریزیای بوده است که دستگاه نفاق، با دوراندیشی و نگاه تاریخی، آن را راه انداخته تا اسلام و معنویت حاصل از آن را سرنگون کند.
در چنین وضعیتی بود که امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با ایجاد پایگاه مرجعیت علمی در جهان اسلام، نه تنها شیعیان [را ارتقا فکری دادند] که حتی اهل سنت را از افتادن در ورطه انحطاط فکری نجات دادند و چارچوبهای مقننی را بنا گذاشتند. ایشان ضمن اتخاذ تدابیر بلند، با تربیت شاگردان فقهی در بدنه اهل سنت، در برابر پدید آمدن انحرافهای خطرناکتر که میتوانست به فروپاشی جامعه اسلامی منتهی شود و نام اسلام و مسلمانی را یک سره در تاریخ به فراموشی بسپارد، ایستادند