مرحوم بوعلی نمطهای هشتگانه اشارات را نوشته برای اینکه به نمط نُه و دَه برسد؛ یعنی مقامات عارفین. ما – در باب شخصیت ابنسینا- به کسی احترام میگذاریم که نه استاد دارد و نه شاگرد. آن شخص، مرحوم بوعلی است که هیچ درسی را نزد استاد نخوانده است. یک همچنین فیلسوفی را شما نه در غرب دارید و نه در شرق. تنها استاد او همان دو رکعت نماز[های مسجد] جامع شهر است. خودش میگوید من بخشهای منطق را نزد ابوعبدالله ناقلی[تلی] به عنوان شاگرد خواندم. بعد به قسمتهای مشکل و پیچیده منطق رسیدم. دیدم مقدور او نیست. خودم نشستم[و آن را] حل کردم.
کسی که بیاستاد شده، منطقی، بیاستاد شده، فیلسوف، بیاستاد شده، طبیب، بیاستاد شده، عارف، یک همچنین کسی به تعبیر امام(ره): «مع أنّ خطایاه فی ذلک العلم الاعلی اکثر کثیر کما یظهر بالمراجعه الی کتبه فاذا کان فی حدّة الذهن وجوده القریحه لم یکن کفوا احد.»[مصباح الهدایه الی خلافة و الولایة، ص69]. امام در این تعبیری که از بوعلی دارد میگوید: علیرغم اشتباهاتی که او در علم الهیات دارد، در طول این هزار سال کسی مثل او نیامده است. آخر کسی که نه استاد داشته باشد و نه شاگرد، کمنظیر میشود دیگر.
من یک دور «تحصیل» بهمنیار را برای یکی از بهترین دوستانم درس گفتم. او (بهمنیار) هم خیلی قدّ و قدر است. بهمنیار، نام کسی را نمیبرد. حتی نام بوعلی را هم به احترام نمیبرد.[البته] اسم کسی را هم نامأنوس نمیبرد. تنها یک جای «تحصیل» دارد که اگر حوزه علمیهای میبود، کتابخانهای هم میبود و دانشورانی هم میبودند، رشد یک همچنین آدمی کالمعجزه است. این مال ایران است دیگر.
این همه مطالب هست و تنها راهش هم این است که وقتی مشکل داشتم حل نمیشد، وضو میگرفتم و به [مسجد] جامع شهر میرفتم و دو رکعت نماز میخواندم. [آنگاه] برای من حل میشد. [او] این [آیه شریفه را، یعنی «واستعینوا بالصبر و الصلوة انّ الله مع الصابرین(بقره، آیه 153)» پذیرفته بود.