متن کامل شعر "راهی که از سر گرفتیم" از مسعود نوروزی راهی:
عاشق شدیم و دوباره از عاشقی پر گرفتیم.
این راه بی انتها بود راهی که از سر گرفتیم.
ما بی سر و پا نبودیم رسم امانت همین است.
سر داده ایم از سر عشق از عشق چون سر گرفتیم.
عطر خوش عاشقی شد آکنده در کل گیتی.
ما این گلاب روان از گل های پرپر گرفتیم.
گرد و غبار است تردید ما شیوه شستنش را.
از خون دل های بسیار از دیده تر گرفتیم.
یک رشته بی نهایت در خط تاریخ عشق است.
خوبان ز اول گرفتند ما هم ز آخر گرفتیم.
در منطق عشق دیگر ضغری و کبری یکی شد.
هم داغ اکبر کشیدیم هم حزن اصغر گرفتیم.
راهی شو این راه حق است هیهات باطل نشستن.
از برکت حق دوباره از عاشقی پر گرفتیم
عاشق شدیم و دوباره از عاشقی پر گرفتیم.
این راه بی انتها بود راهی که از سر گرفتیم.
ما بی سر و پا نبودیم رسم امانت همین است.
سر داده ایم از سر عشق از عشق چون سر گرفتیم.
عطر خوش عاشقی شد آکنده در کل گیتی.
ما این گلاب روان از گل های پرپر گرفتیم.
گرد و غبار است تردید ما شیوه شستنش را.
از خون دل های بسیار از دیده تر گرفتیم.
یک رشته بی نهایت در خط تاریخ عشق است.
خوبان ز اول گرفتند ما هم ز آخر گرفتیم.
در منطق عشق دیگر ضغری و کبری یکی شد.
هم داغ اکبر کشیدیم هم حزن اصغر گرفتیم.
راهی شو این راه حق است هیهات باطل نشستن.
از برکت حق دوباره از عاشقی پر گرفتیم