نخستین معنای لغوی وقف در زبانهای عربی و فارسی، ایستادن، ایستاده ماندن، ایستانیدن، قد برافراشتن، و بازداشتن است (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل واژه، آذرنوش، ۱۳۷۹: ذیل واژه)؛ اما در اصطلاح فقهی به معنی «عقدی است که ثمرۀ آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است» (محدّث نوری، ۱۴۰۸ق: ج۱۴، ص۴۷)،[۱] و در این مفهوم، آن را به «وقف کردن بر مساکین چیزی را به راه خدا»، «آنچه را در تملّک کسی باشد، به راه خدا گذاشتن»، و گاه به معنیِ مطلق «عطا» تعبیر کردهاند (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل واژه).
با آنکه در قرآن مجید از وقف به صراحت یاد نشده، مفاهیم متعددی چون قرض الحسنه، تعاون، صدقه، انفاق، احسان، ایثار، عمل صالح، باقیات صالحات، خیرات، و مَبَرّات را در کلام الهی میتوان منطبق با مفهوم کلی وقف در نظر گرفت. از جمله آیات قرآن با اشاراتی به مفهوم وقف، یکی آیة ۹۲ سورة آل عمران است: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ»،[۲] و دیگری آیة ۴۶ سورة کهف: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ أَمَلًا».[۳] در حدیثی منقول از پیامبر اسلام (ص) نیز از «صدقة جاریه»[۴]سخن رفته که فقها آن را وقف تفسیر کرده اند.
بر این اساس، پیداست که وقف از سنن حسنه ای است که از نخستین سالهای ظهور اسلام در جوامع اسلامی رواج یافته است و نیکوکاران مسلمان با بذل همه یا بخشی از داراییها یا منافع خویش در راه استفاده عمومی، این سنت را تا امروز تداوم و رونق بخشیده اند. در تمام این مدتِ دراز اموال وقفی طیف گسترده ای از مستغلات و اراضی و ابنیه تا باغ و مزرعه و چاه و داراییهای دیگر را دربر گرفته است.
در اغلب موارد این اموال، یا منافع و درآمدهای حاصل از آنها، برای استفاده عموم یا گروهی مشخص از مردم وقف عام یا خاص شده است. مساجد، بقاع و مزارات متبرک، حسینیه ها و تکایا، بیمارستانها، و مدارس همواره از مهمترین پذیرنده های وقف بوده اند که عواید وقفی را، بنا به صلاحدید واقف یا متولیان وقف، یا صرف احداث و تعمیرات و مخارج جاری بنیادهای یادشده کرده اند یا در اختیار مردم نیازمند نهاده اند. نمونه شاخص و فعّال اینگونه اماکنِ مبتنی بر وقف در جهان اسلام، مجموعه عظیم زیارتگاه حضرت رضا (ع) در مشهد است که قرنها مهمترین مرکز جذب و صرف انواع موقوفات در ایران بوده است.[۵]
اما روی دیگر جریان وقف، دایر کردن کتابخانه و اهداء انواع کتاب به آنهاست. چنانکه میدانیم، اساس دین اسلام بر کتاب استوار شده و خواندن و نوشتن همواره جزء جدایی ناپذیر تمدن اسلامی بوده است. جایگاه مکتوبات در فرهنگ اسلامی چندان بوده که کسانی علت خاتمیت دین اسلام را خروج بشریّت از دوران کلامی و شنیداری و ورود به دوران نوشتاری دانسته اند (مؤذن جامی، ۱۳۷۹: ۵۳).
با این اوصاف، جای شگفتی نیست که وقف کتاب، و در رأس آن نسخه های قرآن (مصاحف)، از همان آغاز ظهور اسلام امری پسندیده، حتی واجب، و در شمار صدقه جاریه و باقیات صالحات به حساب آمد. چندان نپایید که وقف کتاب در جامعه مسلمانان آنچنان گسترش یافت که طبقات مختلف مردم، از خلفا و فرمان روایان و صاحب منصبان، تا اشراف و بازرگانان و عالمان و عموم کتابدوستان، نه فقط انبوهی از انواع کتاب، که اموال منقول و نامنقولی را وقف گسترش و نگهداری مخازن کتاب و حتی تولید و توزیع کتابهای جدید کردند.
بدیهی است که نخستین و بیشترین نشانه های سنت وقف کتاب را باید در وقف مصحفها ردیابی کرد که اندک زمانی پس از برآمدن اسلام به جریان افتاد. مطابق منابع تاریخی، عثمان بن عفّان خلیفه سوم مسلمین، به ترغیب امام علی بن ابیطالب (ع) پس از یکدستسازی رسم الخط قرآن، چهار یا هفت نسخه از کتاب خدا را ترتیب داد و با هدف استفاده عموم مسلمانان، برای شماری از مساجد بزرگ در مراکز اصلی تمدن اسلامی، از جمله مکه، یمن، بحرین، بصره، و کوفه فرستاد (ابناثیر، ۱۳۸۵ق: ج۳، ص۱۱۲؛ فضائلی، ۱۳۹۰: ۱۱۱-۱۱۲).
نیز گفته شده اسحاق بن مرار ابوعمرو شیبانی (درگذشتة ۲۰۶ق) بیش از هشتاد مصحف به خط خود نوشت و به مساجد کوفه سپرد (خطیب بغدادی، ۱۴۱۷ق: ج۶، ص۳۲۹-۳۳۰). در برخی موارد هم به صراحت از وقف مصحف سخن رفته است، چنانکه گفته اند مُفَضَّل بن محمد ضَبّی (درگذشتة ۲۰۸ق) نسخه هایی از قرآن کتابت و وقف مسجدها می کرد و چون از انگیزه عملش پرسیدند، پاسخ گفت: «با این کار گناهانم را در نگارش سخنان مطایبت آمیز جبران میکنم» (سیوطی، ۱۳۸۴ق: ج۲، ص۲۹۷).[۶]
انگیزه های وقف کتاب و مصحف
به نظر میرسد خیل عظیم واقفان نسخه های نفیس، از جمله واقفان مصاحف، طی سده های متوالیِ رواجِ وقف در جوامع اسلامی، انگیزه ها و اهداف متعددی را در نظر داشته اند که کسب ثواب، علاقه به ترویج علوم اسلامی، ماندگاری نام خویشتن و خاندان، و حفظ کتب نفیس در برابر آسیبها، از مقاصد مهمتر بوده است. مورد اول در ترغیب واقفان کارکردی اساسی داشت، چرا که ایشان، مطابق آیات و روایت پیشگفته،[۷] وقف کتاب و مصحف را از زمره باقیات صالحات و صدقات جاریه می شمردند. خداوند در این آیات عاملان نیکی های ماندگار را به پاداشی ناب و فرجامی خوش وعده داده است.
لذا نیکوکاران همواره در پی راه جُستن به مصداقهای روشنتر و مطمئنتر کارهای نیک و ماندگار بودند و کدام نیکی شاخصتر از اهدای موقوفاتی که پس از وفاتِ واقف همچنان میمانَد و ثوابش جریان مییابد؟ از آنجا که اهداء کتب و تا حدی مصحفهای نفیس بیش وکم در حدود بضاعت بسیاری از مسلمانان بود، در نظر ایشان به منزله عمل صالحی پایدار نقش بست و در طلب تحصیل رضای الهی، به رایجترین محملِ وقف مبدّل گشت، زیرا مؤمنان بر این باور بودند که از ثوابِ هدایتِ حاصل از قرائت قرآن، سهمی هم به واقف میرسد.
عامل دیگر در روی آوردن مسلمانان به وقف کتاب، علاقه و اشتیاق به ترویج دانش و معرفت بود که بر خلاف عامل پیشین چندان عمومی و فراگیر نبود، بلکه بیشتر در بین دانشوران و اهل علم تداول داشت؛ هرچند فرمانروایان و صاحبان قدرت هم گاه به گاه از انجام آن غافل نبودند. گرایش مسلمین به دانش و آگاهی، به ویژه در دوره های شکوفایی تمدن اسلامی، رو به فزونی نهاد و بدین جهت به هر آنچه ایشان را به کشف و گسترش معرفت رهنمون میشد، اقبال نشان می دادند.
پیداست که در دسترس نهادن مهمترین ابزار دستیابی به دانش، که همانا کتاب است، متعارف ترین راه گسترش معرفت بود. باید در نظر داشت که این کار در زمانی صورت می پذیرفت که استنساخْ یگانه راه تولید و تکثیر کتاب بود و از کار درآوردن هر کتاب روندی دشوار و وقتگیر و پُرخرج داشت که گاه ماهها و ای بسا سالها به درازا می کشید.
از این منظر، بی سبب نبود که صاحبان و مروّجان دانش گاه کتابهای موجودشان را وقف کتابخانه های عمومی میکردند و گاه حتی خود دست به نسخه برداری از کتاب ها می بردند و محصول کتابتشان را در اختیار کتابخوان ها میگذاشتند. در این میان، تحریر مصحف رایج تر از نسخه های دیگر بود، زیرا کلام خدا را علاوه بر صاحبان فضیلت، عموم مؤمنان و نمازگزاران، از عالِم و عامی، قرائت می کردند.
سومین انگیزة وقفِ کتاب جاودان ساختن نام خود یا خاندان خود بود. از گذشته های دور بسیاری از دولتمردان و صاحبان جاه و ثروت، یا اعضای خاندان های محتشم اعم از زن و مرد، وقف کتاب و مصحف را طریقی برای ماندگاری نام خود و پدران و حتی فرزندانشان می دیدند. این انگیزه اگرچه از منظر معنوی شأنی نداشت، نصیبش به کتابخوانان و کتابدوستان می رسید. باید پذیرفت که بخش اعظم گنجینه های کتب اسلامی از یادگارهای همین مشتاقان جاودانگی گرد آمده است.
اما انگیزهای که بیش از همه به کار تاریخ هنر اسلامی آمده، وقف کتاب با نیّت حفظ آن بوده است. طبیعتاً نسخه های نفیس، چه پوستی و چه کاغذی، با گذشت زمان در معرض انواع آفات بوده اند. انبوه مکتوباتی که امروز هیچ نشانی از آنها نیست، گواه این سخن است.
در این میان، کسانی بودند که از سرِ آگاهی نسخه های پربهایشان را وقف کتابخانه ها یا زیارتگاه هایی می کردند که می دانستند در آنجا به این آثار رسیدگی خواهد شد. امروز اگر به عرصه نسخه شناسی قدم نهیم، بسیاری نُسخ را می بینیم که در دورهایی غیر از دوره ساختشان، به دست مرمّتگران از نو صحافی یا تجلید یا حاشیه بندی شده اند. همچنین در روزگار معاصر امکان عکسبرداری و مطالعه و معرفی این آثار و بهره گیری از آنها در نگارش تاریخ هنر اسلامی برای پژوهشگران فراهم شده و اینها همه از ثمرات و برکات وقف است. در نتیجه، آنان که کتابهای نفیس را به قصد حفاظت وقف کرده اند، چنین خدمات مهمی به مطالعات هنر اسلامی عرضه داشته اند؛ هر چند این منفعت از سایر انگیزه های وقف نیز عاید شده است.
پی نوشت:
[۱] . عن النّبی (صلیالله علیه وآله)، أنه قال: «حبس الاصل و سبل الثمرة»، و عنه (صلیالله علیه وآله)، أنه قال: «إن شئت حبست أصله، و سبلت ثمرتها».
[۲] . «هرگز به [حقیقت] نیکوکاری نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست میدارید [در راه خدا] انفاق کنید، و خداوند از آنچه انفاق میکنید با خبر است».
[۳] . «مال و فرزند زیور زندگی دنیایند، اما پاداش نیکیهای ماندگار نزد پروردگارت بهتر و عاقبتشان نیکوتر است».
[۴] . «إذا مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث: ولد صالح یدعو له، و علم ینتفع به، وصدقة جاریة» (محدث نوری، ۱۴۰۸ق: ج۱۲، ص۲۳۰). «هرگاه آدمیزادهای بمیرد، پروندة اعمالش بسته میشود، مگر در سه چیز [که آثار آن پس از مرگ نیز به او میرسد]: فرزند صالحی که برای او دعا میکند، علمی که دیگران از آن نفع میبرند، و صدقة جاریه».
[۵] . برای آگاهی از پیشینه، پراکندگی جغرافیایی، انواع، و مصارف موقوفات حرم رضوی، نک: مرکز خراسانشناسی، ۱۳۷۸: ۷۲-۷۵).
[۶] . برای آگاهی بیشتر از پیشینة وقف مصحف و نظر برخی فقهای متقدم در این زمینه، نک: علی رفیعی، «تاریخچة وقف کتاب در اسلام»، در: وقف میراث جاویدان، ش۷ (پاییز ۱۳۷۳).
[۷] . یکی دیگر از اشارات قرآن به عمل وقف، در آیة ۷۶ سورة مریم آمده است: «وَیَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًی وَالْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیْرٌ مَرَدًّا». «اما کسانی که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان میافزاید، آثار و اعمال صالحی که [از انسان] باقی میماند در پیشگاه پروردگار تو ثوابش بیشتر و عاقبتش ارزشمندتر است».
منبع:مهر