ابراز دشمنی و عداوت در برخی موارد و با برخی از افراد با منش قرآن و سیره اهل بیت علیهمالسلام منافات دارد، که از آن تعبیر به تقیّه میشود. امام خمینى(ره) تقیه را فی حدّ ذاته به خوفیه، مداراتیه، اکراهیه و کتمانیه تقسیم مىکند.
عقیق: تولی و تبرّی، و دوستی و محبت خدا و اولیاء او و اهل بیت علیهم السلام، و دشمنی شیطان و اعوان و انصار او و دشمنان اهل بیت علیهم السلام از مسلمات دین، بلکه جزو اصول دین است.
در روایتی از امام باقر علیه السلام منقول است که میفرمایند:
«یَا زِیَادُ؛ وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض»؛ ای زیاد! آیا دین، چیزی جز حب و بغض است؟ (تفسیر فرات الکوفی؛ ص 430)
و در قرآن کریم نیز اجر رسالت پیامبر اعظم(ص) اطاعت و دوستی اهل بیت ایشان دانسته شده است: «قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى ...»
لذا اهمیت این مطلب مورد انکار نیست، اما از سوی دیگر ابراز دشمنی و عداوت در برخی موارد و با برخی از افراد با منش قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام منافات دارد، که از آن تعبیر به تقیّه میشود.
حضرت امام خمینى (ره) تقیّه را فی حدّ ذاته به «خوفیه»، «مداراتیه»، «اکراهیه» و «کتمانیه» تقسیم مىکنند.
«تقیّه خوفیه» یعنی در مواردی که «حفظ جان یا آبرو یا مال قابل توجه» متوقف بر تقیه است، تقیه واجب است.
«تقیّه مداراتیه» یعنی در مواردی که «مدارا با مخالف موجب جلبِ محبّت و ایجاد وحدت میشود»، تقیه واجب است.
نمونهای از مواردی که ترک «تقیّه خوفیّه» موجب کشتار عدّه زیادی از شیعیان میشود، قضیهای است که ابن اثیر در جلد هشتم کتاب «الکامل فی التاریخ» صفحه 517 در وقایع سال 345 هجری قمری نقل میکند:
در آن سال میان اهالى اصفهان و مردم قم فتنه برخاست، و سبب آن اختلاف در مذهب بود. گفته شد مردى از اهالى قم یاران پیغمبر را دشنام داده بود و اهالى اصفهان شوریدند و از اطراف یارى خواستند و عده بىشمارى جمع شدند و به خانه شحنه هجوم بردند و در آن شورش جمعى کشته شدند. اهالى اصفهان هم کالاى بازرگانان را غارت کردند.
و روایات متعددی از اهل بیت علیهم السلام در رابطه با «تقیّه مداراتیه» داریم که مرحوم شیخ حرّ عاملی رحمة الله در کتاب وسائل الشیعة، جلد 8، صفحه 299 ذکر نمودند و به برخی از آن اشاره میکنیم:
روایت صحیحه از امام صادق(ع): مَنْ صَلَّى مَعَهُمْ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ کَانَ کَمَنْ صَلَّى خَلْفَ رَسُولِ اللهِ فِی الصَّفِّ الْأَوَّلِ؛
امام صادق(ع) میفرماید: «کسی که با آنان [یعنی اهل سنت] در صف اول [جماعت] نماز بگزارد، مانند کسی است که پشت سر رسول الله در صف اول نماز بخواند.»
روایت صحیحه از امام صادق (ع) آمده است که حضرت فرمود: «إِنَّ لَنَا إِمَاماً مُخَالِفاً وَ هُوَ یُبْغِضُ أَصْحَابَنَا کُلَّهُمْ، فَقَالَ: مَا عَلَیْکَ مِنْ قَوْلِهِ؟! وَ اللَّهِ لَئِنْ کُنْتَ صَادِقاً لَأَنْتَ أَحَقُّ بِالْمَسْجِدِ مِنْهُ، فَکُنْ أَوَّلَ دَاخِلٍ وَ آخِرَ خَارِجٍ وَ أَحْسِنْ خُلُقَکَ مَعَ النَّاسِ وَ قُلْ خَیْراً»؛
ظاهر حدیث این است که او چون احق است که به مسجد رود اگر نماز را با تقیه به جا آورد و نمازش هم صحیح است. عبارت «وَ أَحْسِنْ خُلُقَکَ مَعَ النَّاسِ وَ قُلْ خَیْراً» علامت این است که او باید تقیه مداراتی و تحبیبی را انجام دهد و تقیه مزبور خوفی نیست.
روایت صحیحهای از امام کاظم (ع) وجود دارد که حضرت میفرماید: کتاب علی بن جعفر نزد صاحب وسائل بوده است و احادیثی که او از آن کتاب نقل می کند صحیحه است؛ صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَیْنٌ خَلْفَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّی مَعَهُمْ.
لذا اهانت به مقدّسات اهل سنت شرعاً حرام است، و برای حفظ وحدت و جذب آنها به مکتب اهل بیت علیهم السلام باید با برخورد نیکو و استدلال پسندیده آنان را مجاب نمود.