آماده شدن سپاه عمرسعد برای جنگ با ابا عبدالله (ع) و محاصره خیمه های امام (ع)
شمر خود را به خیام امام(ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(ع) و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید: «برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان نامه ی تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»
امام حسین(ع) توسط حضرت عباس(ع) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.
حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف، - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد- و یاران امام(ع) در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام(ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود.
سخن امام (ع) خطاب به دشمن
«وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست می خوانم، اما شما از همه ی فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است.»
گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام می پیوندند.
بریر بن خضیر همدانی با چند نفر از اصحاب به سختی و با برداشتن جراحت از دشمنان به خیمه ها آب می آورند که در اثر ازدحام اطفال تشنه و عطشان بند مشک باز شده،آب به زمین می ریزد.
علی اکبر (ع) به همراه تعدادی از اصحاب بعد از رویارویی با دشمن چندین مشک آب به خیمه ها می رسانند.
امام (ع) می فرمایند: از این آب بیاشامید که آخرین توشه شما است و وضوء گرفته و غسل نمائید و جامههای خویش را با آن بشوئید تا این جامهها کفن های شماها باشد.
پی نوشت:
قصه کربلا ص۲۳۹ به نقل از الامام الحسین و اصحابه ۲۴۹، مقتل شیخ صدوق ص ۱۳۸، مقتل الشمس، ترجمه مقتل لهوف ، مقتل شیخ مفید ؛الارشاد
منبع:مهر