همانطور که خدا در آیه 30 سوره روم میفرماید: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ﴾، پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرینش خداى تغییرپذیر نیست و این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمىدانند.
از آنجایی که خداوند مقوله فطرت را در همۀ انسانها قرار داده و اختصاص به گروه ویژهای ندارد، باید از روی فطرت به دین روی آورد، فطرت آفرینشی است که دگرگونی در آن رخ نمیدهد و به همین دلیل دینداری بر فطرت بنا شده است و این گرایشی که امروزه مردمان در سراسر جهان نسبت به اسلام پیدا میکنند، از روی «فطرت» است و این مهم را جز در فطرت آدمی از قبیل: حقمداری، کرامت انسانی، ظلمستیزی، مردمداری، اصلاحگری، تقدیس، الگوپذیری و ...، نمیتوان جست.
در کشورهای غیر دینی به خصوص غرب، دین اسلام به وضوح تبیین نشده یا وارونه جلوه داده شده است و واقعیت را به شکلی نادرست به فهم مردم رساندند و این موجب میشود تا آنان نسبت به مسلمانان و به خصوص شیعیان نگاه دیگری یابند، اما در سالهای اخیر به تدریج افرادی از نقاط مختلف جهان ابراز وجود میکنند که اسلام آوردند، این مهم به خصوص در این چند دهه اخیر بسیار شدت گرفته است، به طوریکه روزنامه «تایمز» لندن سال گذشته در گزارشی اعلام کرد: تعداد افرادی که در انگلیس به دین اسلام روی میآورند، روز به روز افزایش مییابد، این درحالی است که تعداد مسیحیان این کشور که هر هفته به کلیسا رهسپار میشوند، دو درصد کاهش مییابد، در این میان تعداد زنان مسلمانی که برای اقامه نماز به مسجد جامع لندن میروند، دو سوم تعداد مسلمانان این شهر است که بیشتر آنان کمتر از 30 سال دارند، همچنین براساس سالنامۀ «کتاب واقعیات» در سرشماری اخیر در آمریکا مشخص شد سالانه یک صد هزار نفر در این کشور به دین اسلام میگروند، تمام اینها زمینه سؤالاتی میشود؛ از جمله اینکه به راستی چه اتفاقی افتاده است که این موج دارد روز به روز بیشتر میشود و افراد در کشورهای مختلف به دین اسلام گرایش پیدا میکنند؟
گاهی دیده میشود فرد با وجود اینکه از جهت اقتصادی در وضعیت مناسبی است، اما بر اثر یک اتفاق که شاید خیلی هم ساده باشد، روند و سبک زندگیاش دچار تغییر میشود که این امر شگفتی آدمی را بیشتر میکند، البته شاید برای افرادی که از جهت اقتصادی وضعیت مرفّهی دارند، دل کندن از اموال، آرزوها و خیلی از موارد دیگر برایشان سختتر باشد اما اینطور نیست؛ چرا که وقتی آنان اسلام میآورند، چنان حس و حالی پیدا میکنند و در چنان فضایی قرار میگیرند که اصلاً احساس نیازی به آنچه که در گذشته داشتند، پیدا نمیکنند و خداوند چنان برکت و رحمتی بر آنان جاری و ساری میکند که آنان از موهباتی که اصلاً به ذهنشان هم نمیرسد، بهرهمند میشوند. ضمن اینکه خانمها از این امر مستثنی نیستند، در این میان بارها و چه بسیار شاهد این بودیم که خانمهایی از سرتاسر دنیا به اسلام گرایش پیدا کردند و حس رضایت در آنان شکل گرفت.
نکتۀ اساسی در اینجا این است که دغدغه اصلی و محور صحبتهای بسیاری از خانمهایی که به دین اسلام گرایش پیدا میکنند، مسأله «حجاب» آن است، در واقع آنان با بهرهمندی از این حجاب که الگوی تمام زنان عالم حضرت زهراء (س) است، متوجه تفاوت چشمگیر در خودشان میشوند و این حس در آنان شکل میگیرد که در گذشته چقدر از یک سری نعمات محروم بودند، اما اکنون این محرومیت دارد از او دور میشود، به گونهای که دیگر خودشان نیستند و برای اولین بار میتوانند آرامش حقیقی را تجربه کنند. وقتی در خیابانهای غرب راه میرفتند و صدای تق تق کفشهای پاشنه بلند آنان نگاههای شکارچیانی را جلب میکرد، دیگر با این حصار الهی تعجب و حیرت همگان را بر میانگیزند و از حیرت آنان لذت میبرند و حالاست که احساس آزادی حقیقی میکنند، این درحالی است که اعتقاد به آزادی در غرب به گونۀ دیگری مطرح میشود.
در کنار فطری بودن گرایش هر انسانی به دین اسلام توجه به این مقوله حائز اهمیت است که یکی از فطریات انسان، «نگاه به آینده» است. در این زمان تنها تفکر برتری که ـ به نحو أحسن و أکمل ـ نگاه به آینده دارد و نجات از وضع موجود را در منجی وعده داده شده مییابد، توجه و پرداختن به مقولۀ «مهدویت» است و مهدویت را در به ثمر نشستن «حرکت حسینی» (ع) میتوان یافت.
منبع:تسنیم