بیخود نیست که میگویند اگر مومنی در یک خانواده باشد برکت بر آن جا
میبارد، در مملکت هم همین طور است. ان شاء الله بزرگان ما هم این مطلب را
در کنند. اشخاص بزرگی در مملکت هستند که خودشان را تمیز میکنند و خلوت
میکنند. اینها دارند کار میکنند و اوضاع را خلوت میکنند. آن وقت متصدیان
ما از بالا تا پایین جلو پایشان را میبینند. کارها از بالا درست میشود.
ولی شما هم طالب و مایل باشید. حقیقتش از بالاست.
اگر شما دو
رکعت نماز را با حالت خلوت و جمع و جور بخوانید. جور همه اطرافیان و
همسایگان را میکشید. چون سر خودت را خلوت میکنی خدا هم به برکت شما امور
بچهها، همسایهها و خانواده را اصلاح می کند. بله یک نفر میتواند سبب
برکت یک محله بشود، سبب استراحت یک ناحیه بشود و زحمت مادی آنان را کم کند و
امور معنویشان را روشن و بزرگ کند. غنا و فقر مهم نیست، راحتی در آن شرط
است.
روحیهتان را خلوت کنید تا بزرگ شود. دنیا را میتوان
مهمان کرد. با دلتان میتوانید برای همه روی زمین دعا کنید؛ بگویید: خدایا،
آن سفرهای را که برای من انداختهای برای اینها هم بینداز. هرگاه خلوت
کردید و چیزی آمد ریخت و پایش کنید و برای دیگران هم بخواهید. هر وقت اوضاع
تنگ بود؛ چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی اتفاق کنید. اگر حال عبادتی،
تجلّی نمازی و چیزهای خوب دیگری نصیب شما شد ریخت و پاش کنید.
اینها همه بر اثر صبر است. درّها همه سنگ بودهاند. تجلّی خدا به کوهی که
هیچ شرط و مشکلی ندارد میخورد، آن را آب میکند و درّ پدید میآید. انسان
هم همین طور است؛ «الناسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذّهَبِ وَ الفِضَّهِ» مردم
همانند معدنهای طلا و نقره هستند. پیغمبر خدا مثال زده است یعنی خدا از
همین بشر معادنی را درست میکند. شما را نورانی و قوی کند.
مومن این
طور است. اول گوشت و خاک بود او را با محبّت آب میکنند و دوباره سفت
میکنند. بعد هم او را راه میاندازند و خودش را نشانش میدهند. ان شاء
الله خداوند متعال با همه شما این چنین کند. تا مرتّب بگویید: خدا من را
ساخته است.
پی نوشت:
کتاب طوبی محبت – ص 197
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی