۰۲ آذر ۱۴۰۳ ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶ - ۴۷ : ۰۱
کسی که امانت قبول کند چند
بلا برای خود خریده است: اول این که باید به ورثهاش وصیّت کند که این
امانت است. دوم این که اگر در حفظ آن کوتاهی کند ضامن است، اگر دزد ببرد
باید خسارت بپردازد. سوم این که اگر خواست به مسافرتی برود باید آن را به
شخص امینی بسپارد. چهارم این که اگر قیمت آن تغییر کند و میتواند باید به
صاحبش خبر دهد و از این قبیل مشکلات.
آدم عاقل این را قبول
نمیکند. ولی اگر گفتند: این مال خود شماست، درون ذات شماست. خیلی قیمت
دارد. اگر دزدهم ببرد مال خودت را برده است. نه پاییدن میخواهد و نه ضامن
هستی. اصلاً بردنی نیست. مثل چشمه آب است. مال فطرت است. دست دزد به آن جا
نمیرسد. جای آن خیلی قرص و محکم است. اصلاً نیاز به حفاظت ندارد.
کسانی که در صدد هستند دنیا را حفظ کنند، نمیتوانند. مرتب می گویند: دارم
پیر میشوم و کسی نتوانسته است جلو پیر شدن را بگیرد. یک نفر غیر معصوم در
این دنیا نیامده است که آخ نگفته باشد. آخ آخ ندارد. همه مثل یخ آب
میشوند.
دیدید که وقتی برادران یوسف گفتند: یوسف را گرگ خورده
است، گرگها آمدند پیش پیامبر خدا، یعقوب و گفتند: یا نبی الله، برادران
یوسف به ما تهمت زدند. گوشت مومن بر ما حرام است.
پی نوشت:
کتاب طوبی محبت – ص 195
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی
منبع:تسنیم