وی با اشاره به آیات سوره احقاف بیان کرد: فرمود اینها که بتها را میپرستند و شرکایی برای خدا قرار میدهند غافل هستند و برفرض عالم هم که باشند علم، قدرت نمیآورد زیرا علاوه بر عالم بودن باید حکمت عملی هم داشته باشند؛ عدم غفلت کنایه از آن است که اینها اهل شعور هستند اما به این مطلب شعور ندارند.
شعور عالم هستی
این مفسر قرآن بیان کرد: مسجد و زمین و زمان و مکان همه در دنیا شعور دارند و فردای قیامت درباره اعمالی که روی آن صورت گرفته شهادت خواهند داد البته اینها شعور برتر مانند شعور ملائکه و ... را ندارند بلکه شعوری پایینتر البته همراه با تسبیح و تحمید دارند.
این مفسر قرآن عنوان کرد: امام جواد(ع) وقتی امام رضا(ع) رحلت فرمودند مورد سؤال واقع شدند که چگونه شما امام هستید که فرمودند ما می فهمیم که الان امام هستیم و مسئولیت بر دوشمان است البته امام قبلی نیز باید امامت را به بعدی بسپرد تا مصداق ردکردن امانت به اهل باشد.
علم غیب ائمه(ع) در همه موارد تکلیفآور نیست
وی افزود: با بررسی روایات این باب که کلینی بیان کرده تردیدی نیست که علم همه علوم را خداوند به ائمه تفویض کرده است البته اشکال عقلی درباره کربلا و سایر حوادث برای ائمه رخ داده است که پاسخ این است که نباید در این مباحث جزیرهای فکر کرد و باید جهانی اندیشید زیرا اداره جهان براساس قوانینی است که ائمه به نقشه کل آن آگاه هستند و میدانند که در فلان وقت به دنیا میآیند و با فلان جریانات و حکومت ها مبارزه می کنند و در کدام وقت شهید میشوند زیرا ایشان به هندسه جهان عالماند ولی این علم تکلیفآور نیست.
وی ادامه داد: درست است که علم دارند اما تکلیف آنان چه میشود گاهی مکلف به مبارزه و گاهی مکلف به صلح و ... هستند و باید بر اساس روال طبیعی زندگی تصمیم بگیرند از این رو علمی از ائمه(ع) که کاربرد فقهی دارد علم عادی است و علم غیب کاربرد فقهی ندارد.
آیت الله جوادی آملی بیان کرد: علامه طباطبایی(ره) فرموده که نوع علم ائمه(ع) مانند این است که مثلا فرعون میداند موسی(ع) پیامبر است و حق با اوست ولی به آن علم، عمل نمیکند که اشکالی برای این دیدگاه نیز بیان شد زیرا اگر فردی، صد درصد بداند که مکلف است و علم به آن تکلیف هم دارد باید به آن عمل کند در صورتی که علم غیب آنان الزامآور نیست.
نجات انسان با عقل عملی و نظری ممکن است
آیتالله جوادی آملی با اشاره به وجود دو نیروی عقل عملی و نظری دردرون انسان و کاربرد هر کدام اظهار کرد: حوزه و دانشگاه مسئول تقویت بخش انگیزه است و مسجد و حسینیه و نماز شب و دعا و عجز و انابه مسئول تقویت عزم و اراده است؛ ممکن است کسی قرآن خوانده و کتاب تفسیر نوشته و درس و بحث کرده ولی به نامحرم نگاه کند با اینکه بحث کرده که این نگاه حرام است زیرا عقل نظری او خوب کار میکند ولی این علم به گناه نیمی از راه است.
وی اظهار کرد: کسانی که اختلاس می کنند مگر یقین ندارند که مالشان حرام است ولی عالما و عامدا
معصیت میکنند زیرا علم مشکلی حل نمیکند اگر چه علم نیمی از کار است ولی اندیشه
و علم با عمل که متولی انگیزه است عامل نجات است.
صاحب تفسیر تسنیم گفت: در درون ما یک بخش متولی اندیشه و یک بخش متولی انگیزه داریم که از متولی انگیزه به عقل ما عبد به الرحمان تعبیر شده است و زیرمجموعه این دو، ۴ گروه هستند گروهی که هم عقل عملی و هم عقل نظری فعال دارند؛ گروه دوم عقل نظریشان فعال است و مشکل علمی ندارند اما مشکل عملی دارند؛ گروه سوم کسانی که بخش عملی خوب دارند ولی در اندیشه مشکل دارند و گروه چهارم نه در بخش اندیشه خوب و نه عمل خوبی دارند.
وی افزود: به همین دلیل برخی دست و پا و چشم و گوششان سالم است و مار و عقرب را میبینند و فرار میکنند ولی برخی اندیشه خوبی دارند و انگیزه ندارند و دست و پایشان بسته است و مار را میبینند اما چون ویلچری هستند نمیتوانند فرار کنند زیرا دعا و ناله شبانه آنان فلج است و این انسان نمیتواند نجات پیدا کند.اقدام براساس علم غیب با اختیار انسان منافات دارد
این
مفسر گفت: بشر برای امتحان آزاد آفریده شده است بنابراین اگر ائمه(ع)
برابر
علم غیب عمل میکردند دیگر بشر امتحان نمیداد؛ از این رو ایشان هرگز مرتکب
اشتباهی نمیشدند ولی براساس آن علم، عمل می کردند البته مگر در مواردی
خاص که برای تنبه دادن و تنبیه بهره می بردند.
وی افزود: گاهی برای تنبیه این دسته گفتار و اعمال را دارند اما اینکه بخواهند همیشه از این نوع علم استفاده کنند منطقی نیست؛ امام علی کمیل را مسئول بخشی از یک سرزمین کرد و مروانی ها و اموی ها آمدند و در این منطقه غارت کردند و امام نامهای برای کمیل نوشت که من این مسئولیت را به شما دادم چرا با آنان برخورد نکردی؟ بنابراین امام اگر میخواست برابر علم غیب برخورد کند قبل از اقدام آنان میتوانست جلویشان بایستد ولی این علم غیب تکلیفآور نبود.
منبع:ایکنا