وی با متفاوت خواندن ماه رجب با ذکر مثالی تاکید کرد در روایت داریم که رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَبُّ رجب ماهی است که رحمت خداوند در آن ریزش میکند.
تعابیری که در روایت است، این است که رحمت خداوند در این ماه به صورت سیل آسا بر بندگانش سرازیر میشود و مقدمهای برای ماههای بعد از خود است. آن قدر رحمت خداوند در ماه رجب، ریزش دارد که خداوند خودش دعوت میکند، چون یک وقت هست که ما به سراغ خداوند میرویم،خدا به ما عنایت میکند، ما میرویم سراغ خدا، خدا به ما توجه میکند،اما یک وقت هست که خود خداوند به سراغ بندگانش میآید.خدا میآید ما را صدا میزند.
روایت داریم که در ماه رجب، خداوند فرشتهای دارد که مردم را به سوی خدا دعوت میکند،فرق ماه رجب با ماههای دیگر این است که الان آقای دکتر خودش به من زنگ زده که تو فلان بیماری را دارد، میگوید کی بیایم سراغ شما، لازم نیست شما بیایی، میگویم آقای دکتر من فردا وقت ندارم، دکتر میگوید کی فرصت داری تا بیایم؟ میگویم آقای دکتر من پول ندارم، میگوید پول هم لازم نیست، میگویم آقای دکتر نمیتوانم بیمارستان بیایم، دکتر میگوید خودم میآیم خدمتت. اوضاع ما در ماه رجب با خدا این گونه است، یعنی خداوند مانند طبیبی است که او دارد بر ما وارد میشود، میفرماید تو بیماری داری، گرفتاری داری، من خودم سراغت میآیم و کارهایت را انجام میدهم.
در روایت است که در ماه رجب فرشتهای در آسمان هر شب مردم را دعوت میکند، صدای این فرشته در آسمان میپیچد و فریاد میزند طوبی للذاکرین خوش به حال آنهایی که یاد خدا کنند، طوبی للمطیعین خوشا به حال آنهایی که مطیع خداوند باشند. آنگاه این فرشته پیغام خداوند را ابلاغ میکند که : یقول الله تعالی انا جلیس من جالسنی، خداوند میفرماید هر کس ذکر من گوید، من همنشین او میشوم.
در
تعابیر اهل معنا آمده است که الذکر مجالسة المحبوب: کسی که ذکر میگوید
گویا با محبوب خود همنشین است.کسی که از معشوق خود یاد میکند، گویا پیش او
هست. کسی که به یاد خداست گویا کنار خدا نشسته است.
کسی که به یاد امیرالمومنین(ع) و سیدالشهداء(ع) باشد گویا در محضر این امامان تشرف پیدا کرده است.
آن کسی که همیشه در زندگیاش به یاد خداست، همه زندگیاش میشود خدا. اما آن کسی که در زندگی به دنبال پول و قدرت و نفس باشد همانند آنها میشود، اگر ما میتوانستیم باطن همدیگر را ببینیم چه افتضاحی میشد.
در ادامه روایت آمده است : و انا مطیع من اطاعنی : هر کس مطیع من خدا باشد، من حرفش را گوش میکنم.
و غافر من استغفرنی و هر کس طلب مغفرت کند، من او را خواهم بخشیم.
در روایتی پیامبر(ص) میفرمایند: ماه رجب ماه استغفارامت من است.
لذا به ما توصیه کردهاند که در این ماه شریف زیاد ذکر و استغفار کنید.
روایت است که : خوش به حال بندهای که زیر بار هر گناهی که کرده، زیر آن گناه یک استغفرالله در کارنامه اعمالش ذکر کنند.
چون خدا دنبال بندهای که خالص و پاک باشد و هیچ خطایی در زندگی نکرده باشد، نمیگردد، خداوند دنبال این است که آیا این بندهای که خطا کرد، آیا یک استغفرالله گفت یا خیر، اگر یک راه را اشتباه رفت، راه دوم برگشت یا نه، اگر نگاهش به نامحرم افتاد، فورا برگشت یا نه، خداوند به دنبال بنده صد در صد خالص نمیگردد، خود خدا هم میداند که چنین بندهای پیدا نمیشود(در میان بندگان عادی) دنبال بندهای میگردد که اگر خطا کرد، اصلاحش کند.
روایت بسیار زیبایی از امام باقر(ع) خطاب به جابر بن یزید بن حارث جعفی از نزدیکترین شاگردانش که روایت دلگرمکنندهای برای ما است شاید شب اول ماه رجب، هدیه امام باقر(ع) به ما باشد.
روایت خیلی عجیب است، امام باقر(ع) خطاب به جابر میفرمایند: إنّ المؤمن مَعنی بمجاهدة نفسه لیغلبها علی هواها، فمرّة یقیم أَوَدَها ویخالف هواها فی محبّه اللَّه، ومرّة تصرعه نفسه فیتّبع هواها فینعشه اللَّه فینتعش، ویقیل اللَّه عثرته فیتذکّر: مؤمن اهتمامش در مجاهده با نفس است تا بر هواها و خواهشهای آن غالب آید ،گاهی کجی های آن را درست می کند و با هوای نفس در راه محبّت خدا مخالفت می کند ، و گاهی هوای نفس او را از پای درمی آورد و از آن پیروی می کند ، خداونداو را کمک می کند و او را که زمین خورده بلند می کند و لغزش های او را می بخشد ، دوباره به خود آمده و بیدار می شود.
یعنی ماموریت مومن در زندگی، جنگ با هوای نفس است تا بتواند بر هوای نفس خود غلبه کند، تا اینجا خیلی چیز عجیبی نیست چرا که مومن باید با نفسش در دنیا بجنگد. ولی گاهی انسان مومن،کسی که اهل مسجد و منبر است، به خاطر محبت خدا، زورش به شیطان میرسد پشت شیطان را به خاک میمالد، اما گاهی همین جوان مومن و انقلابی، زورش به شیطان نمیرسد. مشکل همین است، امام باقر(ع) میفرماید مومن همین است گاهی زورش به شیطان میرسد و گاهی زورش نمیرسد.
فیتبع هواه دنبال هوای نفس میرود، نامحرمی دیده دنبالش راه افتاده... ولی
خدا که بندهاش را رها نمیکند، این گریهکن امام حسین(ع) را که رها
نمیکند، خدا این مسجدی هیئتی را رها نمیکند،< میفرماید این بنده خودم
است .
کسی که بچهاش خطا کند، میتواند بگوید این بچه من نیست.
یکی از انبیای الهی از دست امتش بیتاب شد، خدمت خداوند عرض کرد خدایا عذابی بفرست و این امت را از روی زمین بردار و نابود کن.چند بار درخواست کرد، دید اثری ندارد، یک وقت این پیامبر خدا در حال درست کردن کوزه بود، یک کوزه سفالی درست کرده بود که خداوند فرشتهای را نازل کرد، این فرشته خطاب به این پیامبر فرمود که خداوند میفرماید این کوزه را بشکن، پیغمبر خدا کمی تعجب کرد که در این زمان فرشته به او گفت، چرا دوست نداری این کوزه را بشکنی، آن پیغمبر خدا گفت خدایا این کوزه را خودم ساختم مدتها بر روی آن کار کردم تا بسازم خداوند به پیغمبرش از طریق فرشته وحی کرد که کوزهای را که از گِل ساختی دوست نداری بشکنی، من این بندهها را آفریدم.
خداوند گاهی اوقات با مصیبت، گاهی با بیماری و گرفتاری ما را اصلاح میکند، البته ما در دنیا این مسائل را نمیفهمیم، روز قیامت که پردهها کنار برود، میفهمیم که مثلا فلان روز که فلان گرفتاری یا دردسر یا مصیبت برایمان پیش آمد، چه سری در آن بوده است.
در روایتی داریم که حتی زمین میخوری، سر زانویت آسیب میبیند، چیزی وارد چشمانت میشود، گریه میکنید و میمالید، حتی سر انگشتانتان به چیزی میخورد و زخم میشود، همه این مسائل به این خاطر است که گناهان شما پاک شود. سرما میخوری تب میکنی، این تب کردن، رحمت خداست برای اینکه گناه شما پاک شود.
این عین روایت است که خیلی عجیب است میگوید وقتی در حال شمردن پول هستی، بار اول میبینی مقدارش کم است، دوباره میشماری، میبینی مقدارش درست است، روایت است که به همان اندازه که غصه خوردی همان مقدار رحمت خداست بر تو.
ما روز قیامت میفهمیم که خیلی از گرفتاریها و بلاها و مصیبتها، آسیب دیدن بچههایمان، مریض شدنمان در حقیقت رحمتهای خداوند بر ما بوده است.
لذا در تعبیر امام سجاد(ع) هست که میفرمایند: دعا و شکر خداوند بر چیزهایی که نداده بیشتر از چیزهایی است که داده است.
ما معمولا خدا را شکر میکنیم که خداوند به ما بچه سالم داده است، پول داده و ... اما امام سجاد(ع)،خداوند را به خاطر چیزهایی شکر میکند که خدا به ایشان نداده است.
ما روز قیامت میفهمیم که چه سری است که خداوند بعضی چیزها را به ما نداد و یا بعضی چیزهایی را که از ما گرفت، سر آن را روز قیامت میفهمیم.
تعبیر حضرت این است، میفرماید گاهی
انسان مومن زورش به نفسش نمیرسد، زمین میخورد، خدا چیکار میکند، خدایا
به او رسیدگی میکند و به اصطلاح به او حال میدهد، مومن سر حال میآید، با
یک روضه امام حسین(ع)، با یک شب احیاء و قرآن سر گرفتن با یک زیارت علیبن
موسی الرضا(ع) رفتن، با یک بار رفتن پیش مادرش که دست مادرش را بوسیده..
خدا یک بهانهای را فراهم میکند یک حالی به این بنده مومن زمین خورده کتک
خورده میدهد، فینتعش
ویقیل اللَّه عثرته فیتذکّر : خداوند حواسش را
جمع میکند تا به خودش میآید، میگوید حواسم نبود پایم کجا رفت عجب
اشتباهی کردم . انسان مومن که اشتباه کرده بود میآید و توبه میکند .
این همان چیزی است که خداوند در قرآن میفرماید : إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ(آیه 201 سوره اعراف) یعنی : البته، هنگامى که پرهیزکاران گرفتار وسوسه شیطانى شوند به یاد [خدا] مىافتند و ناگهان بینا و بصیر میشوند.
صحبت درباره افراد باتقواست نه آنهایی که گناه میکنند و اهل فسق و فجورند و کاری به خدا ندارند، آنها در سرازیری سقوط دارند میروند . بحث درباره کسانی است که مومن و متقی و اهل دیانت هستند. این مومنان وقتی اشتباهی میکنند، تذکروا خدا را به یاد میآورند و میگویند ما برگشتیم، ما اشتباه کردیم.
به همین خاطر خداوند در طول سال، ماههایی مثل رجب، شعبان و رمضان را قرار داده تا ما حواسمان جمع باشد و به خودمان بیاییم.
هر شب ماه رجب، خداوند از طریق فرشتهاش میفرماید انا غافر من استغفرنی، من هر کس را که مرا استغفار کند، میبخشم، الشّهر شهری: ماه رجب، ماه من خداست.
سه تا ماه داریم، رجب، شعبان و رمضان، میگویند ماه رجب، ماه خداست، شعبان ماه پیامبر(ص) و رمضان ماه علی(ع) است. حالا شما ممکن است بگویید عجب، ماه رمضان که ماه میهمانی خداوند است، سیزده رجب میلاد امیرالمومنین(ع) است، در حالی که از هر دو طرف به امیرالمومنین(ع) میرسیم.
خداوند میفرماید الشهر شهری، ماه رجب، ماه من است و العبد عبدی: بندهای که گناه کرد هم بنده من است. و الرحمة رحمتی: رحمت و مغفرت هم متعلق به من خداست. یعنی به تعبیر بنده، به کسی مربوط نیست، من خدا میخواهم ببخشم.
گاهی اوقات که ما جوگیر میشویم فوری بهشت و جهنم تقسیم میکنیم. خدا نکند که آدم بی ظرفیت یک نماز باحال بخواند، در روایت داریم که انسان کم ظرفیت، دو رکعت نمازباحال که بخواند منتظر وحی جبریل میشود. به خودمان میگوییم ما مومنیم و اهل بهشتیم و بقیه همه جهنمی هستند.
در روایات آمده است که خداوند در روز قیامت گاهی بندهای را به سمت جهنم میبرند، خدا به مومنان میفرماید شما در دنیا میگفتید که این فرد جهنمی است، خدا میفرماید حالا من میخواهم این بنده را به بهشت بفرستم تا شما بفهمید که بهشت و جهنم را من خدا تعیین میکنم نه شما.
رحیم بودن یکی از مهمترین صفات خداوند است، خدا غیرت دارد . همان طور که خداوند شرک را برای هیچ کس نمیبخشد، یکی از چیزهایی که خدا درباره آن،غیرت دارد، این است که ما به جای خدا بنشینیم و بهشت و جهنم تعیین کنیم، البته باید عرض کنم که در جاهایی که فسق و فجورعلنی است، وضعیت فرق میکند کسی که مقابل جبهه حق ایستاده، وضعیت درباره این فرد فرق میکند، کسی در جبهه باطل و کفر است، تکلیفش مشخص است. بحث من جایی است که مسائل فردی است ما در مسائل فردی نباید جای خدا تصمیم بگیریم.
خداوند میفرماید الشهر شهری، ماه رجب ماه من است و العبد عبدی این بنده بنده من است، و الرحمه رحمتی و این رحمت رحمت من است و من دعانی فی هذا الشهر اجبته : هر کس در ماه رجب از من خدا چیز بخواهد، او را اجابت میکنم.
در ماههای دیگر، در برابر دعا موانعی وجود دارد، من به خاطر گناهان و معصیتهایم، دعایم بالا نمیرود و مستجاب نمیشود . ولی در ماه رجب خداوند میفرماید من موانع را کنار میگذارم خودم اجابت می کنم .خداوند میفرماید تو حواست نبود که ماه رجب دارد میآید، خودم گفتم بیا، خودم راه را برایت باز کردم. خودم گفتم دعا کن.
و من سئلنی اعطیته: هر کس از من چیزی طلب کند، به او میبخشم. و مَن استهدانی هدیته هر کس از من راه هدایت بخواهد، راهنمایی میکنم. و جعلت هذا الشهر حَبلاً بینی و بین عبادی فمن اعتصم به وصل الیه : ماه رجب ریسمان من خداست، هر کسی سر این ریسمان را بگیرد و بیاید به من خدا خواهد رسید.
اما مشکل کجا شروع میشود، این است که ما تا یک جایی میرویم، نمیشود. نگاه دار سر رشته تا نگاه دارد. خداوند میفرماید تو قدم اول را بردار بقیهاش با من.
شهید حسن تهرانیمقدم که روحش شاد، یک هفته قبل از شهادت خواب عجیبی میبیند . میگوید : خواب دیدم که از دنیا رفتهام. در یک قبر تنگ و تاریک دو ملک غضبناک به شدت وحشتناک از من سوال میکردند. آنها با همان صورت ترسناک پرسیدند: چیزی هم برای آخرتت داری؟ من هرچه فکر کردم چه بگویم هیچ چیز یادم نیامد. کمی تامل کردم تا اینکه این جمله به ذهنم آمد که بگویم: من اقامه عزای آقا ابا عبدالله(ع) را کردم. و بر امام حسین(ع) گریهها کردم. تا این جمله را گفتم. قبر باز و روشن شد و بوستانی در مقابلم ظاهر شد. ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه؛ این موضوع اسباب دستگیری من خواهد شد.
ما برای خدا چه کردیم؟ آیا اگر جهنمی نبود، ما گناه نمیکردیم، از حرام و نامحرم دوری میکردیم؟ یا نه، من اگر به نامحرم نگاه نمیکنم، برای این است که به جهنم نروم، اگر گناه نمیکنم برای این است که جهنم نروم، اگر نمازهایمان را میخوانم برای این است که به بهشت بروم.
خدا من را به میهمانی دعوت کرده، من چه چیزی با خودم آوردم؟ تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که خدایا من تنها چیزی که دارم امید است، با امید آمدم، ماه رجب آمده، قدم اول را برداشتم، خدایا مگر خودت نگفتی تو یک قدم بردار من 10 قدم میآیم، خدایا بقیه اش با خودت، خدایا دستم را بگیر.
ما با خدا بد نکردیم به خودمان بد کردیم، هر گناهی که کردیم روح خودمان را آلوده کردیم.
روایتی است که روز قیامت وقتی خداوند نامه اعمال بندگان را میدهد، بهشت و جهنم تعیین میشود،و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه... آنهایی که بهشتیاند میروند طرف بهشت و آنهایی که جهنمی هستند میروند سمت جهنم، یک بنده گناهگاری هست که قراره برود جهنم، شما این صحنه را تصور کنید، خداوند نامه اعمال این بنده را به او میدهد و میگوید باید بروی به جهنم، همانطور که در حال رفتن به سمت جهنم است، میبیند که به عقب برمیگردد و پشت سرش را نگاه میکند، انگار توقع نداشته گویی به او برخورده است، گویی انتظاری دارد، یک وقت خداوند میفرماید نگهش دارید، او را نبرید جهنم، این بنده من هنوز به من امید دارد این هنوز منتظره تا رحمتی از سمت من به او برسد، این بنده هنوز چشمش دنبال من خداست.
حجت الاسلام و المسلمین زائری در
پایان سخنانش که در مسجد هفتاد و دو تن قتلگاه شهدای هفتم تیر و در جمع
هیئت باقرالعلوم علیه السلام(هیئت اصحاب رسانه) بیان میکرد، افزود : خدا
چشم منتظر را رد نمیکند، من گناه کردم،خطا کردم،هر چی بودم امشب گفتم شب
اول ماه رجبه، شب جشنه، پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) خوشحالند، امام حسن و
امام حسین علیهما السلام خوشحالند، فاطمه زهرا(س) خوشحالند، امشب امام
سجاد(ع) خوشحالند، امشب همه اهل بیت(ع) شادمانند، در خانه اهل بیت(ع)
شادی است(به خاطر تولد امام باقر علیه السلام) ما در خانه اهل بیت(ع)
آمده ایم، پشت در امام سجاد(ع) گردنمان را کج میکنیم، من رو سیاه اگر
برای فرزندم تولد گرفته باشم، یک وقت زنگ در به صدا دربیاید، از آیفون
میبینم گدایی آمده در خانهام، سرش را کج کرده و میگوید شما که برای
فرزندتان جشن تولد گرفتید، یه ذره هم به من فقیر بدهید. من رو سیاه آمدهام
در خانه اهل بیت(ع)، در خانه آقا علیبن الحسین(ع) که امشب کسی را از در
خانهاش رد نمیکند، حاشا به امیرالمومنین(ع) که بخواهد ما را از در
خانهاش رد کند، حاشا به خدا که بخواهد ما را رد کند.
گزارش : رضا مهری
منبع:تسنیم