عقیق: شاید بتوان همزمانی آغاز این دیدارها و نشستهای مادحان و ستایشگران اهل بیت علیهم السلام با رهبر معظم انقلاب اسلامی از اولین سال زعامت ایشان را دلیلی محکم و وثیق از اوج اهمیت و ارزش جایگاه مادحان و ذاکران ائمه هدی علیهم السلام و نقش مهم و اثرگذار آنها بر روی جامعه اسلامی باشد. شاید دقت و تمرکز بر روی بیانات معظم له در طول عمر 23ساله این جلسات و بازخوانی آنها میزان توجه ایشان به این موضوع را نشان دهد.
بیشتر تاکید ایشان در این سالها بر روی حوزه های سختاری و محتوایی در امر ستایشگری و مداحی بوده است. از قبیل پرداختن به شعر و ابعاد مختلف آن، پرداختن به آهنگ و موسیقی و سبکهای مداحی،جایگاه معرفتی و آموزاننده بودن امر مداحی،تلاش در جهت القای مفاهیم عالی دینی و انقلابی،توجه به جایگاه و شأن ستایشگری.
در اینجا به اختصار بعضی از بیانات ایشان در این سالها و دیدارها را به دلیل همزمانی با ولادت با سعادت صدیقه طاهره سلام الله علیها که میعاد دوباره ذاکرین و مادحین اهل بیت علیهم السلام با ایشان می باشد بازخوانی و مرور می نماییم.
كار مداح، استفادهى از هنر براى بيان حقيقت است. خود اين ايستادن، با صداى خوش و با آهنگ زيبا شعرى را خواندن - هم شعر هنر است، هم آهنگ هنر است، هم صدا هنر است - با چندين هنر، انسان يك حقيقتى را بيان كند، ميتواند تأثير مضاعفى در ذهن مستمع و حاضر در مجلس و مخاطب شما بگذارد؛ اين خيلى نعمت بزرگى است، خيلى فرصت بزرگى است. اگر وقت اين جلسه به چيز ديگرى گذشت، اگر اين چند هنر - هنر شعر، هنر صدا، هنر آهنگ - در چيزى مصرف شد كه هيچ فايدهاى براى مستمع شما نداشت، اين ميشود خسران. 1391/02/23
در مرثيهخوانى بايستى به صدق واقعه پايبند بود. درست است كه شما مىخواهيد مستمع خودتان را بگريانيد، اما اين گرياندن را به وسيلهى هنرنمائى در كيفيت بيان واقعه تأمين كنيد، نه در ذكر واقعهاى كه اصل ندارد. ما در گذشتهها سراغ داشتيم- إن شاء اللَّه حالا آنجور نيست- كه بعضىها فی المجلس يك چيزى را جعل مىكردند؛ نكتهاى همان جا به ذهنش مىآمد، مىديد خوب است، موقعيت خوب است، همان جا مىگفت و از مردم اشك مىگرفت! اين درست نيست. اشك گرفتن از مردم كه هدف نيست؛ هدف، آميختن اين دلِ اشكآلود- كه اشك را به چشم مىرساند و چشم را اشكبار مىكند- به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائى.1389/03/13
اينكه آقايان مداحها، و سابقها روضه خوانها اصرار ميكنند كه بلند گريه كنيد، لزومى ندارد؛ خوب، آرام گريه كنيد. وقتى ميخواهند سينه بزنند، اصرار بر اينكه «صدا، صداى اين جمعيت نيست»؛ يا وقتى مردم ميخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اينكه «صلوات، صلوات اين جمعيت نيست»! شما بخواهيد مردم صلوات بفرستند، ولو توى دلشان. گرم شدن مجلس به اين شيوهها، اصل نيست؛ كارى كنيد كه دلهاى مستمع را در اختيار بگيريد. دل مستمع وقتى در اختيار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گريه كند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه كرد، باز مقصود حاصل است ۱۳۸۹/۰۳/۱۳
آهنگ شادى از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده كه براى روزهاى عيد جلساتى تشكيل مىدهند. بنده مخالف اين كار نيستم؛ بد هم نيست كه دست مىزنند. البته اگر از راديو بشنويم - كه بنده خودم گاهى از راديو شنيدهام - و شعر را درست گوش نكنيم، خيال مىكنيم دارند سينه مىزنند! هم لحن، سينهزنى است؛ هم آن دستى كه مىزنند، مثل زدن روى سينه است. اين چه شادىيى شد؟! اگر براى روزهاى شادى، آهنگهاى مناسب - نه آهنگهاى مبتذل، نه آهنگهاى طاغوتى، نه آهنگهاى حرام - و شيوههاى خوب انتخاب كنند، مؤثرتر و بهتر است. اينطور نباشد كه چون به روضه خوانى عادت كردهايم، روز شادى هم كه مىخواهيم حرف بزنيم، لحنمان بشود لحن روضه خوانى. ۱۳۸۴/۰۵/۰۵
مداحى را به صورت يك كار صرفاً سطحى، شكلى، ظاهرى در آوردن، آن را عبارةٌ اخراى تقليد از يك كار مبتذل غربى قرار دادن، هيچ جائز نيست. اين را توجه بكنند، بخصوص جوانها كه توى اين صراط وارد مىشوند. هيچ اشكالى ندارد كه از شعرى با زبان مردم استفاده شود، ليكن با مضمون درست، با مضمون صحيح. اگر چنانچه مداح و خواننده ما و ستايشگر اهل بيت (عليهمالسّلام) از كسانى كه خودشان غرق در حيرت و بدبختىاند- وادى هنرى غرب، بخصوص هنر موسيقىشان كه به ابتذال كشانده شده- و در وادى حيرت و سردرگمى شيطانى و نه حيرت رحمانى هستند، اين كار شريف و پاكيزه و مقدس را الگوگيرى كرد، اين كار ناسزاوار است؛ كار ناشايستى است.1387/04/04
وقتى شما اين هنر را در خدمت اين معانى قرار دهيد كه يا اثبات حقانيت اهل بيت را مىكند، يا فضائل و مناقب اهل بيت را مىگويد كه دل شنونده را روشن مىكند، يا معارف اهل بيت را تفهيم مىكند و راه زندگى را براى مخاطب شما روشن مىكند، آنوقت اين بالاترين ارزش را پيدا مىكند؛ آن وقت يك برنامهى مداحى شما به قدر چند ساعت سخنرانى و درس استدلالى ارزش پيدا مىكند.1387/04/04
آنچه شما داريد بيان ميكنيد، بايد آموزنده باشد. فرض كنيد يك واعظى برود بالاى منبر و از اول تا آخر منبر حرفهائى بزند كه يك ذره بر معرفت مردم، بر بصيرت مردم دربارهى آن موضوع اضافه نشود. خوب، اين وقت خودش و ديگران را تلف كرده. مداح هم همينجور است. شعرى شما بخوانيد؛ ولو لفظ هم لفظ خوبى باشد، راجع به حضرت زهرا (سلاماللَّهعليها) هم باشد، اما چيزهائى باشد كه مستمع هيچ استفادهى از او نميتواند بكند؛ نه معرفتش نسبت به آن بزرگوار بيشتر ميشود، نه از مقامات توحيدى او چيزى ميفهمد، نه از مجاهدت او چيزى ميفهمد، نه از رفتار و سجيهى آن بزرگوار كه درس است چيزى ميفهمد، اشكال خواهد داشت.1386/04/14