سروده لطیفیان در سوگ بانوی آب و آیینه به این شرح است:
همه تسبیح بدستند به تسبیحاتش
همه تفسیر بدستند پى آیاتش
باطنش جاى خودش, ظاهر او هم سر است
ما تماماً همه محویم, تماماً ماتش
فاطمه عبد خدا هست ولى رب من است
کافرم گر نتوانم بکنم اثباتش
چه کسى دیده که از عرش کسى برگردد
زانهمه جلوه فقط سیب شود سوغاتش
میرسیدند به هم تا که على و زهرا
روبرو میشد؛ در اصل على با ذاتش
عابدان سر به بر اندر طمع روضه خلد
عاشقان جان به کف اندر طلب مرضاتش
دور تا دور قدش را وسط کوچه شهر
میگرفتند ملائک پى تشریفاتش
آن نمازى که در آن صحبتى از فاطمه نیست
صاحبش را برساند به جهنم...آتش
حرم فاطمه با خاک نجف باید ساخت
وقف زهراست نجف با همه ذراتش
در زدن یا نزدن فرق ندارد اینجا
نیست وابسته سائل کرم بالذاتش
مهر خانوم برایش به دو عالم کافى است
هر که باشد پى جبران شدن مافاتش
***
فیض روح القدس عالم معنا زهرا
تا به معراج کشانده ست نبى را زهرا
مصطفى خواسته اش خواستن فاطمه بود
رفت معراج که آخر برسد تا زهرا
به زمین آمدنش آمدن ساده نبود
دست بر سینه نبى گفت: بفرما زهرا
سر آوردن این سوره کوتاه چقدر
گفت جبریل: على , گفت نبى: یا زهرا
اینکه حق با على است , اینکه على با حق است
معنى هر دو اش این است: "على با زهرا"
قرب آن است که در سجده به زهرا برسند
سر سجاده رسیده ست به زهرا, زهرا
یک على داشت خدا, فاطمه هم داشت یکى
بخدا نیست کسى فاطمه الا زهرا
مرتضی مثل نبی بوسه به دستش میزد
حجت الله علی, حجت اعلا زهرا
من ز طیف عرفاى نجفى هستم که
ذکرم امروز بود فاطمه, فردا زهرا
کاروبار دل ما پیش خدا میگیرد
سروکار دل ما باشد اگر با زهرا
قبر ما سوخته ها جنت ما خواهد شد
بنویسند اگر بر لحد ما " زهرا
منبع:تسنیم