عقیق: به مناسبت ایام میلاد خجسته ابالمهدی، امام حسن عسکری(ع) درباره سیره ایشان و نقش آن امام در هدایت شیعیان با تنی چند از کارشناسان تاریخ اسلام به گفتگو نشسته ایم که از نظر می گذرد؛ امام عسکری(ع) انتظار امام زمان غايب را به رهروان دین آموخت حشمت الله قنبری، استاد تاریخ اسلام درباره دوره حیات امام عسکری(ع) گفت: اگر دوران عمر ٢٩ ساله امام حسن عسکری(ع) را به سه دوره تقسيم كنيم، ١٣ سال حضور و زندگی در مدينه و ١٠ سال اقامت در سامرا پيش از عهده دار شدن امر امامت امت و ٦سال عصر ولايت آن بزرگوار آن حضرت در يكى از مقاطع تاريخ اسلام و شايد به نوعى از حساس ترين دورانهاى تاريخى اسلام عليرغم توقف كوتاهى كه در عالم ناسوت داشتند، ماموريتى مهم از جنس ماموريت رسول اكرم(ص) اسلام را با عاليترين شيوه هاى ممكن را به انجام رساندند و اين موضوع ماجراى نهادينه كردن وصايت و امامت وجود مقدس امام عصر روحى فدا با همه ويژگيهاى مربوط به آن است. وی افزود: حبس امام عسكرى(ع) و تحت نظر بودن مستمر و بى وقفه ايشان در طول دوران امامت و روش اداره امور شيعيان از ناحيه آن حضرت دقيقا ً نمونه اى از رابطه امام حق با مامومين صالح و مومنان در عصر موسوم به غيبت است. همان طوري كه مى دانيد از گذشته هاى دور وعده موعود آخرالزمان داده شده بود و تقريبا در همه اديان توحيدى و مكاتب اخلاقى بشر ساخته موضوع مهدويت به عنوان يك اصل اساسى مورد تاكيد واقع شده و در ميان مذاهب اسلامى نيز بدون كوچكترين اختلاف اعتقاد بر اين است كه منجى آخرالزمان شخصيتى ممتاز از اولاد حضرت صديقه طاهره(س) و اميرالمومنين على(ع) خواهد بود كه همنام رسول خدا(ص) است. استاد تاریخ اسلام اضافه کرد: تقدير الهى و تدبير والاى حضرت عسكرى در دوران امامت مظلومانه آن حضرت به گونه اى رقم خورد تا مردم خصوصا پيروان مكتب اهل بيت برخوردارى از امامت حق را در پشت پرده غيب در قالب حبس و دور ماندن از وجود مبارك آن حضرت تجربه كنند. به همين علت در طول دوران امامت حضرت امام يازدهم محبين و پيروان آن حضرت نوعا ً از طريق نامه نگارى و واسطه هاى حضرت ايشان جوابهاى خود را دريافت و امور مادى و معنوى خود را تمشيت مى كردند، در سايه فشار و مراقبت همه جانبه حكومت عباسی كه پس از شهادت حضرت رضا شدت بيشترى پيدا كرده بود كمتر كسى امكان نزديك شدن به امام را پيدا مى كرد، ضمن اينكه امكان تمركز اصحاب امام عسکری وجود نداشت و شخصيتهايى مانند ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعيل نوبختی در بغداد و بدون دسترسى مناسب و مستقيم به امام زندگى مى كردند. وی در پایان گفت: هنر امام(ع) اين بود كه عليرغم همه محدوديتهاى هراسناك، با دقت و فراست با استفاده از روشهايى كه بعدها رسم الخط ارتباط مردم با حضرت امام عصر شد، هم پاسخگوى نيازهاى اعتقادى و سياسی و علمى پيروان مكتب اهل بيت بود به نحوى كه در دوران امامت خود، آثار مهمی از جمله تفسير قرآن و بيان مسائل فقهی، نشر احکام و سمت و سو بخشيدن به جنبش هاى اسلامى و انقلابی پيروان مكتب اهل بيت به ميراث گذاشتند هم با مناظره هاى علمى همه جانبه و دقيق، شبهات و شعله آتش افروزيها و فتنه انگيزيها طواغيت بنى عباس را فرو مى نشاندند، در عين حال چگونه زيستن و چگونه در انتظار امام زمان غايب بودن را به رهروان حقيقى دين آموختند. توجه خاص امام عسکری(ع) به تفسیر قرآن حجت الاسلام دکتر محمد دشتی، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة درباره اقدامات مهم امام حسن عسکری(ع) گفت: یکی از محورهای قابل توجه و مورد اهمیت و اهتمام حضرت امام حسن عسکری(ع) آماده سازی شیعه برای ورود به عصر غیبت است که در این خصوص امام سعی می کنند همه نکات علمی لازم و موارد نیاز شیعیان در این موارد و احیانا مشکلات مرتبط را به طور خاص مورد توجه و عنایت قرار دهند و شیعیان را برای ورود به عصر غیبت آماده کنند. رویکرد علمی حضرت هم به سمت آماده سازی شیعه برای ورود به عصر غیبت بوده است. در این خصوص امام سعی می کردند شبهه ها را از ذهن مردم و شیعیان و حتی در ارتباط با کل جامعه اسلامی بزدایند. وی ادامه داد: عنایت ائمه(ع) با توجه به شرایطی که در آن زندگی می کردند در وهله اول شیعیان ولی به طور عموم نسبت به همه مسلمانان و جامعه اسلامی بوده است. امام عسکری(ع) هم توجه خاصی داشتند تا جامعه را از نظر ارزشهای اسلامی و معارف اسلامی حفظ کنند. به همین خاطر با علم به اینکه توجه داشتند که دست شیعیان به زودی از دست امام معصوم(ع) کوتاه می شود در این شرایط سبک زندگی علمی خاصی را بنا نهادند. عضو هیأت علمی جامعه المصطفی تصریح کرد: در این سبک زندگی علمی امام سعی می کنند پشتوانه علمی جامعه اسلامی و شیعیان را تقویت کنند. در این خصوص یکی از نکاتی که قابل توجه است در زمینه علوم قرآنی است. امام(ع) در این زمینه توجه خاصی به علوم قرآن و تفسیر قرآن داشتند که گزارشهایی داریم که دو دوره تفسیر قرآن از ایشان داریم که یکی از این تفاسیر ابن شهرآشوب مازندرانی در معالم العلما ذیل نام حسن بن خالد برقی قمی نقل می کند. وی افزود: طبق نقل ابن شهرآشوب ایشان محضر امام عسکری(ع) را قبل از امامت درک می کند و در این حضور تفسیری جامع مشتمل بر ۱۲۰ جزء یا ۱۲۰ جلد را به املای امام دریافت می کند که گنجینه گران سنگی بوده که در قرن چهار و پنجم موجود بوده اما متأسفانه امروزه در دسترس ما نیست. از شگفتیهاست که امام(ع) که در شرایط امنیتی زندگی می کردند و ارتباط شیعیان با ایشان سخت بوده با چه اهتمام و شیوه هایی این تفسیر گران سنگ را القا کردند. حجت الاسلام دشتی گفت: تفسیر دیگری نیز وجود داشت که توسط دو برادر اهل استراباد(شهری در نزدیکی گرگان فعلی که از بین رفته است) جمع آوری شده است که بخشهایی از آن امروزه موجود است. تثبیت جایگاه قرآن به عنوان بزرگترین معجزه پیامبر اکرم(ص) و به عنوان ثقل اکبر یکی از خدمات علمی آن حضرت است که اگر جایگاه آن به خطر بیفتد و ارزش و اعتبار آن تضعیف شود طبیعتا خسارت سنگینی متوجه اسلام و مسلمانان و آینده تاریخ اسلام می شد. وی در پایان گفت: در روایات آمده است که یعقوب بن اسحاق کندی در اعتبار و صحت و استحکام قرآن کریم شک کرد. او که یکی از بزرگترین دانشمندان و فیلسوف آن زمان بود در حال نگارش کتابی در این مورد بود که امام عسکری(ع) از طریق یکی از شاگردانش برای او پیغامی فرستاد. امام به شاگردش آموخت که به او بگوید استاد ازکجا می دانی که منظور خداوند همین برداشت توست. احتمال نمی دهید در معانی ای که شما از قرآن برداشت کردید و تناقضات قرآن را استخراج کردید، احتمال دیگری در معنای آیات وجود داشته باشد؟! واقعا این کار و اقدام امام، اقدامی معجزه آسا بود. وقتی کندی این جملات را شنید دچار شوک شد و از شاگرد خواست که بگوید این را چه کسی گفته است؟ در نهایت وقتی شاگرد با اصرارهای کندی مجبور شد بگوید که این را أبومحمد حسن بن علی العسکری به من القا کرد که استاد اذعان و اعتراف کرد که چنین سؤالی از چنان شخصیتی شایسته و بایسته است و آن وقت کتاب نوشته شده را در آتش سوزاند. نامه ها و مکتوبات امام عسکری(ع) حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر پورامینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، درباره معارفی که از امام عسکری به شیعیان رسیده است گفت: بخشی از میراث فرهنگی و اجتماعی ائمه اطهار(ع) در قالب نامه است و غالب آن پاسخ ایشان به پرسشهای مردم است و برخی نیز نامه های ارسالی از سوی ایشان برای یادآوری و راهنمایی نکات اخلاقی و اجتماعی است. دو مجموعه حدیثیِ شیعی به نامهای «معادن الحکمه» ملامحسن فیض کاشانی و «مکاتیب الائمه» از آیت الله احمدی میانجی، گزارشی از این مکتوبات است. در این آثار، مکتوبات امام حسن عسکری(ع) نیز مندرج است مثلا در جلد ششم مکاتیب الائمه(ع) به ۱۳۸ نامه امام اشاره شده است؛ این مکتوبات با توجه به دوران سخت مراقبت ویژه از ایشان در منطقه نظامی سامراء برای ارتباط با پیروان و دوستان از اهمیت برخوردار است. وی با بیان اینکه یکی از نامه ها به اسحاق بن اسماعيل نيشابوري است، گفت: او فرد مورد اعتمادی است که او را از اصحاب امام عسكری(ع) برشمرده اند. امام با واسطه و بی واسطه برای او نامه نوشته بود. حضرت برای حفظ ارتباطات خود گاه با واسطه به یاران خود نامه می نوشتند که در این زمینه نامه اى به وسيله محمد بن موسى نيشابورى به اسحاق به اسماعیل ارسال کرده بودند. همچنین به گزارش کتاب تحف العقول از جانب امام عسکری نامه ای در پاسخ به نامه اسحاق ارسال شده است که در این مکتوب نکته های مهمی در حوزه های مختلف وجود دارد. این نامه را می توان در حوزه مباحث اعتقادی قرار داد که به نوعی می تواند نوع ارتباط ما با خدا و امام را ترسیم کند؛ امام در فرازی از این نامه مرقوم کرده اند «در هر حال از خدا مدد خواسته شود. مبادا درباره خدا كوتاهى كنيد كه از زيان ديدگان باشيد. دور و نابود باد كسى كه از طاعت خدا روى تافته و اندرزهاى اولياء او را نپذيرفته. همانا خداوند شما را به فرمانبردارى از خود و پيامبر خود و اولى الامر فرمان داده است». حجت الاسلام پور امینی افزود: وقتی به سیره امام عسکری(ع) دقت می شود؛ توجه به اجرای اسلام با همۀ ابعاد آن در تمام عرصههای زندگی آدمی وجود دارد و میتوان در دستهبندی مشخص و با ملاحظه ارتباطات انسان با خدا و خود و خلق و حتی طبیعت، زندگی مؤمنانهای ساخت و با تکیه بر متن سخن و سیرۀ امام شیوۀ زیستن را مشق کرد. به عنوان مثال، امام بر شکر و سپاس پیوسته از خدا تأکید داشتند و می توان این نکته را در حوزه ارتباط انسان با خدا قرار داد. حضرت درباره ارتباط انسان با جامعه و تنظیم ارتباط دوستانه و سالم میان مومنان پای می فشرد؛ در نگاه ایشان «مؤمن براى مؤمن بركت است» ایشان می فرمود: «دو خصلت است كه وراى آن دو چيزى نباشد: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران». امام مومنان از ستیزه جویی برحذر می داشت و می فرمود:«جدال مكن كه آبرويت برود ». وی گفت: یکی از اصول تربیتی، پند دهی به خویشاوند و دوست است ؛ اما مع الاسف غالب اوقات از پند ما کسی بهره ای نبرده و گاه نتیجه عکس داده است ؛ راه ارائه شده از سوی امام راهگشاست ایشان می فرماید: «هر كه برادرش را نهانى پند دهد به حقيقت او را آراسته و هر كه آشكارا پندش دهد در واقع او را به زشتى كاسته است ». عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه افزود: حُسن معاشرت و رفت و آمدهای پیوسته و حضور در خانه های یکدیگر، از سیره های عملی امام است که امروزه می تواند برای مومنان جاری باشد؛ امام گاه مصلحت می دید و به شیعیان دستور می داد که بعد از نماز عشاء در خانه یکی از شیعیان که از پیش تعیین شده بود، گرد هم آیند تا با آنان دیدار کنند. شیعیان هم به دستور حضرت در آنجا گرد می آمدند و مشکلات و مسائل شرعی خود را با حضرت در میان می گذاشتند؛ این کار وقتی صورت می گرفت که امام به شدت از سوی مأموران حکومت عباسی تحت نظر بود. وی در پایان با بیان اینکه بخش قابل توجهی از فرمایش امام ناظر به ساخت زندگی مؤمنانه شیعیان است؛گفت: نمونه های ذیل راه روشن شیعیان می توان باشد: در نمونه اول که مرحوم حرانی در کتاب تحف العقول بیان کرده است ، امام(ع) به شيعيانش فرمود: «شما را به پرهيزگارى خدا و پارسايى در دين خود و كوشش براى خدا و راستى گفتار و پرداخت امانت به كسى كه امانتى به شما سپرده، از نكوكار و تبهكار، و طول سجده و خوش همسايگى سفارش مىكنم». مظلومیت و مهجوریت امام عسکری(ع) سعید طاووسی مسرور، استاد تاریخ اسلام نیز درباره دوره حیات امام یازدهم به خبرنگار مهر گفت: امام يازدهم شيعيان نام شريفشان حسن بن علی و كنيه مباركشان ابومحمد است، ايشان در هشتم ربيعالثانی سال ۲۳۲ هـ ق. در شهر مدينه متولد شدند. احمد بن عبيدالله بن خاقان كه وكيل خراج شهر قم از سوی خلفای عباسی بوده و دشمنی و كينه شديدی از شيعيان و ائمه(ع) در دل داشته، امام عسكری(ع) را اينگونه وصف میكند: حسن بن علی(ع) جوانی گندمگون با قامتی نيكو، صورتی زيبا و اندامی موزون، با جلالت و هيبت بود. مشهورترين لقب ايشان «عسكری» است كه برگرفته از «عسكر سامرا» است، شهر سامرا در بدو تأسيس پادگان بود، لذا به امام هادی(ع) و امام حسن عسكری(ع) لقب عسكريين دادهاند. لقب ديگر حضرت «الزكیّ» است كه نشاندهنده پاكی ايشان و همچنين «الصامت» به معنای «ساكت» به جهت زندگی اجباری در محدوديت و انزوای آن امام(ع) بزرگوار است. از ديگر عناوينی كه برای آن حضرت مورد استفاده قرار میگرفت، عنوان «ابن الرضا(ع)» بود كه اين لقب برای امام هادی(ع) و امام جواد(ع) نيز اطلاق میشد كه به جهت شرافت خاص امام رضا(ع) و مقبوليت ايشان نزد تمامی مسلمانان بود. خصوصاً اينكه امام رضا(ع) به مقام ولايتعهدی مأمون برگزيده شده بودند، نزد تمامی مسلمين حتی اهل سنت شخصيت محوری در ميان ائمه(ع) محسوب میشدند. وی گفت: امام عسكری(ع) در سال ۲۳۳هـ. بالاجبار در حالی كه تنها يك سال داشتند، همراه پدر بزرگوارشان به شهر سامرا منتقل شدند و بعد از آن ديگر به ايشان اجازه خروج از سامرا داده نشد، به طوری كه ايشان به سفر حج و عمره نيز مشرف نشدند، لذا به شيعيان توصيه میشود هنگامی كه حج يا عمره به جای میآورند، به نيابت از امام عسكری(ع) نيز يكبار اعمال را به جای آورند. از حضرتش نقل شده كه در امامت هيچ امامی به اندازهای كه در امامت من ترديد شد، ترديد و شك بوجود نيامد، در حالی كه به همان ادلهای كه امامان قبل از من امام بودند من نيز امام هستم. به عبارت ديگر اگر وجود امام در جامعه و در ميان مردم لزوم دارد، من نيز امام هستم. وی افزود: امام هادی(ع) پسری با نام «سيد محمد» داشتند كه بسيار انسان شريف و نيكو سرشتی بودند. سيد محمد از امام عسكری(ع) بزرگتر بود، اما در زمان امامت حضرت هادی(ع) از دنيا رفت و قبر شريفش در حوالی شهر سامرا زيارتگاه عاشقان است. حديثی در ميان شيعيان ايجاد شبهه كرده است؛ در اين حديث آمده است: هنگامیكه محمد بن علی النقی(ع) وفات كرد، حضرت به امام حسن عسكری(ع) فرمودند كه برای خدا شكری تازه كن كه درباره تو امری پديد آورده است. با اين حديث برخی از شيعيان به شك افتاند كه قرار بر اين بوده كه سيد محمد به امامت برسد، اما با وفات وی امامت به حضرت عسكری(ع) منتقل شده است، در برابر اين شبهه بايد به منابع قديمی شيعه رجوع كرد، اولاً امام هادی(ع) چهارماه قبل از شهادتشان شيعيان را بر امامت امام عسكری(ع) گواه گرفتند و اين واقعه قبل از وفات سيد محمد بوده است البته برای اينكه شبههای برای شيعيان به وجود نيايد، در زمان حيات سيد محمد وقتی از امام هادی(ع) در مورد جانشين شان برای در امر امامت سؤال میكردند، حضرت امام حسن عسكری(ع) را نشان میدادند. در كتاب شريف «الكافی» از قول علی بن عمر نوفلی نقل شده است كه در صحن منزل امام هادی(ع) به خدمت ايشان رسيدم و پسرش محمد از كنار ما عبور كرد. به حضرت عرض كردم: قربانتان گردم، آيا صاحب ما بعد از شما ايشان هستند؟ حضرت پاسخ گفتند: نه صاحب شما بعد از من، حسن(ع) است. این استاد تاریخ اسلام اضافه کرد: همچنين شيخ طوسی در كتاب شريف «الغيبه» از احمد بن عيسی علوی نقل میكند كه بر ابوالحسن الهادی (ع) در قريه ثريا ـ روستايی نزديك مدينه كه امام كاظم(ع) آن را بنا نهاده بودند ـ وارد شديم و به آن حضرت سلام كرديم. ابوجعفر[سيد محمد] و ابو محمد(ع) همزمان وارد شدند. ما ابتدا به جهت احترام به سمت برادر بزرگتر يعنی سيد محمد رفتيم، اما امام هادی(ع) فرمودند او صاحب شما نيست و درحالی كه به ابومحمد(ع) اشاره میكردند فرمودند: «برشما باد به صاحبتان» از اين مطالب مشخص میشود كه در زمان حيات سيد محمد نيز امام هادی(ع)، امام عسكری(ع) را جانشين خود معرفی میكردند. طاووسی با بیان اینکه تنها تعداد محدودی از شيعيان قائل به امامت سيد محمد شدند و اطراف حضرت را خالی كردند، گفت: عدهای ديگر نيز به امامت جعفر، ديگر برادر حضرت عسكری(ع) كه مشهور به جعفر كذاب است و ادعای امامت می كرد، اعتقاد پيدا كردند، اما اكثريت شيعه به امامت امام حسن عسكری(ع) پاي بند و راسخانه معتقد باقی ماندند كه به اين عده «قطعيه» يعنی كسانی كه در امامت دوازده امام از قطع و يقين برخوردارند، گفته میشود. وی درباره محدودیت ها و نظارت هایی که بر ایشان اعمال می شد گفت: دوران امامت آن حضرت(ع) شش سال بود كه از سال ۲۵۴هـ. تا ۲۶۰هـ. ادامه پيدا كرد. ايشان زندگی فوقالعاده در محدوديت و تحت نظارت داشتند كه در واقع اقامت طولانی مدت ايشان در سامرا به نوعی بازداشت به حساب میآمد. امام(ع) نيز مجبور بودند كه هر دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه سامرا حاضر شوند و عدم خروجشان از شهر را به اطلاع دستگاه خلافت برسانند. در حالی كه اين رفتار در شأن امام(ع) نبود، ولی با اين وجود حضرت همچون شهروند بسيار عادی زندگی میكردند و به شدت تقيه و احتياط داشتند. وی در پایان گفت: شيعيان نيز بسيار برای ديدار امام(ع) و پرسش مسائل و مشكلاتشان با سختی مواجه بودند، بهطوریكه ساعتها بر سر راه امام(ع) مینشستند كه اگر نمیتوانند با ايشان سخن گويند حداقل امامشان را زيارت كنند. حديثی در كتاب «الخرايج و الجرائح» از قطب راوندی نقل شده كه اوج مظلوميت و مهجوريت امام عسكری(ع) و شيعيان ايشان را میرساند. در اين حديث حضرت فرمودهاند: «روزی كه من به سمت دارالخلافه میروم، نه به من سلام كنيد و نه حتی با دست به من اشاره كنيد، زيرا كه در امان نيستيد.»منبع:مهر