برخی افراد هستند که از زندگی مرفه و راحت خود میگذرند و بسیار انفاق می کنند تا افراد مستحق را از مشقت خارج کنند و همچنین برای خودشان توشه آخرت فراهم کنند، غافل از اینکه شرط قبول این عمل، نیت خالص و خشنودی خداوند است.
عقیق:آیه: خداوند متعال در قرآن می فرماید: وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ بقره/272 جز براى طلب خشنودىِ خدا انفاق نكنيد آینه: جعفر بن یونس، مشهور به شبلی از عارفان بنام قرن سوم و چهارم هجری بود، روزی شبلی از کنار دکان نانوایی میگذشت، گرسنگی چنان او را ناتوان کرده بود که چارهای جز تقاضای نان نداشت و از مرد نانوا خواست که به او تکهای نان دهد ولی نانوا با عصبانیت او را رد کرد. در دکان نانوایی، شخص دیگری نشسته بود که شبلی را میشناخت ، رو کرد به نانوا و گفت: اگر شبلی را ببینی چه خواهی کرد؟ نانوا گفت: او را بسیار اکرام خواهم کرد و هر چه بخواهد به او می دهم، دوست نانوا به او گفت: آن مرد که الآن از خود راندی و لقمهای نان را از او دریغ کردی، شبلی بود. نانوا سخت بهم ریخت و شرمنده شد و چنان حسرت خورد که گویی آتشی در جانش برافروختهاند. پریشان و شتابان به دنبال شبلی رفت و عاقبت او را در بیابان پیدا کرد. بیدرنگ خود را به دست و پای شبلی انداخت و از او خواست که بازگردد تا وی طعامی به او بدهد. شبلی قبول نکرد، نانوا اصرار کرد و گفت: اگر منت بر من بگذاری و شبی را در سرای من بگذرانی، به شکرانه این توفیق و افتخاری که نصیب من میگردانی، مردم بسیاری را اطعام می کنم. شبلی پذیرفت، شب فرا رسید و میهمانی عظیمی برپا شد و صدها نفر از مردم بر سر سفره او نشستند، مرد نانوا در آن ضیافت هزینه زیادی کرد و همگان را اطعام داد. بر سر سفره، اهل دلی به شبلی گفت: یا شیخ نشان دوزخی و بهشتی چیست؟ شبلی گفت: دوزخی آن است که یک تکه نان را در راه خدا نمیدهد، اما برای شبلی که بنده ناتوان و بیچاره اوست، هزینه گزافی میکند و بهشتی فقط برای رضای خدا کار می کند. 1 به وقت بخشش و انفاق پروین نباید داشت در دل جز خدا را 2 پی نوشت: با اقتباس و ویراست از کتاب حکایات پارسایان پروین اعتصامی منبع:حوزه 211008