12 آذر 1400 28 ربیع الثانی 1443 - 53 : 13
کد خبر : ۶۴۸۳۷
تاریخ انتشار : ۰۶ آبان ۱۳۹۴ - ۱۷:۱۳
حضرت سجاد عليه السلام كه وظيفه راهبري جامعه اسلام را به عهده داشت، به برنامه ريزي و فعاليت مشغول شد و در جامعه اسلامي طي سي و چند سال امامت، تحول جدي ايجاد كرد.
عقیق: پس ازرحلت نبي مكرم اسلام(ص) جامعه به سمتي پيش رفت كه غيراز راه رسول خدا بود و معارفي كه ايشان بر آن تأكيد داشتند، از ياد ها رفت. نوشتن روايت سيره رسول خدا(ص) ممنوع شد و حاملان و مفسران كتاب خدا در حاشيه قرار گرفتند.
بدين ترتيب با گذشت پنجاه سال از رحلت رسول اكرم(ص) در مقابل شهادت سبط پيامبر مقاومت خاصي در جامعه اسلامي صورت نگرفت. در چنين شرايطي امام چهارم حضرت علي بن الحسين عليه السلام به امامت رسيد كه اين امام همام در دوره امامت خود با دوران خلافت يزيد بن معاويه، عبد الله بن زبير، معاويه بن يزيد، مروان بن حكم، عبد الملك بن مروان و وليد بن عبدالملك هم عصر بود.
حضرت سجاد عليه السلام كه وظيفه راهبري جامعه اسلام را به عهده داشت، به برنامه ريزي و فعاليت مشغول شد و در جامعه اسلامي طي سي و چند سال امامت، تحول جدي ايجاد كرد.

* شروع دوران امامت امام سجاد عليه السلام

*ناآگاهي و دوري مردم از اهل بيت عليهم السلام:
عصر امام سجاد عليه السلام عصري بودكه از ابتداي اسلام نظير نداشت و مسلمانان طي شصت سال از پيدايش حكومت اسلامي، با چنين شرايطي روبرو نشده بودند. عصر يزيد، شروع عصر خوشونت آشكار امويان بود. پس از شهادت امام حسين عليه السلام و يارانشان و شرايط خفقاني كه در جامعه ايجاد شده بود، كسي جرئت نمي كرد به حضور امام سجاد عليه السلام برود. اين امام همام رويگرداني مردم از امام و شرايط بد زمانه را چنين توصيف مي كنند: «در تمام مكه و مدينه بيست نفر نيستند كه ما را دوست بدارند».
تبليغات اموي براي نشان دادن گناهكاري و شورش امام حسين عليه السلام بر خليفه و سبَ و لعن اميرالمؤمنين عليه عليه السلام در منابر، ضمن تخريب شخصيت اهل بيت عليهم السلام در نظر عوام بي اطلاع، نشان دهنده بغض حكومت اموي از اين خانواده و گوياي اين مطلب بود كه نزديكي به اين خانواده، در شمول اين بغض و كينه قرار دارد.

*دور كردن مردم از معارف اصيل اسلامي:
امويان پس از شهادت امام حسين عليه السلام آشكارا به شكستن قداست ها روي آوردند. يزيد در مقابل رهبران قيام مدينه «حره» كه برخي از آنان صحابه و تابعين رسول خدا(ص) بودند، آشكارا نقش احكام كرد و پس از قتل و در هم كوبيده شدن مردان، سه روز به سپاه شام آزادي مطلق داد تا از هيچ هتك حرمتي فروگذار نكنند.
سياست بي خبري مردم از معارف اصيل ديني هم از مواردي بود كه امويان بر آن اهتمام داشتند و پس از شهادت سيد الشهدا عليه السلام از شام به تمام مناطق در دست حكومت اموي سرايت پيدا كرد و در همه آن سرزمين ها اجرا شد. تا جايي كه حتي برخي از افراد بني هاشم در زمان امام عليه السلام نمي دانستند چطور نماز بخوانند و حج بجا آورند.
در كنار رواج فساد و بي خبر نگه داشتن مردم از معارف توسط امويان، سياست جعل حديث توسط عالمان دولتي، قصه سرايي رسمي و داراي منصب، رواج اسرائيليات به جاي احاديث نبوي و بي اهميت جلوه دادن راه زندگي اسلامي در مدينه و مكه اجرا شد.

* آموزش مردم به منظور شناخت اهل بيت عليهم السلام
در چنين شرايطي امام سجاد عليه السلام نيز سياست آموزش متقابل را به همان شكل پنهاني در پيش گرفت تا سياست هاي انحرافي بني اميه را از كار بياندازد.

1. مقدمه سازي و آماده كردن مردم براي پذيرش: حضرت اين مقدمه سازي را از طريق القاي ادعيه انجام داد كه تقابل مستقيمي با حكومت نداشته باشد. اگر چه حكومت طالب دوري مردم از خدا بود، هيچگاه با صراحت نمي گفت كه به سمت خدا نرويد و او را نخوانيد. همچنين به دليل اينكه ظاهر ادعيه به گمان بسياري از مردم و خود حكومت دوري از سياست و نوعي گوشه نشيني در دنياست، واكنش ها و حساسيت ها را كاهش مي داد، بنابراين اعتراضي از اين جهت به حضرت نمي شد.

2. شناساندن رسول خدا(ص): با توجه به دور شدن مردم از شناخت شخصيت رسول خدا(ص) و جانشينان ايشان، فرازهايي از ادعيه به شناساندن مقام و شخصيت رسول اكرم اختصاص دارد. در اين مسير ، نقش آموزش و مقام و شناخت پيامبر(ص) و سپس شناخت مقام اهل بيت عليهم السلام در پذيرش سخنان آنان و اطاعت آن بزرگواران در زندگي و گزينش سبك زندگي، مهم و اثرگذار بوده و هست.

3. معرفي اهل بيت عليهم السلام و مصاديق آن به مردم: حضرت سجاد عليه السلام در موقعيت هاي گوناگون، به شناساندن جانشينان و اهل بيت پيامبر(ص) اقدام مي كردند؛ زيرا مردم درباره آنان دچار جهل جدي شده بودند و در حق ايشان ظلم بي حد و حصر روا مي داشتند. در شام كه مردم شناختي از اهل بيت عليهم السلام نداشتند، نسبت به اسراي كربلا جسارت هاي زيادي شد، ايشان با سخنان خود در جمع مردم و كاخ يزيد، اهل بيت عصمت و طهارت را معرفي كردند. پس از اسارت نيز امام سجاد عليه السلام در قالب دعا به بيان و آموزش جايگاه و شأن اهل بيت پيامبر(ص) پرداختند. عبارت «صلوات بر محمد و آل محمد» ترجيع بند بسياري از دعاهاي حضرت بود، آموزشي در برابر سياست لعن بر علي ابن ابي طالب عليه السلام بود كه وي با توصيف و شرح پس از صلوات، از شأن و مقام اهل بيت عليهم السلام سخن مي گفت.

* تبيين معارف صحيح اسلام
حضرت سجاد عليه السلام براي اين منظور از دو بعد آموزشي كمك گرفت: 1. آموزش هاي گفتاري 2. آموزش هاي عملي و رفتاري.

* آموزش هاي گفتاري:
 اين روش آموزش همانگونه كه در بخش گذشته به آن اشاره شد، از طريق ادعيه، احاديث، مواعظ و سفارش ها به همه كساني القا شد كه كلمات حضرت به آنان مي رسيد. در اين بخش از آموزش، شاهد تبيين انديشه درست اسلامي توسط حاملان آن، يعني اهل بيت عليهم السلام هستيم. بزرگ ترين نقش امام سجاد عليه السالام اين است كه تفكر اصيل اسلام را به مردمي كه در فقر اعتقادي به سر مي برند، آموزش دهد.
امام سجاد عليه السلام در مسير اين آموزش ها، به احياي بنيادهاي صحيح اعتقادي، تبيين و تشريح اصول دين باوري، تصحيح و استحكام عقيدتي جامعه و رفع زيربنايي بسياري از شبهه ها نيز اقدام كرد. از جمله مهم ترين مباحث در اين عرصه مسئله توحيد و شناخت خداي متعال، عدل، نبوت و امامت، معاد و قبر، حمد و سپاس الهي، حقوق، دعاي مكارم الاخلاق، فقه و فرزندان و اهل خانه مي باشد.

* آموزش هاي رفتاري:
امام سجاد عليه السلام به گفتار و آموزش گفتاري صرف، بسنده نكرد و همراه اين آموزش ها، به موضوع مهم آموزش هاي رفتاري نيز توجه ويژه داشت و از اين آموزش ها به بهترين شكل بهره برداري كرد. در اين عرصه با دو نوع رفتار آموزشي از اين امام همام روبرو هستيم، نخست رفتارهايي كه خود حضرت به آنها عمل مي كرد و ديگر آموزش رفتارهاي درست به افراد و درخواست انجام دادن آن از فرد مورد نظر بود.آموزش هاي رفتاري به منظور هدايت مردم به مسير حق، به خصوص با دو شيوه اي كه امام سجاد عليه السلام از آن بهره مي بردند، مسئله است كه امروزه به آن بسيار نياز داريم. بايد در كنار تبيين گفتاري، به خواست و سفارش ائمه دين، آموزش رفتاري را با برنامه ريزي براي شناساندن، آموزش و ترويج رفتارهاي درست را همه سازمان ها و نهادها در دستور كار آموزشي خود قرار دهند.

* مديريت تربيت:
حضرت سجاد عليه السلام در كنار آموزش هاي گفتاري و رفتاري، برنامه ريزي جهت داري را براي آموزش و تربيت افراد خاص و پراكندن آنان در ميان مردم در پيش گرفت كه مي توان از آن به عنوان نيروسازي پنهان ايشان ياد كرد. خريد، تربيت، آموزش و سرانجام آزاد كردن بردگان از مهم ترين فعاليت امام بودكه اهتمام جدي به آنها داشتند.
هدف ايشان از اين كار، آموزش همساني انسان در محيطي بود كه امويان بر طبل تفاوت هاي قومي مي كوبيدند و برتري عرب را تبليغ مي كردند.

* آموزش امر به معروف و نهي از منكر:
 آموزش چگونگي امر به معروف و نهي از منكر به عنوان سيستم نظارتي عمومي اسلام را مي توان از شيوه رفتار امام سجاد عليه السلام با عالمان درباري آموخت. عالماني كه علم خود را در جهت انحراف مردم از راه صحيح اسلام به كار مي بردند. حضرت با نشان دادن زشتي حال و عمل آنان به مردم، براي شناسايي راه و نيفتادن در دام گمراهي آنان، اقدام كردند.

* آموزش راه هاي اميد و نزديك شدن به خداي متعال
راهكار حضرت سجاد عليه السلام در برابر رواج فساد بني اميه و تبليغ دور شدن از خداي متعال و نااميدي از درگاه رحمت الهي، آموزش و ترويج ادعيه اي بود كه افزون بر اصلاح و تقويت عقيده، به عنوان فرصت گفت و گو با خداي متعال راه را براي بازگشت و درخواست مغفرت و رسيدن به قرب الهي باز مي كرد. فعاليت شيطان براي دور كردن بردگان خدا از درگاه حق تعالي به تصريح قرآن امري قطعي است. هنگامي هم كه جامعه اي را به دوري از مسير حق دچار كرد، با ترفند هاي گوناگون همچنين يأس از درگاه الهي و به تأخير انداختن توبه (تسويف) و القاي ناممكن بودن بازگشت، آدمي را از برگشتن به مسير اصلي باز مي دارد. اين موضوع اختصاصي به جامعه خاص ندارد و چنان كه در جامعه امام سجاد عليه السلام وجود داشت، در جامعه امروز ما هم جريان دارد.
در اين بخش نيز حضرت از روش هاي گفتاري و عملي بهره مي برد. دعايي كه حضرت آموزش مي داد، هنگامي كه خود حضرت دعا را مي خواند، چنان ارائه مي داد كه عمق دعا و مضامين آن بر دل و جان شنونده اثر مي كرد و چگونگي تضرع در پيشگاه الهي را مي آموخت.

* اوضاع اجتماعي پايان عصر امام سجاد عليه السلام
براي دريافت نتيجه فعاليت هاي امام سجاد عليه السلام نگاهي به اوضاع اواخر عهد امامت وي مي اندازيم. امام در اواخر عمر مباركشان با حكومت عبد الملك و پسرش وليد هم دوره بود. نوع رفتار عبد الملك با امام نشان از تفاوت جدي اين دوره با اوايل عهد امامت حضرت دارد. حضرت در اين 12 سال، چنان به آموزش و گسترش شيعيان و ارادتمندان و غلامان كه بنابر نقل تا پايان عمر حضرت به صد هزار نفر رسيدند، پرداختند كه شرايط شهر مدينه را از روزي كه حضرت تعداد علاقه مندان خود را تنها بيست نفر اعلام كرده بود، تغيير داد.


پی نوشت ها:
مجموعه مقالات سبك زندگي اهل بيت (عليهم السلام)
مسعود معيني پور، عضو هيئت علمي دانشگاه باقرالعلوم(ع)
سيد محمد مهدي موسوي، دكتراي تخصصي تاريخ اسلام
منبع:حوزه نيوز
211008
گزارش خطا

مطالب مرتبط
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: