25 شهريور 1402 2 (ربیع الاول 1445 - 04 : 19
کد خبر : ۵۹۹۱۰
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۳۹
عقیق: احمدرضا دردشتی
 می‌توان گفت که دین الهی و حتی ادیان غیرالهی و ایدئولوژی‌های بشری، از سه لایه‌ جهان‌بینی، اخلاقیات و شریعت تشکیل می‌شوند. جهان‌بینی سیستمی از نظام‌ باورهاست که نگرش دین یا ایدئولوژی را نسبت به کل هستی و جایگاه کلان انسان در هستی مشخص می‌کند. اخلاقیات، نظامی از ارزش‌هاست که بر محور جهان‌بینی می‌گردد و از آن سرچشمه می‌گیرد و سبک زندگی پیروان را تعیین می‌کند و معنا می‌بخشد. لایه‌ سوم، یعنی شریعت، سلسله‌ای از بایدها و نبایدهای رفتاری است که در راستای تحقق و حفظ ارزش‌ها و مبتنی بر جهان‌بینی خاص آن دین یا ایدوئولوژی سامان می‌گیرد و فرد را برای عینیت‌بخشیدن به باورهایش آماده می‌کند. به صورت منطقی، اگر بتوان دین یا ایدئولوژی فاقد شریعتی را تصور کرد، اما هرگز نمی‌توان به موفقیت و کامیابی آن فتوا داد. باورها و ارزش‌ها تا زمانی که به مرحله‌ عمل درنیایند، قدرت و نفوذی در شخصیت فرد ندارند و در زندگی او تحولی نمی‌آفرینند. اعمال شرعی در حقیقت، تجسد باورها و ارزش‌های دین است و دین بدون شریعت، صورت خارجی خود را از دست می‌دهد. باور ما این است که دین اسلام کامل‌ترین وآخرین دین فروفرستاده‌شده از جانب خدا برای هدایت انسان‌ها تا روز قیامت است. بایدها و نبایدهای شرعی اسلام ریشه در وحی الهی دارد و برای تنظیم امور فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و دنیایی و اخروی مسلمانان تنظیمی الهی یافته است. احکام شرعی بر پایه‌ مصالح و مفاسد واقعی انسان‌ها و جوامع انسانی وضع شده و صورت باطنی توحید را ظاهر کرده و در زندگی بشر متجلی می‌کند. بنابر این اگر هم نتوانیم به همه‌ حکمت‌های نهفته در احکام عبادی، آگاه شویم، کلان‌آموزه‌ حکیم‌بودن خدای شارع، ما را از تردید و دودلی می‌رهاند؛ هرچند در آیات قرآن، سخنان معصومان و تأملات حکیمان مطالب بسیاری در تبیین حکمت‌های احکام و عبادات اسلامی وجود دارد که بر آگاهی و اطمینان قلبی ما می‌افزاید. در مطلب حاضر به برخی حکمتهای مربوط به وضع کفارات برای اعمال عبادی و غیرعبادی اشاره شده است.
سؤالی که مطرح است اینکه اساسا حکمت وضع کفاره‌ها چیست؟ مثلا چرا کفاره ترک عمدي روزه، شصت روز روزه یا .... مقرر شده است و این حکم براي همه و از جمله براي کسي که در خانواده‌اي غيرمذهبي، بي‌سواد، ناآگاه و.... پرورش يافته با کسی که چنین نیست، یکسان است؟! وانگهي! اين کفاره آنقدر سنگين است که چنين کسي وقتي خودش بيدار شده و اطاعت خداوند را آغاز می‌کند، توان انجام آن را نه از نظر مالی، نه از نظر بدنی و نه از نظر زمانی ندارد!
در پاسخ باید گفت تأمل در فلسفه عبادات و احکام شرع ،ما را به این نکته رهنمون می‌کند که خداوند حکیم از وضع این احکام، غرضي جز هدايت و کمال انسان‌ها در نظر نداشته است. خدای بزرگ از رعايت احکام شرع توسط انسان‌ها، سودي نخواهد برد؛ همچنانکه بی‌اعتنایی به پاره‌ای از احکام دینی از سوی برخی انسان‌ها، زیانی را متوجه خداوند نخواهد کرد: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله ‌هو الغنی الحمید»(فاطر/15)‌ای مردم! شما نیازمندان به سوی خدائید و خدا همان بی‌نیاز ستوده است. عقل و علم بشر در بسیاری از موارد ناتوان از فهم همه ملاک‌ها و مصالح موجود در احکام دینی است و مواردی که بر اثر پیشرفت علم و تجربه بشر کشف می‌شود، تنها برخی از حکمت‌های موجود در این احکام را بیان می‌کند و نه همه آنها را!
حکمت قراردادن کفاره‌ها
مهم‌ترین حکمت وضع عبادات و به دنبال آن، وضع کفاره‌ها، تربیت معنوی و اخلاقی نفس انسانی است. نفس انسان، به خودی خود، میل به فرورفتن در شهوات و سرگرم شدن به لذت‌های مادی و حیوانی دارد.(1) توجه افراطی نفس به شهوت‌ها و غافل‌شدن از اهداف بلند انسانی، از شکوفایی استعداد‌های شگرف انسانی جلوگیری می‌کند و آدمی را در همان مراتب ضعیف حیوانی نگاه می‌دارد(2) عبادت‌های واجب و مستحب، که با تفاوت‌هایی در شکل و مقدار، در همه‌ ادیان وجود داشته است، مهم‌ترین عامل تربیت و تهذیب نفس و تقویت جنیه‌های عقلانی و ملکوتی در وجود انسان است. عبادت، موجب اعتلای روح و پیراسته‌شدن از خودخواهی و توجه بیش از حد به خود حیوانی و خواسته‌های آن است. عبادت، مؤثرترین عامل برای تقویت اخلاق در وجود آدمی است. فاطمه‌زهرا(س) در بیان پاره‌ای از حکمت‌های عبادات می‌فرماید: و خداوند نماز را موجب پاکی از خودبرتربینی، زکات را مایه‌ پیراستگی نفس و فراخی روزی، روزه‌ را عامل ریشه‌دار شدن اخلاص و حج را برای محکم کردن پایه‌های دین قرار داد.(3)
خدای سبحان علاوه بر وضع عبادات واجب و مستحب، برای ترک برخی از واجبات و انجام برخی از محرمات، کفاره‌های سنگینی قرار داده است: مانند کفاره روزه‌خواری در ماه رمضان، کفاره‌ قتل خطایی، کفاره ظهار، کفاره‌ قسم...؛ وضع چنین کفاره‌هایی علاوه بر حکمت‌هایی که در خود عبادت یا ترک حرام نهفته است، حکمت‌های فراوانی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
1- کفارات، قوانین بازدارنده‌ای هستند که بنده را در مواجهه با میل به انجام گناه یا میل به ترک واجب، مردد کرده و انگیزه نافرمانی را در او تضعیف می‌کند. انسان‌ها، به سبب اینکه موجوداتی عاقل و حسابگر هستند، در کارهایی که می‌خواهند انجام دهند، ابتدا حساب سود و زیان آن را کرده و در صورتی انگیزه لازم را برای انجام کاری پیدا می‌کنند که  سود کار را بر زیان آن چیره ببینند. بنابر این، اغلب، در صورتی که زیان، درد و تنبیه ناشی از انجام هرکار، بیش از سود و لذتی باشد که به دست می‌آورند، از ارتکاب آن خودداری می‌کنند. کفاره‌های بزرگی مانند آنچه برای روزه‌خواری مقرر شده است، در واقع حکم بازدارنده‌ها و منابع کنترل بیرونی را دارند که فرد آماده قانون‌شکنی را از زیر پا گذاردن قانون منصرف می‌کند.
2- شارع حکیم به خوبی می‌داند که بنده نافرمان، با شکستن حریم بندگی و اطاعت از نفس در انجام گناه یا ترک واجب، چه خیر بزرگ و درجه معنوی ارزشمندی را از دست داده است؛ از آنجا که خداوند، کریم، رحیم و با بندگان خود مهربان است و بخلی در ساحت قدس او وجود ندارد، دوست دارد که فرصت دیگری به بنده نافرمان بدهد تا پاداش از دست رفته را جبران کند. کفارات، بمثابه امتحاناتی هستند که مدرسه برای دانش‌آموزان مردود در برخی درس‌ها، قرار می‌دهد تا با بهره‌جستن از فرصت تازه‌ای، نمره لازم را کسب کرده و به کلاس بالاتر راه یابند.
3- اگر به موارد واجب شده در کفارات توجه کنیم به خوبی روشن است که خداوند مهربان و حکیم، ضمن توجه به جبران فرصت معنوی از دست رفته برای بندگان عاصی، خواسته است که خیری هم به دیگر افراد جامعه، که نیازمند مهربانی هستند و غالبا در غوغای زندگی فراموش می‌شوند، برسد. اطعام فقیران و آزادکردن بردگان (در کفاره روزه)، اطعام یا پوشاندن فقیران (در کفاره عهد و قسم) و... برای رسیدگی اجباری به وضعیت مردمی است که بی‌عدالتی‌ها و بی‌رحمی‌های زمانه آنان را از حداقل‌های زندگی شرافتمندانه هم محروم نگه‌داشته است.
قدرت، شرط حتمیت تکلیف
فقیهان گفته‌اند: تکلیف چهار شرط عام دارد: بلوغ، عقل، علم و قدرت. بلوغ و عقل شرایط اصلی تکلیف است. یعنی افراد غیربالغ یا غیرعاقل هیچگونه تکلیفی ندارند و از این رو نه بر انجام گناه، مجازات می‌شوند و نه بر انجام عمل خوب پاداش می‌گیرند. علم، شرط فعلیت تکلیف و قدرت، شرط حتمیت آن است. بنابر این تامادامی که فرد به تکلیفی که متوجه اوست، آگاهی ندارد، در همان زمان، تکلیفی از او خواسته نشده است و وقتی آگاه شد، باید تکلیف خود را انجام دهد. قدرت، شرط تنجز و حتمیت تکلیف است؛ یعنی اگر فرد، بالغ، عاقل و عالم به تکلیف بود، در صورتی باید حتما آن را انجام دهد که بر انجام آن توانا باشد.(4) خداوند در قرآن می‌فرماید: « لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا»(5).خداوند هيچ کسي را جز به اندازة توانش تکلیف نمی‌کند. از این همه‌ واجبات و محرماتی که در شریعت مقدس اسلام وارد شده است، از جمله کفاره‌ها، در صورتی رعایتش بر فرد مسلمان واجب است که از تکلیف خود آگاه باشد و بتواند آن را انجام دهد. آنچه که در انجام واجبات و ترک محرمات موردتوجه است، آگاهی از عمل، واجب بودن آن و توانایی انجام آن است. از این رو واردکردن مسائلی که جنبه‌ کیفی باطنی برای عمل دارد، مثل باسوادی یا بی‌سوادی، خانواده‌ مذهبی یا غیرمذهبی، ... که در پایه‌ انگیزشی عمل دخالت دارد، به حیطه‌ عمل، منطقی نیست؛ زیرا تنوع و تکثر مکلفان، بر پایه‌ این تفاوت‌های کیفی غیرقابل اندازه‌گیری، عملا نظام تکلیف را فرومی‌پاشد؛ چون نه می‌توان به تعداد افراد انسانی تکلیف معین کرد و نه افراد انسانی به روشنی می‌توانند بفهمند که کدام تکلیف متوجه آنهاست. آری! ممکن است خداوند متعال در قیامت با کسانی که عوامل انگیزشی کمتری برای انجام واجبات و ترک محرمات داشته‌اند، نسبت به کسانی که به علل گوناگون، زمینه‌های انگیزشی بیشتری داشته‌اند، محاسبه‌ و مؤاخذه‌ آسانتری داشته باشد. اما موکول کردن عمل در دنیا به این زمینه‌های انگیزشی، انجام تکلیف را با چالش‌های زیادی مواجه می‌کند.  
بنابراین اگر فردی که روزه‌اش را عمدا خورده است توان مالی و بدنی انجام کفاره را نداشته باشد، باید آن مقدار که در توان اوست را انجام دهد و باقی آن از عهده‌اش برداشته می‌شود‌.(6)
البته در این مسئله میان کافر تازه‌مسلمان و مسلمانی که به سبب ندانستن احکام دین یا تنبلی، تکالیف خود را رها کرده است، تفاوت وجود دارد. کافری که تازه اسلام را اختیار می‌کند، باید برنامه‌ واجبات و محرمات را از همان آغاز پذیرش اسلام رعایت کند و همه گناهان گذشته‌ او بخشوده می‌شود و واجباتی که انجام نداده است، از او خواسته نمی‌شود.(7) البته حقوق‌الناس قابل بخشش نیست و فرد باید هرحقی که از مردم به عهده دارد، ادا کند. اما مسلمانی که به سبب آموزش‌ندیدن یا تنبلی و بی‌خیالی وبی مبالاتی اعمالش را ترک کرده است، باید آن مقدار را که در توان دارد، جبران کند. اساسا توبه‌ چنین مسلمانی با جبران واجبات مالی و بدنی ترک‌شده، در حد توان، تحقق می‌یابد.
نتیجه‌ سخن
احکام شرعی، اعم از فردی و اجتماعی، عبادی و غیرعبادی، واجبات و محرمات و نیز کفاره‌ها، دارای مصالح واقعی و برای تربیت و تهذیب نفوس انسانی و آماده‌شدن برای تحقق توحید در وجود انسان است. درباره‌ حکمت‌های نهفته در کفارات می‌توان به بازدارندگی، فرصت تمرین دوباره برای قبولی و سود رساندن به مردم نیازمند اشاره کرد. هرچند در تعلق احکام شرعی به مکلف میان کافر و مسلمان تفاوت وجود دارد، اما کسانی که شروط عامه (بلوغ، عقل، علم و قدرت) تکلیف را دارا هستند، در تعلق تکلیف یکسانند و تنظیم احکام براساس تفاوت‌های فردی بی‌نهایت متکثر و متنوع انسان‌ها، نه تنها ممکن نیست، بلکه اگر هم ممکن بود، سودمند نبود و به فروپاشی نظام تکلیف منتهی می‌شد!
ــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
1. یوسف/53

2. اعراف/179
3.رک:خطبه‌ فدکیه.
4. رک: کتاب‌های اصول الفقه، ذیل مبحث شرایط تکلیف.
5. بقره، 286.
6. برای مطالعه مفصل این مسائل به توضیح المسائل مراجع معظم تقلید مراجعه شود.
7. الاسلام یجب ما قبله؛ پذیرش اسلام موجب جبران گذشته است.
منبع:کیهان
گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: