21 آبان 1400 7 ربیع الثانی 1443 - 57 : 23
کد خبر : ۵۷۷۶
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۹:۰۰
عقیق: انسان طبيعتا نيازمند دوست و مونس است؛ چرا كه موجودى اجتماعى است و سعادت وى در معاشرت با ديگران كامل مى‏گردد. در دوران نوجوانى و جوانى اين نياز فطرى شدت مى‏يابد و جوان از تنهايى و انزوا به سختى در رنج و عذاب است. او همواره تلاش مى‏كند تا دوستانى را كه باب ميل او هستند و در سليقه‏ها و رفتار با يكديگر سازگارى دارند، يافته و ساعاتى از عمرش را با آنها بگذراند.

عبدالكريم پاك‏نيا در شماره ی 64 فصلنامه ی کوثر نوشت:  اين ارتباطات بدين دليل صورت مى‏پذيرد تا اطلاعاتى را با همديگر تبادل كنند، تجربيات زندگى را از يكديگر بياموزند، خاطرات، گفتارها، شيرينى‏ها و تلخى‏هاى زندگى را به همديگر بگويند و بشنوند و از زندگى و دوران جوانى‏شان لذّت ببرند. انسانى كه دوست و رفيق مناسب نداشته باشد، غريب و تنهاست و بيشتر وقت‏ها افسرده حال و پژمرده احوال است. چنين شخصى حرف دل خود را كتمان مى‏كند و نمى‏تواند خودش را آن چنان كه هست، بشناسد و فردى خجالتى و كم رو خواهد بود. داشتن دوست مناسب و خوب فوائد بى‏شمار دنيوى و اخروى دارد. على‏عليه السلام فرمود:
اَلتَّوَدّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ‏1؛ دوستى نصف خردمندى است.
دوست آيينه اخلاق و رفتار، كمك حال ساعات تنهايى و غم‏بار، و به عنوان بازوى كمكى و پشتيبان است. دوست خوب محرم اسرار، مشاور و معاون افكار و دستگير و ياور در مشكلات و سختى‏هاست. حافظ مى‏گويد:
دريغ و درد كه تا اين زمان ندانستم‏
كه كيمياى سعادت، رفيق بود و رفيق‏
در يك كلام، دوست خوب نعمت بزرگى است كه نظير ندارد و عامل مهمى در رسيدن انسان به كمالات است؛ چنان كه دوست بد هم بلاى خانمان سوزى است كه در انعطاف و سقوط انسان به درّه‏هاى هولناك و نابودى تأثير بسزايى دارد.
انتخاب دوست و همنشين براى جوانان از حساسيت ويژه‏اى برخوردار است؛ زيرا آنان به آسانى و به سرعت، رفيق انتخاب مى‏كنند و اين، به علت عاطفى و احساسى عمل كردن آنهاست. آنان چندان به نكات عقلايى توجه ندارند و با شخصى بدون آشنايى قبلى و اطلاع از وضع خانوادگى دوست مى‏شوند. آنان به روحيات، عقايد و اخلاق دوستان خود چندان توجهى ندارند و فقط به خاطر اينكه در يك موردى رفتار وى خوشايندشان قرار گرفته، به او دل مى‏بندند و روابط عميق و محكمى هم با او برقرار ساخته، تمام اسرارشان را در اختيار او قرار مى‏دهند. اگر مربيان و والدين بتوانند در انتخاب دوست به جوانان كمك كنند و با استدلال و منطق و رفتار صحيحْ آنان را به سوى انتخاب دوستان خوب رهنمون شوند، مطمئنّاً يكى از مهم‏ترين وظيفه‏هاى خود را انجام داده‏اند.
در اينجا به برخى از رهنمودهاى حكيمانه امام جوادعليه السلام در زمينه فوائد، آفات و شرايط دوستى مى‏پردازيم:
ارتباطات و دوستى‏هايى كه بر معيار صحيح و موازين عقلى و شرعى ترتيب يافته باشد، مى‏تواند در زندگى انسان زمينه‏ساز موفقيت‏ها و پيشرفت‏هاى قابل ملاحظه‏اى شود.
يك فرد مسلمان در اثر اين ارتباطات گاهى به بالاترين درجه سعادت نائل مى‏شود. امام جوادعليه السلام مى‏فرمايد:
مَن استَفادَ اَخاً فِى‏اللّهِ، فَقَد اسْتَفادَ بَيْتاً فِى‏الْجَنّةِ2؛ هركس در راه خدا برادرى و دوستى پيدا كند، همانا خانه‏اى در بهشت به دست آورده است.
دوستى‏هاى حقيقى كه براى خدا باشد، راهى مناسب براى رسيدن به بهشت است؛ چرا كه انسان در اثر معاشرت با نيكان، خلق و خوى نيك خود را تقويت مى‏كند و عمل نيك است كه سعادت و خوشبختى ابدى را در پى‏دارد. در روايتى آمده است:
برادران مؤمنى كه در بهشت ساكن مى‏شوند، گاهى درجه و منزلت يكى، از ديگرى بيشتر و بالاتر است. آنكه درجه بالاترى دارد، به خداوند متعال عرضه مى‏كند:
پروردگارا! دوست با ايمان من مرا به اطاعت تو و پرهيز از نافرمانى‏ات ترغيب مى‏كرد و من به وسيله دوستى با او به اين درجه رسيده‏ام. خدايا! او را نيز با من هم‏درجه‏گردان!
و خداوند متعال سخن او را پذيرفته و به دوست او نيز رفعتِ درجه مى‏دهد.3
اگر انتخاب دوست بر اساس معيارهاى عقلانى و الهى نباشد، علاوه بر ضررهايى كه به روح و روان آدمى وارد مى‏شود، در نهايت تبديل به دشمنى خواهد شد. امام محمدتقى‏عليه السلام در اين رابطه مى‏فرمايد:
در اثر معاشرت با نادان، اخلاق و رفتار انسان فاسد مى‏شود؛ اما با تمايل به سوى عقلا و انديشمندان، رفتارهاى نادرست انسان اصلاح مى‏گردد.
مردم نيز هر يك اخلاق ويژه‏اى دارند، كه از نهاد و فطرت آنان ريشه مى‏گيرد. آنان با يكديگر ارتباط و دوستى دارند؛ اما دوستى هركس در غير راه خدا باشد، بالاخره به دشمنى بدل خواهد شد. خداوند متعال در قرآن به اين نكته اشاره فرموده است:
«أَلأخِلاَّءُ يَوْمَئذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ اِلاَّ الْمُتَّقينَ»4؛ در روز قيامت برخى از دوستان، دشمن يكديگرند مگر پارسايان و تقوا پيشه‏گان‏5.
رعايت اعتدال و ميانه روى در دوستى‏هاى حقيقى، ضامن بقاى رشته مودّت است؛ اما در ارتباطات غير عقلانى و احساساتى، چون موازين عقلى و اعتدال رعايت نمى‏شود و بر اساس احساسات زودگذر و يا مطامع دنيوى پاى گرفته است، دوستى‏ها زوال‏پذير بوده و در بحران‏ها و گرفتارى‏ها رشته دوستى از هم گسيخته و از ميان مى‏رود. سعدى مى‏گويد:
دوست آن باشد كه گيرد دست دوست‏
در پريشان حالى و درماندگى‏
دوست مشمار آنكه در نعمت زند
لاف يارى و برادر خواندگى‏
قرآن كريم در مورد كسانى كه دوستان ناجنس برگزيده‏اند، مى‏فرمايد:
روز قيامت، متأسّف و پشيمان شده و مى‏گويد: «يا وَيْلَتى لَيْتَنى لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً»6؛ واى بر من! اى كاش فلان شخص آلوده و ناپاك را به دوستى انتخاب نكرده بودم!
اساساً رفاقت با انسان‏هاى آلوده، انسان را از نيكان جدا مى‏كند و در صف افراد شرور و ناهنجار قرار مى‏دهد و هنگامى كه فردى در آن وادى داخل شد، ديگر به نصيحت انسان‏هاى خوب توجّه نمى‏كند و حتّى نسبت به آنان سوءظن هم پيدا مى‏كند. به همين علت امام جوادعليه السلام فرمود:
مُجالِسَةُ اْلأَشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالأَخْيارِ7؛ همنشينى با خطاكاران باعث مى‏شود تا انسان به افراد خوب و بهتر بدبين شود.
تا توانى مى‏گريز از يار بد
يار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها ترا بر جان زند
يار بد، هم جان و هم ايمان زند

عوامل تحكيم دوستى‏


1. ديدار و ملاقات آنان‏
از مهم‏ترين عوامل پايدارى رشته دوستى، ديدار دوستان صميمى و جويا شدن از احوالات آنهاست. به وسيله ديدار با همفكران و دوستان، عقل انسان تقويت شده و نيروى خرد رشد مى‏يابد؛ زيرا در اين ملاقات‏ها تجربه‏ها، آگاهى‏ها و اطلاعات گسترده‏اى ردّ و بدل شده و انديشه‏هاى نو و پويايى براى انسان حاصل مى‏شود. بدين سبب امام جوادعليه السلام فرمود:
مُلاقاتُ اْلإخْوانِ نُشْرَةٌ وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ و إنْ كانَ نَزْراً قَليلاً8؛ ديدار با برادران دينى و دوستان صميمى موجب حفظ و بالندگى نيروى عقلانى است هرچند كه اين ملاقات‏ها كوتاه و بسيار اندك باشد.
آرى، ملاقات‏هاى نتيجه‏بخش در تحكيم پيوندهاى دوستى و روح و جان انسان‏ها تأثير دارد و عُلقه دوستى را مستحكم‏تر مى‏گرداند.
شايسته است رفتار فرد مسلمان، اجتماعى بوده و با برادران دينى و دوستان مناسب، ديدار و رفت و آمد داشته باشد؛ زيرا انزواى از مردم و فاصله گرفتن از آنان عواقب زيانبارى براى شخص دارد. انسان‏هايى كه تنها زندگى مى‏كنند و عُزلت طلب و گوشه‏گيرند، معمولاً از خود بيگانه‏اند و از لحاظ عواطف و احساسات دچار بى‏حسى و ركودند. آنان خود را آن گونه كه واقعاً هستند، نمى‏شناسند و نمى‏دانند به چه چيزى علاقه دارند، از چه چيزهايى متنفّرند و از چه چيزهايى مى‏ترسند. آنان هدف‏ها، انگيزه‏ها و باورهاى خودشان را دقيقاً نمى‏دانند. اين گونه اشخاص از نظر روانى، شديداً به ديگران نيازمندند و از لحاظ روحى و عاطفى بين خود و ديگران فاصله ايجاد مى‏كنند. آنان هرگاه احساس كنند كسى مخل و مزاحم تنهايى آنها خواهد شد، دچار هراس و تشويش مى‏شوند.9
رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم به پيروان خود، اجتماعى زندگى كردن را آموخته و از انزوا و عزلت‏طلبى نهى كرده است. آن بزرگوار همزيستى با مردم و انس و الفت با آنان را مورد تشويق قرار داده و فرموده است:
خِيارُكُمْ أَحْسَنُكُمْ أَخْلاقاً ألَّذينَ يَأْلِفُونَ وَ يُؤْلَفُونَ‏10؛ بهترين شما كسانى هستند كه اخلاقشان نيكوتر است، آنان كه با مردم مأنوس شده و به آنان محبت مى‏ورزند و مردم نيز متقابلاً آنان را دوست داشته و پيوند انس و الفت برقرار مى‏سازند.
امام جوادعليه السلام در اين راستا دوستى و پيوند با مردم را نوعى «فاميلى اكتسابى» قلمداد كرده و مى‏فرمايد:
أَلْمَوَدَّةُ قَرابَةٌ مُسْتَفادَةٌ11؛ دوستى، نوعى خويشاوندى اكتسابى است.
در حقيقت دوستان انسان، فاميل‏هاى اكتسابى او محسوب مى‏شوند و كسى كه دوستان بسيارى داشته باشد، داراى خويشاوندان بسيارى است.

2. حُسن خُلق و گشاده‏رويى‏
يكى از شيوه‏هاى جذب دوستان و ياران صميمى، خوشخويى و خوشرويى در معاشرت با ديگران است. اين خصلت پسنديده موجب مى‏شود كه ديگران قلباً به سوى انسان‏هاى خوش برخورد جذب شوند و ناخودآگاه آنان را دوست داشته باشند. امام جوادعليه السلام به نقل از اميرمؤمنان على‏عليه السلام مى‏فرمايد:
إنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوالِكُمْ فَسَعُوهُمْ بِطَلاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْلِقاءِ12؛ شما هرگز با مال و منال دنيا نمى‏توانيد به مردم توسعه داده و آنان را راضى كنيد. پس تلاش نماييد با گشاده رويى و خوش برخوردى آنان را راضى نماييد.
از آنجا كه ارتباط و دوستى با مردم، ضرورتى عقلى در زندگى بشر است و انسان براى تداوم زندگى و غلبه بر مشكلات و پيمودن راه ترقى و تكامل، نياز به همراهان و هم‏فكرانى دارد كه مايه دلگرمى و قوّت قلب او باشند، شايسته است كه اين عامل كارساز را، در معاشرت با ديگران به كار گيرد و هر روز دوستان زيادى را براى خود كسب كند. براى همين على‏عليه السلام ناتوان‏ترين افراد جامعه را كسانى مى‏داند كه از به دست آوردن دوست و رفيق همدل، عاجز و ناتوانند.
أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنْ إِكْتِسابِ اْلإخْوانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ‏13؛ ناتوان‏ترين مردم كسى است كه از يافتن دوست، ناتوان باشد و عاجزتر از او هم كسى است كه دوستى را كه به دست آورده، از دست بدهد.
لقمان به فرزندش گفت:
يا بُنَىَّ إتَّخِذْ أَلْفَ صَديقٍ وَ أَلْفٌ قَليلٌ وَ لاتَتَّخِذْ عَدُوّاً واحِداً وَ الْواحِدُ كَثيرٌ14؛ پسرم! براى خود هزار دوست بگير؛ چرا كه هزار دوست كم است. و يك دشمن نگير؛ چرا كه يك دشمن هم زياد است.
و على‏عليه السلام فرمود:
وَ لَيْسَ كَثيراً أَلْفُ خِلٍّ وَ صاحِبٍ وَ إنَّ عَدُوّاً واحِداً لَكَثيرٌ15؛ هزار دوست و همنشين بسيار نيست؛ ولى يك دشمن براى آدمى البته زياد است.
يكى از مهم‏ترين فوائد داشتن دوستان خوب، هم فكرى با آنان است. گاهى انسان قادر به تصميم‏گيرى نيست؛ در چنين مواقعى مى‏توان با دوستان صالح و نيك‏انديش مشورت نمود و از نظرات آنان در پيشبرد اهداف خويش بهره گرفت. كسانى كه با دوستان شايسته و خوب مشورت مى‏كنند، در كارهايشان پشيمان نخواهند شد. امام جوادعليه السلام فرمود:
ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ لَمْ يَنْدِمْ: تَرْكُ الْعَجَلَةِ وَ الْمَشْوَرَةُ وَ التَّوَكُّلُ عِنْدَ الْعَزْمِ عَلَى اللّهِ عزّوجلّ‏16؛ سه خصلت در هركسى باشد، از كار خود پشيمان نمى‏شود: 1. در كار خود عجله نكند؛ 2. مشورت و هم فكرى با دوستان و نزديكانش داشته باشد؛

3. هنگامى كه كارى را قصد مى‏كند، بر خداوند - عزّوجلّ - توكّل نمايد.
مشورت با دوستان در تحكيم ارتباط نيز مؤثر است؛ چرا كه انسان در مشورت، علاوه بر اينكه از نظرات ديگران بهره مى‏برد، براى دوستان خود نيز شخصيت و احترام قائل مى‏شود و مطمئنّاً احترام به ديگران، افزايش محبّت آنان را در پى خواهد داشت.

4. راهنمايى و خيرخواهى‏
از ديگر عواملى كه مى‏تواند رابطه دوستى را تقويت كرده و ابدى نمايد، خيرخواهى و راهنمايى دوستان است. البته خيرخواهى بايد طورى عملى شود كه به آبرو و شخصيت دوستان كوچك‏ترين اهانتى نشود؛ چرا كه در اين صورت، نتيجه معكوس خواهد داشت. امام نهم‏عليه السلام در اين رابطه فرمود:
مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرّاً فَقَدْ زانَهُ وَ مَنْ وَعَظَ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ‏17؛ هركس برادر دينى خود را پنهانى راهنمايى و موعظه كند، او را آراسته است و اگر علنى و آشكارا او را موعظه نمايد، شخصيت او را پايين آورده و ناراحتش نموده است.

پى‏ نوشت‏ها:
1. بحارالانوار، ج 75، ص 60.
2. موسوعة الامام الجواد(ع)، ج 2، ص 352.
3. الف حديث فى‏المؤمن، ص 76.
4. زخرف / 67.
5. كشف الغمّه، ج 2، ص 349.
6. فرقان / 28.
7. امالى، شيخ صدوق، ص 531.
8. امالى، شيخ مفيد، ص 328.
9. بزرگسال و جوان، ج 1، ص 136.
10. مستدرك الوسائل، ج 8، ص 451.
11. بحارالانوار، ج 71، ص 166.
12. امالى، شيخ صدوق، ص 531.
13. نهج البلاغه، حكمت 12.
14 و 15. وسائل الشيعه، ج 12، ص 16.
16. كشف الغمّه، ج 2، ص 343.
17. همان، ص 349.

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: