وجود شيطان براى پويندگان راه حق نه تنها زيانبخش نيست بلكه رمز تكامل و موفقيت نيز محسوب مى شود زيراوجود يك دشمن قوى در مقابل انسان باعث پرورش و ورزيدگى و ترقى او مى گردد.
عقیق:شرح دعاهای ماه رمضان را به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمد امینی گلستانی منتشر می کند.
در قسمت اول دعا میگوییم : خدایا من را به سوی چیزهایی که مورد رضایت
توست راهنمایی بفرما و شیطان را از من دور کن، یکی از چیزهایی که خدا را
راضی میکند شناخت اولیاء خداست و معرفت به مقام و درجات آنها. البته
شناختن مقامات ایشان برای ما بسیار دشوار است و عقل ما پایین تر از شناخت
واقعی آنهاست.
در توضیح دعای روز بیستم عرض کردم خداوند «اول ما خلق الله» را انوار پاک
و طیبه این بزرگواران قرار داد و نخستین چیزی که خدا خلق کرد، نور پاک
محمد است ؛چون این ذوات مقدس «اول ما خلق الله» هستند و تمام موجودات با
اشراف اینها بوجود آمده اند.
مقام استادی امیر المومنین (ع)
روزی جبرئیل نزد نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود که
امیرمومنان علی علیه السّلام وارد شدند. جبرئیل به احترام ایشان از جا
برخاست. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا به خاطر این جوان
برخاستی؟ جبرئیل عرضه داشت آری ، او بر من حق استادی دارد پیامبر(ص) از
چگونگی آن سوال فرمودند.جبرئیل عرض کرد: آن گاه که خدا مرا آفرید سوال کرد
تو کیستی و نام تو چیست؟ و من کیستم و نامم چیست؟ من در پاسخ متحیّر ماندم.
سپس این جوان در عالم انوار حاضر شد و پاسخ را به من آموخت. گفت بگو: تویی
پروردگار بزرگی که نامت نیکوست و منم بنده ی خوار و اسمم جبرئیل است. بدین
جهت برای او برخاستم و احترامش کردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
فرمودند: ای جبرئیل عمر تو چقدر است. پس جبرئیل عرض کرد: ستاره ایست که هر
سی هزار سال از عرش طلوع می کند و من سی هزار بار طلوع آن را دیده ام. پس
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چنانچه ستاره را ببینی آنرا
می شناسی؟ جبرئیل عرض کرد چگونه نشناسم! آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و
آله و سلم فرمودند: یا علی عمامه ی خود را از پیشانی بردار. همین که آن را
کنار زد نور آن ستاره را در پیشانی امیرمومنان علی علیه السلام دید.[2]
چرا این مقامها از طرف خداوند به این بزرگواران داده شد؟
میدانیم که اولیا الهی و ائمه معصومین(ع) عبد ذلیلی در پیشگاه خداوند
عالم هستند و خداوند در برابر بندگی ایشان این همه فضائل و مناقب به آنها
اختصاص داده است.
در حدیث کسا فرموده :« يا ملائكتى و سكّان سماواتى و عزّتى و جلالى انّى
ما خلقت سماء مبنيّة و لا ارضا مدحيّة و لا شمسا مضيئة و لا قمرا منيرا و
لا فلكا يدور و لا بحرا يجرى و لا فلكا يسرى الّا لمحبّة هؤلاء الخمسة
الّذين هم تحت الكساء »[3] به عزت و جلالم قسم من آسمان بالا و زمین گسترده
را و ماه و ستاره را خلق نکرده و افلاک و دریاها را نیافریده ام مگر به
خاطر محبت شما و ما فقط گوشه بسیار کوچکی از مقام این بزرگواران را
میتوانیم درک کنیم.
ممکن است سئوال کنند خداوند چرا شيطان را آفريد با اينكه مى دانست سرچشمه وسوسه ها و گمراهى هامى شود؟
جواب: اولا خلقت شيطان از آغاز خلقت پاك و بى عيب بود سپس با سوءاستفاده
از آزادى خود بناى طغيان و سركشى گذاشت و رانده درگاه خداوند گرديد ثانيا
وجود شيطان براى پويندگان راه حق نه تنها زيانبخش نيست بلكه رمز تكامل و
موفقيت نيز محسوب مى شود زيراوجود يك دشمن قوى در مقابل انسان باعث پرورش و
ورزيدگى و ترقى او مى گردد نتيجه اينكه شيطان گرچه به حكم آزادى اراده در
برابر اعمال خلاف خود مسئول است ولى وسوسه هاى او، زيانى براى بندگان خدا و
آنهايى كه مى خواهند در راه حق گام بردارند نخواهدداشت بلكه بطور غير
مستقيم براى آنها ثمر بخش خواهد بود.
موعظه شيطان به حضرت نوح و موسى عليهما السلام
شيطان به محضر بعضى از انبياء عليهم السلام مىرسيد و صحبت مىكرد از جمله
با حضرت يحيى عليه السلام گفتارهائى دارد، روزى به حضرت يحيى گفت: من از
بندگى و فرمان بردارى تو به خدا، خوشم مىآيد. آن حضرت پرسيد مردم را چگونه
مىفريبى و از راه حق دور مىدارى؟! گفت: كمى صبر كن تا برگردم، پس از
گذشت چند دقيقه اى، ديد شيطان ظاهر شد كلاهى با انواع و اقسام رنگها برسر
دارد و زنگولهاى دردست مىزند و مىرقصد!، پرسيد ابليس اين چه وضعيست؟!
گفت: اى يحيى اين كلاهى كه برسر دارم و رنگهاى گوناگون، من هركس را با رنگ
مناسب خودش مىفريبم و از ره به در مىكنم، عالم را با راه علم وعابد را با
راه عبادت و جوان را با این جمله که دلت صاف باشد وقتى پير شدى توبه
مىكنى و پير را با نويدهاى متناسب و...
پرسيد آن زنگوله چيست؟ گفت: اى يحيى نواى تمام موسيقىهاى عالم از اين
سرچشمه مىگيرد با زدن اين زنگوله همه را به حركت وا مىدارم و مىرقصانم،
زن و مرد و پير و جوان و...
پرسيد در فكر فريب دادن من هم مىباشى؟ گفت: بلى، مادرت كه برايت آش
مىپزد و از آن سير مىخورى، در آن حال مىخواهم به تو نزديك شوم باز روى
مرا مىسوزانى!! حضرت فرمود: با خدا عهد مىبندم ديگر از آش مادر سير
نخورم، شيطان گفت: من هم با خدا عهد مىبندم، به هيچ كس حرف راست و درست
نگويم، براى فريب تو در آن مسير اميد كوچكى داشتم، آن را هم خراب كردم.[4]
پی نوشت:
[1]- بحارالأنوار ج : 95 ص : 159
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلًا وَ لَا تَجْعَلْ
لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلًا وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ مَنْزِلًا
لِي وَ مَقِيلًا يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ .
[2] - القطره: 1/190؛ الأنوار النعمانية: 1/ 15
إنّ جبرئیل علیه السلام کان جالساً عند النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم
فدخل علیّ علیه السلام فقام له جبرئیل علیه السلام فقال النبی صلی الله
علیه و آله و سلم أتقوم لهذا الفتی!؟ فقال جبرئیل علیه السّلام : نعم، إنّ
له علیّ حقّ التعلیم. فقال: کیف ذلک التعلیم یا جبرئیل؟ فقال: خلقنی الله
فسألنی من أنت و ما اسمک؟ و ما أنا و ما اسمی؟ فتحیّرت فی الجواب، ثمّ حضر
هذا الشابّ فی عالم الأنوار ، و علّمنی الجواب. فقال: قل: أنت الربّ الجلیل
و اسمک الجمیل ، و أنا العبد الذلیل و اسمی جبرئیل ، فلهذا قمت و عظّمته ،
فقال صلی الله علیه و آله و سلم : کم عمرک یا جبرئیل ؟ فقال : نجم یطلع من
العرش کل ثلاثین ألف سنة مرّة واحدة ، و قد شاهدته طالعاً ثلاثین ألف
مرّة. فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: إذا رأیت ذلک النجم
تعرفه؟ قال : کیف لا أعرفه! فقال: یا علیّ خذ العمامة من جبهتک ، فلمّا
کشفها راه فی جبهة علیّ علیه السّلام.
[3] - عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال
(مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج11-قسم-2-فاطمةس، ص: 933
[4] -گلستان سخنوران، 110 مجلس سخنرانى مذهبى، ج1، ص: 80 منبع:حوزه