عقیق | پایگاه اطلاع رسانی هیئت ها و محافل مذهبی

کد خبر : ۵۷۶۲۷
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۸
شرح دعای روز بيست و يكم‏
وجود شيطان براى پويندگان راه حق نه تنها زيانبخش نيست بلكه رمز تكامل و موفقيت نيز محسوب مى شود زيراوجود يك دشمن قوى در مقابل انسان باعث پرورش و ورزيدگى و ترقى او مى گردد.

عقیق:شرح دعاهای ماه رمضان را به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمد امینی گلستانی منتشر می کند.

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِين‏ [1]

 اى خدا در اين روز مرا بسوى رضا و خشنودى خود راهنمايى كن و شيطان را بر من مسلط مگردان  و بهشت را منزل و مقامم قرار ده اى برآرنده حاجات طالبان.

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً

در قسمت اول دعا می‌گوییم : خدایا من را به سوی چیزهایی که مورد رضایت توست راهنمایی بفرما و شیطان را از من دور کن، یکی از چیزهایی که خدا را راضی می‌کند شناخت اولیاء خداست و معرفت به مقام و درجات آنها. البته شناختن مقامات ایشان برای ما بسیار دشوار است و عقل ما پایین تر از شناخت واقعی آنهاست.

در توضیح دعای روز بیستم  عرض کردم خداوند «اول ما خلق الله» را انوار پاک و طیبه این بزرگواران قرار داد و نخستین چیزی که خدا خلق کرد، نور پاک محمد است ؛چون این ذوات مقدس «اول ما خلق الله» هستند و تمام موجودات با اشراف اینها بوجود آمده اند.

مقام استادی امیر المومنین (ع)

روزی جبرئیل نزد نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود که امیرمومنان علی علیه السّلام وارد شدند. جبرئیل به احترام ایشان از جا برخاست. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آیا به خاطر این جوان برخاستی؟ جبرئیل عرضه داشت آری ، او بر من حق استادی دارد پیامبر(ص) از چگونگی آن سوال فرمودند.جبرئیل عرض کرد: آن گاه که خدا مرا آفرید سوال کرد تو کیستی و نام تو چیست؟ و من کیستم و نامم چیست؟ من در پاسخ متحیّر ماندم. سپس این جوان در عالم انوار حاضر شد و پاسخ را به من آموخت. گفت بگو: تویی پروردگار بزرگی که نامت نیکوست و منم بنده ی خوار و اسمم جبرئیل است. بدین جهت برای او برخاستم  و احترامش کردم. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: ای جبرئیل عمر تو چقدر است. پس جبرئیل عرض کرد: ستاره ایست که هر سی هزار سال  از عرش طلوع می کند و من سی هزار بار طلوع آن را دیده ام. پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چنانچه ستاره را ببینی آنرا می شناسی؟ جبرئیل عرض کرد چگونه نشناسم! آنگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: یا علی عمامه ی خود را از پیشانی بردار. همین که آن را کنار زد نور آن ستاره را در پیشانی امیرمومنان علی علیه السلام دید.[2]

چرا این مقامها از طرف خداوند به این بزرگواران داده شد؟

 می‌دانیم که اولیا الهی و ائمه معصومین(ع) عبد ذلیلی در پیشگاه خداوند عالم هستند و خداوند در برابر بندگی ایشان این همه فضائل و مناقب به آنها اختصاص داده است.

در حدیث کسا فرموده :« يا ملائكتى و سكّان سماواتى و عزّتى و جلالى انّى ما خلقت سماء مبنيّة و لا ارضا مدحيّة و لا شمسا مضيئة و لا قمرا منيرا و لا فلكا يدور و لا بحرا يجرى و لا فلكا يسرى الّا لمحبّة هؤلاء الخمسة الّذين هم تحت الكساء »[3] به عزت و جلالم قسم من آسمان بالا و زمین گسترده را و ماه و ستاره را خلق نکرده و افلاک و دریاها را نیافریده ام مگر به خاطر محبت شما و ما فقط گوشه بسیار کوچکی از مقام این بزرگواران را می‌توانیم درک کنیم.

وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً

ممکن است سئوال کنند خداوند چرا شيطان را آفريد با اينكه مى دانست سرچشمه وسوسه ها و گمراهى هامى شود؟

جواب: اولا خلقت شيطان از آغاز خلقت پاك و بى عيب بود سپس با سوءاستفاده از آزادى خود بناى طغيان و سركشى گذاشت و رانده درگاه خداوند گرديد ثانيا وجود شيطان براى پويندگان راه حق نه تنها زيانبخش نيست بلكه رمز تكامل و موفقيت نيز محسوب مى شود زيراوجود يك دشمن قوى در مقابل انسان باعث پرورش و ورزيدگى و ترقى او مى گردد نتيجه اينكه شيطان گرچه به حكم آزادى اراده در برابر اعمال خلاف خود مسئول است ولى وسوسه هاى او، زيانى براى بندگان خدا و آنهايى كه مى خواهند در راه حق گام بردارند نخواهدداشت بلكه بطور غير مستقيم براى آنها ثمر بخش خواهد بود.

موعظه شيطان به حضرت نوح و موسى عليهما السلام‏

شيطان به محضر بعضى از انبياء عليهم السلام مى‏رسيد و صحبت مى‏كرد از جمله با حضرت يحيى عليه السلام گفتارهائى دارد، روزى به حضرت يحيى گفت: من از بندگى و فرمان بردارى تو به خدا، خوشم مى‏آيد. آن حضرت پرسيد مردم را چگونه مى‏فريبى و از راه حق دور مى‏دارى؟! گفت: كمى صبر كن تا برگردم، پس از گذشت چند دقيقه اى، ديد شيطان ظاهر شد كلاهى با انواع و اقسام رنگ‏ها برسر دارد و زنگوله‏اى دردست مى‏زند و مى‏رقصد!، پرسيد ابليس اين چه وضعيست؟! گفت: اى يحيى اين كلاهى كه برسر دارم و رنگهاى گوناگون، من هركس را با رنگ مناسب خودش مى‏فريبم و از ره به در مى‏كنم، عالم را با راه علم وعابد را با راه عبادت و جوان را با این جمله که دلت صاف باشد وقتى پير شدى توبه مى‏كنى و پير را با نويدهاى متناسب و...

پرسيد آن زنگوله چيست؟ گفت: اى يحيى نواى تمام موسيقى‏هاى عالم از اين سرچشمه مى‏گيرد با زدن اين زنگوله همه را به حركت وا مى‏دارم و مى‏رقصانم، زن و مرد و پير و جوان و...

پرسيد در فكر فريب دادن من هم مى‏باشى؟ گفت: بلى، مادرت كه برايت آش مى‏پزد و از آن سير مى‏خورى، در آن حال مى‏خواهم به تو نزديك شوم باز روى مرا مى‏سوزانى!! حضرت فرمود: با خدا عهد مى‏بندم ديگر از آش مادر سير نخورم، شيطان گفت: من هم با خدا عهد مى‏بندم، به هيچ كس حرف راست و درست نگويم، براى فريب تو در آن مسير اميد كوچكى داشتم، آن را هم خراب كردم.[4]


پی نوشت:
[1]- بحارالأنوار ج : 95 ص : 159

اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلًا وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلًا وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ مَنْزِلًا لِي وَ مَقِيلًا يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ .
[2] - القطره: 1/190؛ الأنوار النعمانية: 1/ 15
إنّ جبرئیل علیه السلام کان جالساً عند النبیّ صلی الله علیه و آله و سلم فدخل علیّ علیه السلام فقام له جبرئیل علیه السلام فقال النبی صلی الله علیه و آله و سلم أتقوم لهذا الفتی!؟ فقال جبرئیل علیه السّلام : نعم، إنّ له علیّ حقّ التعلیم. فقال: کیف ذلک التعلیم یا جبرئیل؟ فقال: خلقنی الله فسألنی من أنت و ما اسمک؟ و ما أنا و ما اسمی؟ فتحیّرت فی الجواب، ثمّ حضر هذا الشابّ فی عالم الأنوار ، و علّمنی الجواب. فقال: قل: أنت الربّ الجلیل و اسمک الجمیل ، و أنا العبد الذلیل و اسمی جبرئیل ، فلهذا قمت و عظّمته ، فقال صلی الله علیه و آله و سلم : کم عمرک یا جبرئیل ؟ فقال : نجم یطلع من العرش کل ثلاثین ألف سنة مرّة واحدة ، و قد شاهدته طالعاً ثلاثین ألف مرّة. فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: إذا رأیت ذلک النجم تعرفه؟ قال : کیف لا أعرفه! فقال: یا علیّ خذ العمامة من جبهتک ، فلمّا کشفها راه فی جبهة علیّ علیه السّلام.
[3] - عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏11-قسم-2-فاطمةس، ص: 933
[4] -گلستان سخنوران، 110 مجلس سخنرانى مذهبى، ج‏1، ص: 80
منبع:حوزه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربازدیدترین اخبار
پنجره
تازه ها
پرطرفدارترین عناوین