یکی از وقایع غیر قابل انکار حیات هر کس، مرگ است! مرگ واقعیتی است که، دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد!
عقیق:یکی از وقایع غیر قابل انکار حیات هر کس، مرگ است! مرگ واقعیتی است که، دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد! البته نگاه معارف ما دقیق تر از یک حادثه است. در معارف غنی ما از انواع مرگ و اجل به تفصیل سخن گفته شده است که شاید بی جا نباشد اگر بگوییم می توان ساعت ها درباره ی مرگ شناسی گفتگو کرد و باز هم مطالب باقی بماند! مرگ و اجل! اجل لحظه و زمانی است که با آمدن آن مرگ رقم می خورد پس در اصل لغت و اصطلاح مرگ و اجل کاملاً یکی نیستند بلکه یک ظرافتی در معنای آن ها وجود دارد. امّا هر کدام از مرگ و اجل نیز انواعی دارند که بررسی آن ها به صورت مفصل و دقیق سبب می شود مرگ شناسی تحقق یابد! انواع مرگ ها! به عقیده عالمان و فیلسوفان مرگ انسان و جدایی روح از بدن به دو صورت واقع می شود: مرگ به صورت کلی به مرگ طبیعی و مرگ با حادثه اتفاقی (مرگ اخترامی) صورت می گیرد. مرگ طبیعی بر خلاف نامش مرگی است که تنها در زندگی برخی از افراد اتفاق می افتد! و اکثر مردم به مرگ اخترامی می میرند! در این صورت بدن بر اساس اختلالاتی نظیر مرض و یا تصادف و مانند آن شایستگی خود را برای همراهی با روح از دست می دهد، در این حالت، روح دیگر نمی تواند بدن را به کار گیرد و از آن برای انجام پاره ای افعال خود بهره گیرد؛ بنا بر این از بدن جدا می شود و مرگ رخ می دهد که از این نوع مرگ به مرگ اخترامی یاد می شود. گفتنی است که در مرگ اخترامی و نا به هنگام گرچه بدن و قوای بدن توان عمل دارند و میتواند در خدمت روح باشند و روح به وسیله آنها کارش را انجام دهد، ولی بر اثر پیشامد سانحه نظیر امراض گوناگون و یا تصادفات، ابزار کار روح که بدن و قوای بدن است، میشکند و روح نمیتواند از آنها استفاده کند.(صدرالمتألهین، اسفار اربعه، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، بی تا، ج ۹، ص۵۲) در مرگ اخترامی بدن معیوب می شود و نفس نمی تواند در آن بماند به همین دلیل از آن خارج می شود. امّا در مرگ طبیعی روح به فعلیت کامل خود می رسد و کمالاتش به نهایت می رسد از این رو بدن دیگر نمی تواند روح را همراهی کند پس میان روح و جسم جدایی می افتد و مرگ تحقق می یابد، مثل یک میوه رسیده که با یک دست زدن از شاخه جدا می شود. اصل و طبیعت روح و جسم آن چنان که خداوند متعال آن ها را قرار داده است بایستی مرگ به صورت طبیعی برای همگان رخ دهد امّا در اکثر موارد پیش از آنکه روح به تکامل نهایی برسد این جسم است که دیگر نمی تواند او را همراهی کند و به علت ضعف و عیب، روح و جسم از هم جدا شده و مرگ تحقق می یابد که دیگر مرگ طبیعی نیست بلکه مرگ اخترامی است. در لوح محفوظ الهی میزان عمر و زمان مرگ(اجل حتمی و معلق) دقیقاً مشخص شده است ولی قبل از فرا رسیدن آن اجل حتمی که برای کوچ آدم ها به سرای آخرت است اکثر مردم در اثر اجل های معلّق می میرند! اجل های مختلف ما! اجل نیز انواع دارد: اجل حتمی و اجل معلّق. اجل حتمی بر اساس قضا و قدر حتمی رقم می خورد و دیگر در آن هیچ زمان و لحظه ای جلو و عقب نمی شود. این اجل وقتی برای کسی فرا برسد او بدون هیچ درنگ و تأملّی می میرد! امّا اجل معلّق اجلی است بر اساس قضا و قدر مشروط که متوقف بر شروط متفاوتی است. در واقع براساس قضا و قدر غیر حتمی است و علت فرا رسیدن آن عدم کامل شدن علل است. براساس معارف ما باز هم اکثر مرگ ها بر اساس اجل های معلّق است تا اجل های حتمی! اجل های معلّق! در لوح محفوظ الهی میزان عمر و زمان مرگ(اجل معلق) دقیقاً مشخص شده است ولی قبل از فرا رسیدن آن اجل حتمی که برای کوچ آدم ها به سرای آخرت است اکثر مردم در اثر اجل های معلّق می میرند! اجل معلّق اجلی است که زمان مرگ را به تأخیر می اندازد و یا آن را جلو می اندازد. براساس روایات معصومین (علیهم السلام) اکثر مردم در اثر گناهان و نیز ترک صله ی رحم اجل های معلّق را برای خودشان می آورند و به مرگ های زودتری از اجل حتمی خویش می میرند. اجل های معلّق امتداد دهنده! بر اساس آموزه های دینی برخی از دستورات نیز وجود دارد که عمر را طولانی می کند مثل صله ی ارحام و یا عدم گناه کردن و یا دستگیری از یتیمان و فقرا و بسیاری موارد دیگر که اجل های معلّق را به تعویق می اندازند و عمر را طولانی تر از اجل حتمی می گردانند. بنابراین باید دانست گرچه در یک نگاه عمر هر کسی ثابت است ولی می توان با برخی از اعمال آن را طولانی تر و یا کوتاهتر نمود! حال تصمیم با خودتان است! می خواهید عمرتان را طولانی کنید و یا کوتاه! در مرگ طبیعی روح به فعلیت کامل خود می رسد و کمالاتش به نهایت می رسد از این رو بدن دیگر نمی تواند روح را همراهی کند پس میان روح و جسم جدایی می افتد و مرگ تحقق می یابد، مثل یک میوه رسیده که با یک دست زدن از شاخه جدا می شود. ارتباط اجل و مرگ! پس از ذکر انواع اجل ها و مرگ ها شاید بد نباشد تأملی نیز در نحوه ی ارتباط مرگ و اجل داشته باشیم. اساساً براساس اجل حتمی مرگ طبیعی رخ خواهد داد. چرا که در قضا و قدر حتمی هر کس ظرفیت روح و جسم او برای به تکامل نهایی رسیدن منظور گردیده است. امّا اجل های معلّق که به ناگاه فرا می رسند و مرگ را تحقق می بخشند مرگی از نوع اخترامی را رقم می زنند. مرگ اخترامی که در اثر قضا و قدرهای مشروط به اعمال ما رقم خورده اند. سخن پایانی... نباید فراموش کرد که بر اساس آنچه معصوم (علیه السلام) فرموده است بیشتر در اثر گناه عمرها کم می شود و افراد می میرند! مراقب اعمالمان باشیم تا اجل های معلّق به سراغ ما نیایند! و این نیست جز آنچه که یکی از اثرات مرگ شناسی اثر تربیتی و اخلاقی آن است که رفتارمان را اصلاح خواهد کرد. إن شاء الله پی نوشت ها: ۱- پانزده گفتار- شهید مطهری ۲- فلسفه ی ما- شهید صدر ۳- تاریخ فلسفه- دکتر نصر ۴- عدل الهی- شهید مطهری ۵- سرنوشت- شهید مطهری منبع:افکار 211008