10 مرداد 1402 15 محرم 1445 - 43 : 03
کد خبر : ۵۴۷۵۱
تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۲
گفتاری از آقا مجتبی تهرانی؛
یک سوم از ماه شعبان بر ما سپری شد. خیلی زود دیر می شود و ناگهان خود را در آستانه مهمانی بزرگ خواهیم یافت. آیا آماده مهمانی بزرگ هستیم؟!
عقیق: آنها که جلسات مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی را در این سال‌های اخیر دنبال می کرده اند؛ صدای دلنشین او را هنوز در گوش دارند که در آغاز مباحث مربوط به دعا این‌گونه آغاز می‌کرد: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائی اِذا دَعَوْتُکَ * وَاْسمَعْ نِدائی اِذا نادَیْتُکَ * وَ اَقْبِلْ عَلیَّ اِذا ناجَیْتُکَ * فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَیْکَ *  وَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیکَ. ... و بعد ادامه می‌داد.

جملات بالا فرازهایی از مناجات شعبانیه است و یک سوم از ماه شعبان بر ما سپری شد.

خیلی زود دیر می شود و ناگهان خود را در آستانه مهمانی بزرگ خواهیم یافت.

بخش هایی از صحبتهای آن عزیز از دست رفته را در یکی از شب‌های قدر تقدیم می کنم؛ باشد که از این فرصت باقیمانده استفاده کنیم.

...اگر من با کسی رابطه‏ ای داشتم و رابطه‏ ام به گونه ای بود که او مدام به من محبت می‏ کرد و من در ازای محبت‏هایش به او بد می‏ کردم و هرچه روش او دوستانه بود، روش من ـ‏ نعوذبالله‏ دشمنانه بود، حالا اگر بخواهم از او درخواستی کنم، باید چه کار کنم؟ فرض کنیم کارم هم گیر کرده و سروکارم هم با همان شخص است. چه کنم؟

پیش خودمان وضعیتی که در سوال بالا مطرح شده را تصور کنیم. غیر از این است که تا چشم مان به طرف مقابل می افتد به او میگوییم "فلانی! من در حق تو بد کردم. بیا و من را ببخش ... ببخش و نادیده بگیر..". مگر می شود اعتراف به بدی هایم نکنم و باز هم روی این را داشته باشم که از او تقاضایی کنم؟

شخصی خدمت امام صادق(علیه‏السلام) رسید و گفت: من دعا می‏کنم ولی دعاهایم به اجابت نمی‏رسد؛ چه کنم؟ مگر نگفته است «اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم»؟ پس چرا با این حال، وقتی خواستیم به ما نمی‏دهد؟ حضرت این نکته‏ را می‏فرمایند: تو باید از جهت دعا وارد شوی و دعا کنی؛ «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَكُمْ»؛ راه دعا را گم کرده‏ای؛ دعا راه دارد. «وَ لَوْ دَعَوْتُمُوهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ لَأَجَابَكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَاصِينَ». اگر از خدا از همان راه دعا، تقاضا کنی، اگرچه گناهکار هم باشی، جوابت را می‏دهد.

سپس حضرت نسخه ای به شرح زیر، به این شخص (و به ما) می دهند:

۱-حمد و ثنای الهی

و بعد ...

۲- اعتراف و اقرار به گناهان به صورت جدا جدا و اجمالی: «ثُمَّ تَعْتَرِفُ بِذُنُوبِكَ ذَنْبٍ ذَنْبٍ»؛ پیش خدا که رفتی، به یکایک گناهانت اعتراف کن و بگو بد کردم. «وَ تُقِرُّ بِهَا»؛ اقرار کن. «أَوْ بِمَا ذَكَرْتَ مِنْهَا»؛ یعنی مگر می‏توانی خطاهایت را بشماری؟ نمی‏توانی! پس همان مقدار که یادت می‏آید چه کردی را اقرار کن. «وَ تُجْمِلُ مَا خَفِيَ عَلَيْكَ مِنْهَا»؛ آن چیزهایی که بر تو پوشیده است را اجمالاً اعتراف کن؛ یعنی انسان برود درِ خانه خدا و بگوید خدایا، بد کردم؛ خیلی هم بد کردم. بدی‏هایم را هم نمی‏توانم بشمرم. امّا اجمالاً اعتراف می‏کنم. «فَتَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَعَاصِيكَ»؛ بعد عذرخواهی کن و بگو حالا از ما چشم‏پوشی کن.

۳- در دلت تصمیم بگیر که دیگر گناه نکنی!

حضرت در ادامه می‏فرمایند: «وَ أَنْتَ تَنْوِي أَلَّا تَعُودَ»؛ یعنی عذرخواهی کن و پوزش بطلب؛ بعد هم در دلت، (و نه زبانت)، واقعاً تصمیم بگیر که دیگر این کارها را نکنی. پوزش که می‏طلبی، با حالت پشیمانی و صدق نیّت و با خوف و رجا باشد.

در بهترین ایام و بهترین موقعیت‏ها که دعا به اجابت می‏رسد، آن هم در حالی که خودش مرا دعوت کرده و گفته بیا و من هم در حالی که سرافکنده ام آمده‏ام، اعتراف هم ‏می‏کنم که بد کرده‏ام، تصمیم هم می‏گیرم که دیگر بد نکنم؛ این‏ها همه مقدمه این است که بتوانم از خدا درخواست کنم.

۴- از خدا بخواهیم خودش کمکمان کند که سال آینده مطیع خدا باشیم: «فَأَعِنِّي عَلَى طَاعَتِكَ وَ وَفِّقْنِي لِمَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ مِنْ كُلِّ مَا يُرْضِيكَ». اینها نه تنها هیچ منافاتی با هم ندارد که قبل از هم و بعد از هم و با هم هستند. هم با اعتراف به گناهان خود، طلب مغفرت کنیم، هم دلمان را برایش خالص کنیم و بگوییم دیگر می خواهیم برای تو باشیم و مسیرمان جور دیگری باشد و هم - از خودش بخواهیم که ما را برای خودش بخواهد. کمکمان کند که فقط بنده و مطیع او باشیم.

مطمئن باشید به اینکه او می‏گذرد. یک توجه به اینکه «خدایا ما بد کردیم»، همه چیز را تمام میکند؛ او کار را با همین "یک توجه" تمام می‏کند.

در عرف خودمان هم اینطور است که اگر طرف مقابلمان یک انسان کریم باشد، وقتی به او بگوییم آقا، معذرت می‏خواهیم، به شما بد کردیم، ولی کارمان گیر کرده، او چه جواب می‏دهد؟ می‏گوید: «سَلْ حَاجَتَک»! حالا حاجت‏هایت را از من بخواه! بگو ببینم از من چه می‏خواهی؟ خدا خطاب می‏کند: بگو؛ سؤال کن؛ بخواه؛ چه دنیوی، چه اخروی.


منبع:مهر

گزارش خطا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
نظر: